Community Reviews

Rating(4.1 / 5.0, 100 votes)
5 stars
36(36%)
4 stars
33(33%)
3 stars
31(31%)
2 stars
0(0%)
1 stars
0(0%)
100 reviews
April 17,2025
... Show More
বৃহৎ উপন্যাসের চরিত্র নির্মাণে কাহিনির শুরুটা যতটুকু একঘেয়ে হওয়া উচিত ঠিক ততটুকু বা তারচেয়ে একটু বেশি একঘেয়ে লেগেছে আমার কাছে। অবশ্য অনালোচিত নতুন কোনো সংস্কৃতির রীতিনীতি, বিশেষ করে পরিবার কাঠামো বুঝতে গেলে বিশদ আলোচনা একান্ত জরুরী। নাগিব মাহফুজ প্যালেস ওয়াকের শুরুর লম্বা একটা অংশ নিয়েছেন তখনকার আরব পরিবার কাঠামো এবং নিয়মকানুন বুঝাতে।

আধুনিক আরবি সাহিত্যে 'কায়রো ট্রিলজি' বহুল আলোচিত ও জনপ্রিয়। পিতৃতান্ত্রিক পরিবারের সদস্যদের প্রাত্যহিক জীবনের স্বচ্ছ একটা চিত্র পাওয়া যায় গল্পে। নিজস্ব ইচ্ছা, অনিচ্ছাকে যেখানে নিজ হাতে কুরবানি দিয়ে মেনে নিতে হয় পরিবার প্রধানের ইচ্ছাকে।
পারিবারিক টানাপোড়েনের গল্পের পাশাপাশি যুক্ত হয়েছে তৎকালীন সময়ের জাতীয়তাবাদী আন্দোলনের কাহিনি। প্রথম বিশ্বযুদ্ধের বিধ্বংসী রূপের সামনে মিশরের স্বাধীনতাকামী একঝাঁক যুবাদের দৃঢ় সংকল্প ও আত্মাহুতির বীররস পাওয়া যায় বেশ খানিকটা।


আনোয়ার হোসেইন মঞ্জুর অনুবাদ নিয়ে বরাবর আমার একটা খেদ থেকেই যায়। কিছু কিছু জায়গায় তার অনুবাদ এতটাই কাঠখোট্টা এবং আক্ষরিক মনে হয় যেন গুগল ট্রান্সলেট থেকে সরাসরি বসিয়ে দিয়েছেন কোনোরকম সম্পাদনা ছাড়া। 'আক্ষরিক অনুবাদ' বলতে নাকি কিছু নেই, এই শব্দগুচ্ছ শুনলে অনেকে নারাজ হোন। কিন্তু এমন অনুবাদকে কী বলে জানা নেই।
অনুবাদ সব জায়গায় এমন, ব্যাপারটা তা না। ৬০০ পৃষ্ঠার বইটা অনুবাদের কল্যাণে বেশ তরতর করে পড়া গেলেও কিছু জায়গায় বিরক্তি এসে গেছে।
April 17,2025
... Show More
بی نظیر...
بی نظیر‌...
واقعا یک جاهایی از کتاب اینقدر موقعیت ها و احساسات کاراکترها رو خوب و واقعی ترسیم میکنه که حس میکنی این بلا سر خودت هم اومد و کلی استرس میگیری.
من موقعی خرید‌ این کتاب البته دو جلدش رو باهم گرفتم و بعد سکریه تنها مجموعه ای هستن که در خریدشون شک نکردم و خاستم همون موقع بخونم ولی نشد.
April 17,2025
... Show More
سه‌گانه قاهره - پارت اول: پدرسالار
بین‌القصرین - قصرالشوق - سکریه

مقدمه
این مجموعه روایتگر خانواده سید احمد عبدالجواد هست و شروع داستان با روزهای پایانی جنگ جهانی اول مصادف شده. مصر هم به عنوان بخشی از امپراطوری شکست خورده عثمانی حالا به جولان‌گاه نیروهای متفق بخصوص بریتانیا تبدیل شده و زندگی مردم از روال سابق فاصله‌ی قابل توجهی گرفته. مردم هم یکصدا شدند تا زیر بار قیمومیت دولت های اروپایی و بریتانیا نباشند.
محفوظ با روایت از درون این خانواده که کاملا متفاوت با بیرونش هست جامعه‌ی متحجر و پایبند به سنت های متعدد مصر رو به خوبی ترسیم کرده. سنت هایی که قرار هست در دو جلد بعدی موازی با گذر زمان دچار تحول بشن و جاشون رو به کورسویی از مدرنیته بدن.

