Like Water for Chocolate

دستور پخت رمان مثل آب برای شکلات

مواد لازم:

یک عدد دختر تیره روز
یک عدد مادر مستبد
سه عدد مثلث عشقی (می توان تعداد را به دلخواه افزود)
سنت های خشک، به مقدار لازم
دوازده عدد دستور آشپزی عجیب و غریب و اشتها برانگیز

طرز تهیه:

رمان را به دوازده قطعه تقسیم کنید، و هر فصل را به یک دستور آشپزی اشتها برانگیز اختصاص دهید. در ضمنِ آموزش تهیه غذای مورد نظر توسط دختر تیره روز، هر جا که نیاز شد مادر مستبد و سنت های خشک را به مخلوط اضافه کرده، خوب به هم بزنید. مخصوصاً دقت داشته باشید که احساسات دختر تیره روز را خوب توصیف کنید و با تکنیک های رئالیسم جادویی نشان دهید که این احساسات وقتی با غذا ترکیب شوند می توانند طعم و روح غذا را تغییر دهند و از آن سمّی مهلک یا شهدی بهشتی بسازند. در آخر برای بیشتر شدن شوری و شیرینی ماجرا، مثلث های عشقی را به داستان بيفزاييد. رمان شما آماده است.

ادامه دارد...
دستور پخت ماه بعد
رمان طاعون

عاشق جادوهاش بودم!

گفتار اندر معرفی کتاب
مثل آب برای شکلات، یک رمان جادویی و دوست داشتنی به قلم خانم «لائورا اسکیبل» نویسنده‌ی ۷۰ساله‌ی مکزیکی‌ست که در ایران توسط خانم «مریم بیات» ترجمه و نهایتا در سال ۱۳۸۶ توسط «انتشارات روشنگران و مطالعات زنان» برای آخرین بار چاپ و منتشر گردیده است و پس از آن متاسفانه مجوز چاپ مجدد نگرفته است.
کتاب در نگاه اول از دوازده فصل تقریبا ۱۵ صفحه‌ای تشکیل شده و به نام‌ ماه‌های میلادی(از ژانویه تا دسامبر) نام‌گذاری شده است.
نکته:
شیوه‌ی آغاز هر فصل من را به یاد کتابِ «راهنمای مردن با گیاهان دارویی» به قلم خانمِ «عطیه عطارزاده» انداخت اما این کتاب جادویی کجا و آن چرک‌نویس کجا و کاملا مشخص است که خانم عطارزاده الگو و چهارچوب کتابش را از این کتاب وام گرفته است اما حق مطلب را عطا نکرده است.

گفتار اندر ستایش از نویسنده
اگر بگویم خانم «لائورا اسکیبل» با قلمش من را جادو کرد حقیقتا بزرگ‌نمایی نکرده‌ام.
من پیش‌ از این با فرهنگ مردمانِ امریکای لاتین با قلمِ جادوییِ گابوی عزیزم آشنا و عاشقش شده بودم و این‌بار به سراغ رمانی رفته بودم که تنها آشناییم از آن این بود که به سبک مورد علاقه‌ام یعنی «رئالیسم جادویی» نوشته شده است، همین و بس.
نویسنده‌ی توانای این کتاب به خوبی از المان‌های سبک رئالیسم جادویی استفاده می‌کرد و در جاهای مناسب از آن‌ها بهره می‌جست و در باب شباهت قلمش با گابو باید به استفاده‌ی او از تکنیکِ منحصر به فردِ «پس و پیش کردن زمان گابو» و «المان‌های خاص مختص مردم امریکای لاتین» نام ببرم اما از شباهت که در انتهای این بخش مثال‌هایی از کتاب ‌عنوان خواهم کرد که با خواندنش کاملا خواننده را به یاد گابوی عزیز و دوست ‌داشتنی می‌اندازد، بگذریم به تفاوت هم می‌رسیم که گابو در تمام کتاب‌هایش از طنازی‌های مخصوص مردمان آن منطقه استفاده می‌کرد که من عاشق خواندن و شنیدن طنز‌های مختلف از سراسر جهان هستم اما در این کتاب در این مورد چیزی نخواندم.
اما برای مثال شباهت قلم نویسنده با گابو نظرتان را به بخش‌های زیر جلب می‌نمایم:
"همان روز بعد از ظهر وقتی ونگ ونگش فرو نشست و آفتاب حوضچه‌ی اشک را خشکاند، ناچا بلوره‌های به جا مانده را از سنگفرش سرخ آشپزخانه جارو کرد. به اندازه‌ی یک گونی پنج کیلویی نمک جمع شد، این نمک تا مدت‌ها مصرف آشپزخانه را تامین کرد."

"همین که تیتا در شیشه مربا را باز کرد، عطر زردآلو او را به بعدازظهری کشاند که مربا درست می‌کردند."

