یکی از این آثار که نه تنها اسمش موندگاره بلکه بسیار خوندنیه، نمایشنامه مدئا از ائوریپید هست.
توی این نمایشنامه، اوریپید قراره ما رو با مدئا آشنا کنه. مدئایی که به خاطر عشقش ترک وطن کرده، باعث مرگ برادرش شده و اژدها کشته ولی الان که به عشقش رسیده و دو تا بچه د��ره، شوهرش میخواد ترکش کنه و برای کسب مقام با دختر حاکم ازدواج کنه. اینجاست که مدئا از همه پیز ناامید میشه و کم کم بذر انتقام توی دلش جوونه میزنه.
در مورد اوریپید
از زندگی اوریپید چیز خیلی زیادی نمیدونیم. تو جوونی نمایشنامههایی نوشت و در مسابقات رتبههایی آورد. مثلا تو سالهای اولیه فعالیتش با نمایشنامهنویس بزرگ، سوفوکل رقابت میکرد.
اوریپید از جمله نمایشنامهنویسانی بود که ابتکار و نوآوری زیادی توی کارهاش داشت و آثار و شخصیتهایی که به دستش خلق شده، از لحاظ احساسات انسانی عمیقتر از نوشتههای همدورهایهاشه.
از کل ۹۰ اثر اوریپید، حدود ۱۸ یا ۱۹ نمایشنامه باقی مونده که خب منبع فوقالعادهای برای علاقهمندان به ادبیاته.
اما راجعبه خود نمایشنامهی مدئا
توی این نمایشنامه، اوریپید شخصیت زن بسیار قدرتمندی به نام مدئا خلق میکنه. شخصیتی که در نگاه اول چیزی بیشتر از یک زن کینهجو بهنظر نمیاد ولی وقتی کمی عمیقتر نگاه کنی، متوجه نقد اوریپید به مسائل مختلف میشی. از وضعیت و حق زن در جامعه مرد سالار یونان تا دیدگاهی که نسبت به خشم و انتقام و عشق داره.
مثلا توی این نمایشنامه، مدئا اون کسیه که تمام چیزی که ازش برمیاومده رو انجام داده و به قول معروف صدشو گذاشته ولی چون شوهرش میخواد به مقام و جایگاه مناسبی برسه این حق رو برای خودش قائل میشه که زنشو ول کنه و چیزی که مهمه اینه که جامعه هم از شوهرش حمایت میکنه و از نظرشون اوکیه. اینجاست که نقش زن در جامعه توسط اوریپید نقد میشه و مخاطب حتی اگه چنین دیدگاهی هم نداشته باشه، حداقل و در بدترین حالت لحظهای به تفکر خودش شک میکنه و همین برای یک اثر هنری بسیار ارزشمنده.
مورد بعدی دیدگاهیه که اوریپید نسبت به مسئله انتقام داره. به صورتی که هم مدئا هم مخاطب خواستار انتقام و عذاب هستن. دلمون یه انتقام وحشتناک میخواد و البته که اوریپید اینو بهمون میده ولی کاری که اوریپید میکنه اینه که بعد از اون ما رو بعد انتقام ترک میکنه و ما میمونیم و جنازهها و اینجاست که سوال اصلی نمایشنامه خودشو ظاهر میشه. اینکه این انتقام درست بود؟ نیاز بود انقدر همه چیز رو به تباهی بره؟ و اینجاست که اوریپید طعم شیرین انتقام رو توی دهن مدئا و مخاطب خودش، تلخ میکنه.
این دومین نمایشنامهای هست که من اوریپید میخونم. اولی زنان تروا بود و دومی مدئا. نمیدونم از بس این چند وقته ایلیاد و اودیسه و انهاید خوندم به متنها عادت کردن یا تاثیر ترجمهی محشر عبدالله کوثریه یا اینکه خود اوریپید راحت مینویسه ولی هر چی که هست، نمایشنامه بسیار خوشخوانیه. بخونید.
۲ از ۲۰۰ نمایشنامه