ادبیات خاورمیانه برای ما فارسی زبان‌ها جایگاه نازلی داره و در حاشیه است. دلایل متعدد و قابل بحثی هم داره. از طرفی مشکل دیرینه ما با عرب زبان‌ها بعد از قادسیه و ورود اجباری اسلام و جنگ سالهای قبل با عراق و مشکلات همین اواخر با داعش و سوریه و فلسطین مواردی هست که باعث شکل گیری دیدگاه نامناسبی در میان ما ایرانی‌ها شده که بدون اطلاعات قابل اتکایی تمام تولیدات این کشورها رو دور می‌ریزیم. درصورتی که اگر دنبال اشتراک و تجربه‌های زیسته‌ی مشابه می‌گردیم باید همین حوالی پیدا کنیم. البته با برسی اجمالی من اعراب کشور هایی مثل عراق مردم کشور مصر رو برخلاف تشابه زبانی عرب نمی‌دونند! خلاصه که این مشکل خودبرتر بینی منحصر به ما ایرانی‌ها نیست.
در سالهای اخیر جریان تازه‌ای از توجه به ادبیات عرب شکل گرفته و آثار مهم و مشهوری به فارسی منتشر شده. در این بین احتمالا پر افتخارترین ادیب عرب نجیب محفوظ هست و اغلب جوایز مهم این عرصه رو کسب کرده که بدون شک نوبل ادبی درخشان‌ترین افتخار بین اونهاست. نویسنده‌ای که در گذشته بخاطر ترجمه‌های نامناسب و پر اشتباه از آثارش در ایران جایگاهی بسیار نازل‌تر از حقش رو اشغال کرده بود. در مورد همین رمان حداقل که قبل از این ترجمه های دیگری داشت مترجم عنوان رو که اسم خاص هست به اشتباه برگردان کرده به فارسی-گذر قصر و از قصر تا قصر-در صورتی که این عنوان نام یکی از محله‌های قاهره است مثل دو عنوان بعدی.
ترجمه درخشان مرعشی‌پور از این سه‌گانه که در قواره جایگاهش بود باعث تغییر کاملا مثبت دیدگاه خوانندگان به محفوظ شد.
محفوظ جلودار جریان جدیدی بود و بعد از هزارویک شب نگاه هارو مجدد به ادبیات عرب معطوف کرد. احتمالا تاریخ این جریان به دو بخش قبل و بعد از محفوظ تقسیم می‌شه.

خلاصه داستان
همینطور که گفتم داستان حول یک خانواده شکل گرفته. سید احمد عبدالجواد پدر تاجر و دکان‌دار که در طول روز به کارش مشغول هست و بعد از اون هم درگیر دیدار با معشوقه‌های متعددش و عیش‌ونوش و میگساری تا نیمه‌شب هست. پدر مصداق بارز دورویی و دوگانگی شخصیت است. در داخل خانه و کنار خانواده پایبند به سنت‌ها و اصول دین اسلام و خارج از خانه افراط در شرب حرام و روابط با زنان نامحرم. اون از تمام آزادی های فردی و اجتماعی برخوردار هست و بقیه‌ی اعضای خانواده رو از این حق محروم کرده. اون در قدرت مطلق به تمام اعضای خانواده احاطه پیدا کرده و هیچ‌کدوم از اونها اختیاری از خودشون ندارند و بالاجبار مطیع او هستند. در واقع اعضای خانواده چاره‌ای جز اطاعت برای دوری از خشم پدر ندارند. در اندک موارد نافرمانی هم دست به دامن دروغ های مصلحتی می‌شوند تا از بحران به سلامت عبور کنند. خانم‌های خانه متشکل از امینه، مادر و خدیجه و عایشه دختران به‌طور کلی حق خروج از خانه رو ندارند و در انزوای کامل هستند-در حدی که امینه سالها در آرزوی زیارت مسجدی نزدیک خانه می‌سوزه و حتی اجازه زیارت یک مکان مقدس رو نداره. شناخت اونها از جهان بیرون به گفته‌ها و تعاریف آقایون که روز رو خارج از خانه سپری می‌کنند محدود شده. پدر فرمانروای مطلق خانواده است و امینه و فرزندان فرمان‌برداران بی چون و چرای اون.
امینه مادر خانواده طبق انتظار سنگین‌ترین فشار رو در خانواده تحمل می‌کنه. فشاری که اغلب خیلی بیشتر از حد توانش هست اما سالها زندگی در این شرایط اون رو عادت داده. بخش زیادی از این فشار به‌دلیل فداکاری و سپربلای فرزندان شدن در مقابل خشم تکراری و بی‌انتهای پدر هست. امینه زخم زبان‌های گاه‌وبی‌گاه همسرش رو به جان میخره تا آرامش بیشتری در حول اونها قرار بگیره. برخلاف همسرش سید رفتار خالصانه‌ای داره و اتفاقا بخاطر ایمان قوی بدون حد و مرز و با تمام توان به افراد خانواده محبت می‌کنه و صداقت‌اش قابل ستایش هست. صداقتی که باعث دوره کوتاهی طردشدن از خانه و فرزندانش می‌شه. در همین حال امینه به عنوان یک مادر ابایی از دروغ برای نجات فرزندانش از خشم پدر نداره.
یاسین فرزند بزرگ خانواده که حاصل ازدواج اول سید و طلاق هست بعد از اطلاع از عیاشی های پدر و یقین از بابت دیدگاهش نسبت به پدر با الگوبرداری از اون در کنار کله‌شقی دست به اعمالی می‌زنه که سالها وسوسه‌اش رو تحمل کرده بود. یاسین نمادی از مشکلات فرزندان بعد از طلاق هست. فرزندی که بعد از طلاق رها شده و جایی برای تخلیه پیدا نکرده.
دختر های خانواده هم فکری جز ازدواج ندارند و چشم به در دوختند تا خواستگار قابل قبولی ازش وارد بشه بلکه از این جهنم و حصر سلطه‌ی پدر و مادر فرار کنند. از طرفی دختر کوچک‌تر که در زیبایی یک سروگردن از خواهر بزرگترش بالاتر هست در حکم مانع بزرگی در مسیر بخت خواهرش روزهارو سپری می‌کنه. چون ازدواج خواهر کوچک‌تر زمانی که دختر بزرگتری در خانه مجرد هست خلاف عرف جامعه است. پس رویاهای این دو خواهر همچنان دوردست هست. خدیجه در انتظار خواستگار و عایشه با صفی از خواستگار در انتظار معجزه بسر می‌برند.
فهمی پسر دوم و دانشجوی حقوق معقول ترین شخصیت داستان هست. شخص متعادل و متعارف جامعه که هم در تلاش برای کسب رضایت والدین هست و هم در تلاش برای زنده‌نگه‌داشتن جایگاه در جامعه و امید به آینده‌ای بهتر از امروز. انتخاب این اسم هم برای اون بی دلیل و تصادفی نیست. اون در درک و فهم از باقی اعضای خانواده جایگاه بالاتری داره.
و اما مهمترین شخصیت داستان که در این بخش کودکی دبستانی هست. کوچک‌ترین عضو و پسر خانواده کمال. انتخاب این اسم هم بی دلیل نیست. این سه‌گانه با تمرکز روی شخصیت کمال ترسیم شده. کمال در جلد های بعدی به بزرگسالی می‌رسه و ما از کودکی با اون همراه می‌شیم تا شناخت درستی از شخصیت‌اش و روند تکامل‌اش پیدا کنیم. کمال در تمام بخش های بین‌القصرین که یک بازه نزدیک به دوسال رو پوشش داده درگیر تناقض های متعددی هست که از بقیه‌ی اعضای خانواده می‌بینه. به عنوان مثال اون که علاقه شدیدی به قرآن و تفسیرش داره وقتی پدرش رو که شخص متدین و دینداری محسوب می‌شه(داخل خانواده البته) با آیات قرآن تطبیق می‌ده متوجه تناقض های فاحشی می‌شه و وقتی این افکار رو با بقیه مطرح می‌کنه با خشم بهش پاسخ میدن، چون باتوجه به اینکه همه به خوبی از این تناقض‌ها باخبرند ولی شخصیت ترسناک پدر جای هیچ شک و انتقادی نداره. در همین مسیر کمال که به نوعی با این افکار تنهاست نویسنده هم درحال شکل دادن به شخصیتش هست.
در خلال این جلد و داستانش با شخصیت های نسبتا محدود این سه‌گانه آشنا می‌شیم و نویسنده با اتفاقات متعدد وجوه مختلفی از اونها به ما نمایش می‌ده.
بخشی از داستان هم معطوف به تحولات سیاسی مصر بعد از پایان جنگ جهانی اول هست. درگیری هایی که منجر به استقلال از عثمانی و بعد از اون از قیمومیت انگلیس شد.