"چنچا زاری کنان هم‌پای درشکه دوید و به زحمت موفق شد روتختیِ غول‌آسایی را که تیتا در طول شب زنده‌داری‌های دیرگذر خود بافته بود، روی دوشش بیندازد. این روکش آن‌قدر بزرگ و حجیم شده بود که در درشکه جا نمی‌گرفت. تیتا آن را چنان در چنگ گرفت که چاره‌ای نماند جز آن که مانند دنباله‌ی لباس عروس تا یک کیلومتر بیرون از درشکه روی زمین گسترده شود."

گفتار اندر توصیه به خواننده از زبان مترجم
معدودی از خوانندگان پس از مطالعه‌ی چاپ‌های قبلی، با اشاره به بخش‌هایی از متن اثر، کتاب را «بی‌پروا» �� بعضا «دارای مفاهیم به دور از معیارهای اخلاقی رایج و پذیرفته شده» ارزیابی کرده‌اند، بر خود واجب دانستم در این مورد توضیحاتی بدهم:
«میلان کوندرا» که بسیاری او را بزرگترین رمان‌نویس قرن ما می‌دانند، در باب «هنر رمان» می‌گوید:
«رمان‌نویس نه معلم اخلاق است و نه تحلیل‌گر سیاسی.
کار رمان‌نویس شکافتن لایه‌های پنهانِ روان آدمیان است. نه در قالب روانشناس، بلکه از طریق شخصیت‌های رمان، آن‌گونه که خواننده در حالت معمولی این گوشه‌های خفته و پنهان را به نا‌آگاه ذهن خویش رانده است، با خواندن اثر و کشف همگونی‌ها با اثر و شخصیت احساس نزدیکی و بعضا هم‌دردی کند.»

شجره نامه‌ی خانواده‌ی دلاگرازا
النا (مادر تیتا)
تیتا (دختر کوچک النا و شخصیت اول رمان)
روسورا (دختر وسطیِ النا و خواهر تیتا)
گرترودیس (دختر بزرگ النا و خواهر تیتا)
ناچا (آشپز)
چنچا (خدمتکار)
پدرو (خواستگار و عاشق تیتا - شوهر روسورا)
روبرتو (پسر پدرو و روسورا)
اسپرانزا (فرزند دوم پدرو و روسورا)
خوان الخاندرز (معشوق گرترودیس)
جان براون (دکتر و خواستگار تیتا)
خوزه تروینو (معشوق النا و پدر واقعی گرترودیس)
خسوس مارتینز (معشوق چنچا)
الکس (پسر دکتر جان براون و شوهر اسپانزا)

گفتار اندر داستان کتاب
ما خواننده‌ها، سال‌ها سال بعد وقایع کتاب را از زبان فرزندِ اسپانزا خواهرزاده‌ی تیتا (شخصیت‌ اول رمان) می‌خوانیم و او راوی داستانِ خوانوده‌ی دلاگرازا است.
تیتا به همراه دو خواهر بزرگتر خود روسورا وگرترودیس در کنار مادرشان النا زندگی می‌کنند.
در این خانوده همانند تمام خانواده‌های دیگر رسم‌های کهنه‌ای از قدیم به ارث مانده که در اینجا عدم ازدواج دختر کوچک و مجرد زندگی کردن او تا آخر عمر جهت نگهداری از مادر است تا اینکه تیتا دختر کوچک خانواده عاشق می‌شود و ... .
بر خلاف رویه‌ی معمول خودم در این بخش به همین‌ مقدار از بیان داستان قناعت می‌کنم و بجای اطناب در این بخش دوستانم را به خواندن خود کتاب دعوت می‌نمایم.

نقل‌قول نامه
"برای گوش شنوا یک حرف بس است."

"کرها نمی‌شنوند اما می‌فهمند."

"عشق نیاز به فکر کردن ندارد."

"وقتی پای کشتن در میان است، نباید دل رحم باشید."

"هر آدمی باید به این کشف و شهود برسد که چه عاملی آتش درونش را پیوسته شعله‌ور نگه می‌دارد."

"هر نقل و قصه‌ای ممکن است راست یا دروغ باشد، بستگی به این دارد که آدم کدام را باور کند."

"حقیقتِ ساده این است که اصلا حقیقتی وجود ندارد، جز به جز آن بسته به نگاه آدم به قضیه است."

"در زندگی مواردی پیش می‌اید که اگر اساس موضوع را تغییر ندهد، نباید چندان جدی گرفته شود."

کارنامه
بدون هیچ نقل، سخن، ارفاق یا لطفی پنج ستاره برای کتاب منظور می‌کنم و خواندن این کتاب جادویی و دوست‌داشتنی را به تمام دوستانم پیشنهاد می‌کنم.