هرطور بخواهی!... مگر کسی می‌تواند خلاف خواسته‌ای تو کاری بکند؟ برای‌ام زن‌می‌گیری و طلاق‌اش می‌دهی. زنده‌ام می‌کنی و جان‌ام را می‌گیری؛ نه تنها من، که خدیجه و عایشه و فهمی و... همه با یک چوب رانده می‌شوند. همه هیچ‌اند. همه چیز تویی... هرگز... هرچیز اندازه‌ای دارد، دیگر بچه حساب‌ام نکن، مردی درست مثل خودت هستم. سرنوشت ام را خودم رقم می‌زنم، یا طلاق‌اش می‌دهم و یا به خانه‌ی فرمانبرداری می‌کشانم‌اش. زینب و محمد عفت و دوستی‌ات با او خاک کفش خود هم به حساب نمی‌آرم...
- هرچه شما بفرمایید، پدر!
کدام زندگی، کدام خانه و کدام پدر؟... تنبیه و ضرب و شتم و پند و اندرز. خودت را شماتت کن، خودت را درست کن، خودت را نصیحت کن. خودت به زبیده و جلیله و ساز و آواز و شعر و شراب چسبیده‌ای و ما را از عذاب آخرت می‌ترسانی؟... بچه نیستم، مرا به خود واگذار و برو خود را باش. عروسی کن. امر بفرمایید، آقا... طلاق بده. امر بفرمایید، آقا... بر پدرت لعنت!...


بررسی عنوان
عنوان این رمان نام یکی از محله های قاهره است که از مناطق با ساکنان ضعیف محسوب می‌شه. خانواده سید احمد هم در این خیابان زندگی می‌کنند و اغلب وقایع در این محله رخ می‌ده-وقایعی که در بین‌القصرین حادث شد. اما این عنوان صرفا اشاره‌گر به مکان نیست و مجاز از دو قصر هست که اعضای خانواده در اون بین در نوسان‌اند و سردرگم. قصر اول سلطه‌ی والدین بر فرزندان و قصر دوم سلطه انگلیس بر تمام مردم مصر.

درون مایه
نجیب محفوظ سالها مشغول تبدیل تاریخ مصر و اسطوره های پر افتخار به داستان های مدرن بود. اما با کسب تجربه کافی در این زمینه مسیر متفاوتی رو در پیش گرفت. دوران جوانی محفوظ مصادف با ترجمه آثار کلاسیک و بعدهم مدرن به عربی بود. جهان عرب که فاقد پشتوانه قوی در زمینه رمان نویسی بود با تقلید از آثار ترجمه شده دست به تولید رمان هایی با سبک مدرن زد که در عین شباهت به اونها تفاوت مهم و بسزایی هم در محتوا داشت. رمان هایی مدرن اما با تمرکز روی سبک زندگی و دغدغه های مردم این نواحی. اعراب بعد از دوران پرشکوه آغاز اسلام حالا جایگاهی در جهان مدرن ندارند اما مصالح و مواد کافی برای تولید رمان های مدرن و جذاب و البته دردناک دارند.
محفوظ در این سه‌گانه در کنار تمرکز روی تحولات سیاسی فضای خفقان‌آور و سنتی مردم کشورش رو به گوش جهان رسوند. خانواده‌هایی که به پدرسالاری خو گرفتند و پایبندی به سنت‌های کهنه جز جدایی ناپذیر زندگی اونهاست. در این زمینه محفوظ با وارد کردن وقایع دردناک و ناراحت کننده سعی در تاثیرگذاری حداکثر روی مخاطب داره. البته که این مورد صرفا یک حقه برای به دام اندازی نیست و مبتنی بر حقیقت جامعه است.
محفوظ با هوشمندی خانواده‌ای رو ترسیم کرده که در جامعه‌ی اون دوران به نوعی غنی و بورژوا محسوب می‌شد تا روی این حقیقت پافشاری کنه که غنای مالی الزامی بر کیفیت تفکر و مدرنیت نیست.
سید احمد که در شهوت سیری ناپذیر هست و درگیر گناه با اینکه در اون جامعه توانایی داشتن چندین همسر رو داشت اما صرفا بخاطر از دست ندادن اموالش و وراث کمتر تک همسر باقی مونده و از این تصمیم به ظاهر برای باتقوا نشون دادن خودش و احترام به همسرش استفاده می‌کنه.
نیمه‌ی دوم رمان چگالی وقایع سیاسی بیشتر می‌شه و درگیری های مردم مصر با انگلیس اوج می‌گیره. برای خواننده فارسی زبان که با این وقایع بیگانه است شاید ادامه دادن داستان از این قسمت سخت و ملال آور بیاد درحالی که سیر وقایع هم سرعت بسیار بیشتری به خودش می‌گیره. اگر با کمی جستجو از تاریخ اون دوران اطلاعات نسبی کسب کنید لذت بیشتری از مطالعه این مجموعه می‌برید.

پ‌ن: خوندن این کتاب فوق‌العاده سخت بود. اتفاقی که اصلا انتظارش رو نداشتم. منظورم سختی های متن و مشکل در درک نیست. بلکه تجربه‌های مشترک من با شخصیت‌های داستان باعث این رنج شد. اغلب فشارهایی که اعضای این خانواده متحمل شدند برای من آشناست. چه اونهایی که خودم به دوش کشیدم، چه اونهایی که به سر بقیه‌ی اعضای خانواده اومد و من دیدم یا شنیدم. دردناک‌تر از خوانش، نوشتن از این کتاب بود. مدت قابل توجهی از پایان مطالعه‌ام می‌گذره ولی هنوز هم مرور اتفافات این کتاب باعث بوجود اومدن همون حس دردناک اولین برخورد و تازه شدن غم‌های زیسته‌ام می‌شه. از این بابت کمی نوشتن رو به تعویق انداختم ولی کارساز نشد. همینطور هم برای ادامه دادن مجموعه هیچ عجله‌ای ندارم و مرتب به آینده موکول می‌کنم.

پ‌ن و تشکر: این ریویو رو بعد از مطالعه پایان نامه خانم فاطمه پیمان با عنوان تحلیل عناصر داستان بین‌القصرین نجیب محفوظ نوشتم. هیچ بخشی رو بطور مستقیم کپی و پیست نکردم منتها خواسته یا ناخواسته تفکرات ایشون در این نوشته نمود پیدا کرده و امکان یافتن اشتراکاتی با متن ایشون هست. در هر صورت ازشون تشکر می‌کنم بابت بررسی دقیق این رمان.

هرچند که این متن رو بیشتر از این هم می‌تونم ادامه بدم اما فکر می‌کنم تا همین مقدار کافی باشه که زوایایی هم برای شما قابل دیدن و گفتن باشه.