دانلود نامه
فایل پی‌دی‌اف کتاب را در کانال تلگرام آپلود نموده‌ام، در صورت نیاز می‌توانید آن‌را از لینک زیر دانلود نمایید:
https://t.me/reviewsbysoheil/310
هجدهم تیرماه یک‌هزار و چهارصد

الريڤيو:

https://goo.gl/pdDd2q

3.5 ⭐️
کتاب مثل آب برای شکلات روان و جالب روایت شده، در دوازده فصل به نام ماه‌های سال و شروع با طرز تهیه‌ی یک غذای مکزیکی. داستان و این دستور پخت‌ها به شکل بامزه‌ای در هم تنیده شده. داستان در مورد دختری به نام تیتاست که از کودکی بیشتر از اینکه پیش مادرش باشه، پیش ناچا آشپز خانواده و در آشپزخانه‌ست و به همین دلیل بسیار آشپز خوبی شده و تنها فرد خانواده که رمز و راز غذاهای سنتی رو می‌دونه. از موقعی که تیتا عاشق مردی میشه اما به دلیل سنت‌های قدیمی مبنی بر اینکه دختر کوچک خانواده تا وقتی مادرش زنده‌ست حق ازدواج نداره و باید از مادرش نگهداری کنه، یک داستان عشقی هم وارد ماجرای کتاب میشه و این سرآغاز یک سلسله اتفاقات جالب در کتابه. تیتا یک دختر قربانیه که سعی می‌کنه با سرنوشتی که بقیه براش نوشتن مبارزه کنه و این وسط تمام کاراش هم درست نیست اما نمیشه خرده گرفت هرچند که مخالف باشی.ه

كالماء للشوكولاتة
لاورا اسكيبيل

رواية صافية كالماء، لذيذة كالشوكولاتة.

هذه المرة من المكسيك! ومع الواقعية السحرية كما يجب أن تكون! هنا الخيال الجامع والإغراق في المحلية والأحداث العجيبة والشخصيات الظريفة.

يقع بيدر في غرام تيتا، لكن هذه الأخيرة هي الابنة الصغرى في الأسرة، وبالتالي يحرم عليها الزواج حتى تعتني بوالدتها لآخر عمرها. ماذا يفعل بيدرو حيال ذلك؟ يقرر الارتباط بأختها ليبقى بالقرب منها. واقعية سحرية أليس كذلك؟

ثمة كوميديا سوداء في النص، قصص حب، مغامرات ونقد اجتماعي لا يخرج عن السياق. كذلك نبرة نسوية منصفة وغير متعالية.

أما عن وصفات الطهي فقد أضافت للنص نكهة حريفة، وهي تساهم في تغذية الخيال في الرواية واستثارة الأحداث العجيبة.

لا أود الإطالة خشية الحرق. رواية جيدة جداً لعشاق الواقعي�� السحرية والأدب اللاتيني.

No sé por qué, pero es una mezcla entre leer un libro de cocina metido en un cuento de hadas.
El libro es fácil de leer, no es denso y el lenguaje es simple, sencillo, se digiere rápido.
Amo la comida con todo mi corazón, pero cocino pésimo, por lo que no me apasiona todo lo que sea gastronomía.
A pesar de que el lenguaje y la historia es simple, me cuesta aceptar que ingredientes de cocina estén tan metidos en un libro que tiene intención de novela.
Por otro lado, la historia se asocia con mujeres sufridas, amores imposibles. Por otro lado, el hombre que simplemente se casa con la hermana para estar cerca de su amada, y sumarle que es el típico macho egoísta, como el Mr. Darcy latino. Ok, puedo decir que la historia tiene sentido PERO ¿Mezclar tanta comida e ingredientes en la historia? Meh, a mí al menos eso me hace ruido.
¿Recomendable? A los que les gustan las historias románticas de amores imposibles y cuentos de hadas, sí. Quizás estoy equivocado, pero no es mi tipo de literatura y quizás olvide pronto a Tita, Mamá Elena, Pedro, Rosaura, etc.

This is a classic love story, wrapped in a lovely shrug of magic realism.

The story takes place in Mexico just before the start of the Revolution. In the De la Garza ranch, tyrannical owner, Mama Elena has decided that Tita, her younger daughter will never married, remaining single to take care of her in her old age. Tita, who grows up to be a master chef, has only food and cooking to express herself.

Soon, Tita's relationship with food is such, her feelings soon seep into what she cooks invading all those who eat what she has prepared. The structure of the book mimics a popular edition from the 19th Century in Mexico called Calendario para Señoritas Mexicanas, (Calendar for Mexican Ladies), a sort of manual for good behavior inspired by European models, including recipes, dressing and fashion ideas, and instructions on how to behave, all with the purpose to create a profile of the desirable woman. As in the Calendario, along the book Tita shares her recipes with us (all extremely delicious if not easy to follow).

Things seem to move along nicely until Tita falls in love. The object of her affection, Pedro, asks for her hand, and—as expected—Mama Elena says no. Instead she offers her oldest daughter to him, which—cowardly—he accepts, hence staying close to Tita but unable to be with her.

Eventually, Tita must choose between marrying a loving, devoted doctor or saving herself for Pedro, her first true love. The ending is both surprising and somehow satisfactory, never as much though, as Tita’s cooking.

If you like magic realism, or are searching for a good love story, give Esquivel's first novel a chance. You may find that there's more in what we eat and like than you ever imagined.