بیست‌ودو تیر صفر سه
April 17,2025
... Show More
" كل انسان ملوث فى هذة الحياة و من يزح الستار ير عجباً "
n
شئ من الحنين يتملكنى عند البدء فى قراءة اى عمل من اعمال عمنا نجيب محفوظ , لا ادرى ماهيته لكنه لا يتركنى الا بعد ان افرغ من كلمات نجيب ف عندها اشعر بالحزن لانتهائى من عمل اخر من اعماله و لم يتبقى الا القليل حتى انتهى من قراءة كل اعماله ف اصبح مثل الفقيد الذى خسر اعز اصدقائه غير ان اعمال نجيب نابضة بالحياة و لا تخلو من متعتها ف اجد شئ من المواساة لان على علم ان سوف ابدائها من جديد بنفس الشغف و الحماس.

و ها انا امام قراءة تأجلت كثيرا كنت لا ادرى خوفاً من شهرتها كأهم عمل ادبى فى القرن الفائت ام بسبب حجمها لكن فى داخلى اعلم انه بسبب الهالة المحيطة بها و اهميتها فى الادب العربى و اخيرا جائتنى الجرأة فى قراءة جماعية تمتعت بها كثيرا مع الاصدقاء و ابهرنا نجيب على مر الصفحات ب عذوبة كلماته و قوة السرد و شخصياته التى لا تنسى فى اشهر بيت عرفه الادب المصرى و كان بمثابة مرجع فى كثير من الاعمال المستقبلية لما تملكته شخصياته و خاصة السيد احمد عبد الجواد من تناقضات ف كانت كل شخصية فى هذا البيت تنبض بالحياة .

قد تكون بين القصرين ليست امتع روايات نجيب فى نظرى المتواضع لكنها الاكثر تماسكاً و تكاملاً , حتى لغة نجيب فى اعماله ما قبل الثلاثية مختلفة كثيرا فى بداية الثلاثية , اللغة اقوى ب كثير و اثقل فى المفردات و البلاغة , هنا نجد سحر نجيب فى على مستوى له ليس فى سرد المجتمع المصرى كعادته المعهودة لكن لفهمه تناقضات هذا المجتمع بطريقة تظهر مدى براعته فى ابراز الشخصية المصرية فى بدايات القرن العشرين .

و من حى بين القصرين فى الحسين بدات ثلاثية القاهرة و من اول فصل فى الرواية لم يتماسك نجيب لبعث الهيبة و الخوف للقارئ فى شخصية " سى السيد " من خلال كلمات امينة زوجته لترسم لنا شخصية سى السيد و ابعادها من سيطرة مطلقة حتى فى عقلها الباطن لا تجرؤ على معارضته .

السيد احمد عبد الجواد :
الاب الشخصية الحازمة شديدة التقوى و الفجور و هذا التناقض العجيب كان اكثر ما يميز اشهر شخصية ادبيه فى الادب العربى ف هو الذى يلقى اصحابه ب الوجة البسام المشرق يلقى آل بيته بالوجه الصارم الحازم , شخصية فكاهية لابعد حد فى سهراته و لا يخجل من ان يطرب ب صوته الغليظ او يرقص مع العوالم ف كان شديد الاخلاص لحياته الماجنة و شديد التقوى عندما يلقى ربه فى صلاته و دعاءه.

" انا رجل , الآمر الناهى , لا اقبل على سلوكى اى ملاحظة و ما عليك الا الطاعة ف حاذرى ان تدفعينى الى تأديبك "
n
امينة :
الزوجة الوفية الخنوعة لزوجها التى لا تقدر على مواجهته فى عقلها الباطن ف ما بالك فى الواقع الذى تعيشه , ف هى تحيا لخدمة زوجها و اولادها , قلب كله حب و نقاء و على الرغم من شفقتى عليه خاصة فى الحادثة التى جرت لها لكن لم امتلك الا كل حب لها و حزن ايضا .

ياسين :
اكبر ابنائه من الزوجة الاولى الذى ينطبق عليه القول من شابه اباه فما ظلم , ف قد اخذ منه حبه للنساء و الفجور و ايضاً نفس النظرة بانهم اقل شاناً بسبب طفولته مع امه و ما راءه من سلوكها قبل ان ينتقل لبيت والده , مع نزواته التى لا تنتهى و هلثه وراء شهواته كان كالتيس الذى لا يفكر و كان فى تناقضه و حضوره اكثر الشخصيات غنية بالتفاصيل و اثارة للاهتمام بعد والده .
" أى عيشة و اى بيت و اى اب, زجر و تأديب و نصائح , ازجر نفسك .. ادب نفسك .. انصح نفسك , انسيت زبيدة ؟ .. و جليلة ؟ .. و الغناء و الشراب ؟ .. ثم تطالعنا بعمامة شيخ الاسلام و سيف امير المؤمنين , لم اعد طفلا , اعتن بالقصر و دعنى و شانى , تزوج .. امرك يا افندم .. طلق ..امرك يا افندم .. ملعون ابوك . "
n

" امراة . اجل ما هى الا امراة .. و كل امراة لعنة قذرة .. لا تدرى امراة ما العفه الا حين تنتفى اسباب الزنا .. حتى امراة ابى الطيبة , الله وحده يعلم ماذا كان يمكن ان تتكون لولا أبى! "
n

فهمى :
الابن الثائر لوطنه الذى لا يخشى الرصاص و لا المظاهرات و لكن يخشى ابوه و سلطته , كان حضوره دائما عذب فى ارائه ف كان يلطف الاجواء دائما عندما تريد والدته ان تستوضح شيئا او عند الشد و الجذب بين خديجة و ياسين ف كان يكتفى بالابتسام , حتى فى حبه ل مريم جارته حب عذرى لم يكبر بسبب سطوة والده برفضه لهذة الزيجة ف لم يجد الا من السياسة متنفس لغضبه و طاقته .

" سيان ان احيا او ان اموت , الايمان اقوى من الموت , والموت اشرف من الذل , فهنيئا لنا الامل الذى هانت الى جانبه الحياة , أهلا بصباح جديد من الحرية , و ليقض الله بما هو قاض "
n

اما بالنسبة لباقى الشخصيات :
خديجة و عائشة و كمال ف اعتقد ان دورهم و شخصياتهم ستكون بارزة اكثر فى الجزئين القادمين .

اما بالنسبة لاحداث الرواية ف لا اجد ما اقوله غير انها جرعة لا تنتهى من الادب الصافى فى دراما اجتماعية محكمة و كاملة الاوصاف .

مراجعة الجزء الثانى قصر الشوق
https://www.goodreads.com/review/show...
مراجعة الجزء الثالث السكرية
https://www.goodreads.com/review/show...

April 17,2025
... Show More
انتهيت ..
واجهة مشكله طواااااال القراءه ان انزع صورة الممثل يحي شاهين و اصنع ملامح شخصية سي السيد الخاصه بي .. و ان انزع كل اشكال الممثليين و اصنع الخاص بي ..

ازعجتني و حيرتني شخصية امينه ..لا اعرف .. احيانا ( و بناء علي خلفيه شرقيه ) اشعر ان لديها حق ..اليس للزوج الطاعه ..الم يخبرنا الرسول انه لو امر الزوجه لتسجد لشخص لامرها ان تسجد لزوجها بعد الله .. ثم اعود و تنازعني قضية المرأه .. و ان انوثتي و كبريائي ..ثم اجد ان شخص مثل السيد احمد .. ببغاءه لا يستحق احد مثلها ..ثم اعود ان هذا زمن و نحن زمن ..ثم اتعب من التفكير فأعود الي الروايه ووتجازبني الاحداث

حيرني اسلوب نجيب محفوظ في وصف الشخصيات .. كل تفاصيلهم التي تساعدك علي رسمهم احياء .. الصوت ..الطول .. لون العين و البشره .. و التفاصيل النفسيه .. كل شئ كعادته ..

و شخصية سي السيد ..هذا الخليط المتناقض بين العابد و الماجن و الحنون و القاسي .. هذا الخليط الذي اشعر انه بداخل كل منا ...و لكننا نحاول ان نطغي جانب علي آخر .. ربما خوفا ان تفلت منا زمام الامور ..و ربما لدوافع دينيه .. و ربما لاننا بشر و ربما نندفع نحو ملذاتنا ولا نستطيع ان نوازن بينهما ..

كل شخصيه .. تحتاج ان تتوقف امامها .. لانك ستري جزء منك فيها جانب منها يشبهك ..ربما انت تخفيه و ربما تسيطر عليه .. و ربما تحاول ان تتجاهله ..”
April 17,2025
... Show More
Life with Father----Egyptian Style

Al-Sayyid Ahmad bestrides his family like the Colossus of Rhodes: in complete domination of the scene and brooking no opposition. His wife Amina serves him meekly, offering no opinions, and never leaving the house for twenty five years. He has five children---three boys and two girls---who look upon him as a tyrant, but one whom they must love and respect. Al-Sayyid Ahmad himself runs a shop by day but by night carouses with a group of friends, indulging in wine, women, and song. He comes home in the wee hours---his wife is always there to help him undress and fall into bed. Mahfouz, over nearly 500 pages, describes how changes occurred in the secure, comfortable life of all these individuals in 1917-19. The eldest son is married off and then divorces because of his uncontrollable appetites. The two girls marry and leave home. The middle son gets involved in revolutionary politics against the British occupation of Egypt, while the youngest, just a kid, becomes a favorite of the British troops stationed in the street outside the family home. One by one, each family member defies the given order, presenting 'the master' with a quandry---how to handle the situation and maintain his self-respect and authority. Due to tragedy and family complications, Al-Sayyid Ahmad himself is forced to confront his behavior, to question his lecherous self-indulgence at home and away.

PALACE WALK is a masterpiece, an intimate portrait of an Egyptian family of the particular period, not a fast-paced novel with a great sweep of events. Still, the psychological depth of all the characters makes it one of the great novels of the 20th century, the one which fills in an otherwise-missing gap in our knowledge of humanity. [At least I have never found any comparable novels about Arab family life.] Mahfouz describes life about 100 years ago in Cairo for a middle class family, provides examples of how people thought and behaved at that time, and even (though it must be watered down in translation) shows how they spoke, their conversation shot through with sayings from the Holy Qur'an and proverbs. On another level, PALACE WALK can be seen as a criticism of certain failings in Egyptian society, for example, the failure to allow women any place outside the home, the tradition which allowed a man to do anything he liked, while a woman just had to bear whatever he dished out. Mahfouz also contrasts the burning patriotism and sacrifices of the young with the lip-service to liberty paid by their elders. He never speaks directly about issues, however, letting the readers come to whatever conclusions they can. Some may say that PALACE WALK is a "slice of life" novel, but it is much more than that. Just as in every part of the world, Egypt has changed a lot in a century. Even so, reading this novel may erase a lot of the simplistic nonsense about Islam and Arab culture that fills the media today. The motivations of Egyptians are every bit as complicated and varied as those of the rest of us. If you read the book, you may understand why religious fanatics (who want everything uncomplicated) condemned the author and even tried to kill him. If they had succeeded, they would have killed one of the great writers of our age.
April 17,2025
... Show More
كنت أعتقد أن الكتاب لن ينتهي
أعترف أنني قرأته في ظرف سيء جدا، و أعترف أيضا أنني مدرك أن الرواية بريئة تماما من صورة سي السيد النمطية، لأنها ببساطة أول من صورها، و أعترف أيضا أن الصورة لم تكن قط وليدة الخيال بقدر ماهي انعكاس وفيّ لواقع عربيّ امتد عقودا في الزمن، لكن مع ذلك لا أستطيع أن أبدي امتعاضا من تلك الشخصية و من ذلك المشهد.. ربما لأنه على تغير الزمان و تغير طبيعة المشهد، فلا يزال الكاتب العربي يصر على الصورة التي ابتدعها نجيب محفوظ منذ سنين عنيدة، فلم تحوّر و لم تغيّر..

أما عن الرواية، ففصلها الأول و صفحاتها الاولى و كلمات البدء فيها، تشهد بعبقرية محفوظ و حرفيّته الكبيرة في عالم الرواية. فالامعان فيها شديد، كأنها حيكت ك��مة كلمة، و سطرا بسطر. تتثاءب القصة نفسها و تتمهل للاستيقاظ و النشاط مع تثاؤب الشمس و تحفزها منذ بداية الرواية، قبل ان تتدافع في نشاط هادئ انيق خليق بعائلة مصرية نشيطة محافظة..

و كما أمعن محفوظ حبك الرواية، فقد أمعن أيضا في خلق شخصياتها و تصويرها. فعقدها بما يجب التعقيد و اسبغ عليها من اللمحة الواقعية ما يجعلك تؤمن تمام الايمان أن الرجل انما استوحاها جميعا من محيطه الذي عاش فيه، حتى ليخيل لك ان سي السيد كان اباه، و ان امينة كانت امه، و انه انما يسترجع طفولته في شخص كمال الطلعة الذكيّ عظيم الرأس، حسن الغناء..

اما ما لم أره في الرواية، فهو ثورة 1919 التي على تركيزه الكبير عليها في آخر الرواية، الا انه لم يتناول مظاهراتها بالوصف قط، انما اكتفى بالحديث عنها و نقل ذلك على لسان رواة..

بانتظار ان اجد الوقت للجزئين الاخرين
April 17,2025
... Show More
أن يُحَرِم رب البيت الحلال على أهله، و خارج بيته يُحَلل الحرام لنفسه!


* الحب كالصحة؛ يهون في الوصال و يعز عند الفراق.
April 17,2025
... Show More
n  “His children were meant to be a breed apart, outside the framework of history. He alone would set their course for them, not the revolution, the times, or the rest of humanity.” n

Al-Sayyid Ahmad is a self-righteous, misogynistic and totally domineering bully and tyrant whose ultra-conservative Hanbali sect of Islam rides roughshod over his family like a prison warden. His wife has not been out of the family home and in contact with any men other than her sons for twenty-five years.

“A woman doesn’t know what virtue is, unless she’s denied all opportunities for adultery.”

His three sons, including one who is now considered a man by virtue of his age and employment, turn to weak-kneed jelly in the face of his disapproval and will literally kiss his hand to re-establish what they sadly perceive as paternal love. And as for his two daughters? Ahmad’s attitude says it all,

“A girl is really a problem … Don’t you see that we spare no effort to discipline, train, preserve, and care for her? But don’t you also see that after all of this we ourselves hand her over to a stranger and let him do as he wishes with her? Praise to God who alone is praised for adversity.”

Al-Sayyid Ahmad is also a heavy-drinking, serial womanizer who in today’s terms would be characterized as a party animal. He wields the Qur’an like his own personal weapon and with hypocritical finesse and outrageous self-indulgence cherry picks those verses and lines which justify, forgive and overlook his deviance from the demands of Islamic doctrine.

PALACE WALK is a historical drama that purports to tell the story of a 1920s Egyptian family set in Cairo shortly after WW I and just prior to Egypt’s unilateral declaration of independence from Britain’s “veiled protectorate”. It’s considered a classic masterpiece and I’ll admit to finding it compelling, evocative and quite gripping but I’d also rush to add that, not for a second is it uplifting, pleasant, or cheerful in even the slightest degree. But informative, shocking, evocative, and eye-opening ... oh my word, yes!

There is no love lost between me, a rather hard-core and quite outspoken atheist, and organized religion – regardless of which flavour might be the topic of discussion. In this case, of course, it’s early 20th century Islam as observed by an Egyptian author writing in the mid 1950s. The fact that religious fanatics of the day attempted to kill Mahfouz would suggest that the author’s intention was to clearly portray what he saw as the intensely problematic characteristics of a problematic religion and fervent Muslims refused to accept that criticism. But I also see no reason to think that his intent was other than to portray the Ahmad family in an open, realistic narrative and to expose the manner in which they lived their lives - lives in which their conduct and motives were driven by all-consuming thoughts of Allah and the prophet. Viewed through this atheist’s modern lens, that story was shocking and profoundly disturbing if not verging on disgusting.

Then there was the Islamic preacher who, on those rare occasions on which he was honest with himself, Ahmad viewed as even more debauched than he knew himself to be,

“He believes in two things: God in heaven and adolescent boys on earth. He’s such a sensitive type that when he’s in al-Husayn, [the local temple], his eye twitches if a lad moans in the Citadel.”

Hmmm … plus ça change, plus c’est la même chose, n’est-ce pas?

PALACE WALK does, to a limited extent, tell the story of the political demonstrations of March 1919 that ultimately came to be known as the 1919 Revolution. Those “riots” were an integral, indeed critical part of the story of the Ahmad family but, frankly, I thought they were the weakest part of Mahfouz’s narrative and were the reason that I chose to withhold a fifth star.

“Once the revolution knocked on his door, threatened his peace and security and the lives of his children, its flavor, complexion, and import were transformed into folly, madness, unruliness and vulgarity. The revolution should rage on outside.”

That said, I have no doubt that I will be eagerly moving on to PALACE OF DESIRE, the second installment in Mahfouz’s CAIRO TRILOGY. Definitely recommended.

Paul Weiss
April 17,2025
... Show More

لا ليست رواية بل لوحة فنية بالغة الاتقان ..نجيب محفوظ يكتب كما لو كان مايسترو وصل الى ذروة الابداع
وصف الشخصيات ومنولوجاتها بالمليمتر ياحبيبى بالمليمتر ..وهل يستطيع أحد غيره خلق هذه الحياة الصاخبة وهذه الشخصيات الحية ؟

المجد لنجيب محفوظ ..المجد لمن خلق المجد له
April 17,2025
... Show More
ثلاثية محفوظ :
من أبرز الأعمال الملحمية أو الروايات التسلسلية العربية – رغم قلتها – ثلاثية نجيب محفوظ التي أرخت للتطور المصري (بين القصرين، قصر الشوق، السكرية) مثلت الثلاثية تاريخ أكثر من جيل مصري تتبعناه من خلال حياة السيد أحمد عبد الجواد وتاريخ مصري يحسن محفوظ روايته أدبيًا – مما أعتدناه – في رواياته. من أبرز تفاعل الرواية الحية أن هذا المبدع نقل أدق أدق التفاصيل المصرية. أكتب عنه محفوظ الآن وكنت قد قرأت الثلاثية منذ أكثر من (15) لكن هوسه بالتفاصيل في الثلاثية جعلني أعشق التفاصيل الصغيرة وأفتشها في أعماله التالية.


أرخ محفوظ لبداية القرن الماضي لفترة الأربعينات (خلال الملكية) من قبل حدوث ثورة (1919م) من خلال أسرة تمثل الجزء الأكبر من الحياة المصرية ولا يعني أنها تمثل النمط السائد بصفة عامة فهو يتناول في شخوصه الرئيسة المواطن المصري (العادي) إن صحت التسمية رغم الخط السياسي الذي تعبر من خلاله الرواية والتقلبات التاريخية التي نمر بها من خلال النص. كحال معظم شخصياته في رواية (اللص والكلاب) مثلًا عند سعيد مهران والصحافي.

وهنا في هذا العمل حتى العائلة نفسها إختلفت أدوارها من جيل لجيل بين المستبد وبين الخانع، وبين الزوجة المطيعة والزوجة المستبدة وأدوار الأبناء كذلك وجميع هؤلاء يلعبون على الزمان والمكان وهما عماد رويات محفوظ في الثلاثية، ولم تكن المفاجأة كبيرة عندي عندما أجاد التوغل في سلوك الفرد على مستوى المجتمع. لم يجبرنا محفوظ على تخيل الإنسان المنزوع من الخير رجل شر طوال حياته وكذلك العكس بل كان محفوظ يجعل الإنسان يظهر بطبيعته وهذا تجده في شخصيه "سي السيد" الإسم الذي سيبقى حاضرًا – بتصرفاته الذكورية – في البيت المصري، وإزدواجيته المعقدة ما بين دكانه في الحارة ومابين بيته عندما يعود ويتلاشى معه الضحك ويكون صارمًا في بيته!. نقيض وتعاكس غريب من محفوظ رغم أنها شخصية مختلقة إلا أن العالم العربي وليست مصر فقط تعج بمثل هذا المزدوج الذي في الأًل هو نتاج ثقافات متراكمة بين الكبت والتحرر.
Leave a Review
You must be logged in to rate and post a review. Register an account to get started.