Community Reviews

Rating(4.1 / 5.0, 100 votes)
5 stars
39(39%)
4 stars
31(31%)
3 stars
30(30%)
2 stars
0(0%)
1 stars
0(0%)
100 reviews
April 25,2025
... Show More
این نمایشنامه تقابل دو جنبه نسبتا متفاوت عشقه. یکی زندگی کردن با فردی رؤیایی که وجود خارجی نداره اما از هر جهت فوق‌العاده ست و دیگری از جنس حضور داشتن و روزمرگی. جالب اینجاست که مردم معمولاً هر بار به یکی از این اشکال عاشق میشن و درنتیجه این دوتا رو متضاد هم میدونن..در صورتیکه عشق با هردوی این جنبه ها تکمیل میشه و این دو عشق هردو به هم نیازمندن.
سیر داستانی خیلی جالب بود و صحبت های کاراکترا خیلی خوب تصویر ذهنی اونها رو از عشق و همینطور احساس "ناکامل بودن" رو نشون میداد.
April 25,2025
... Show More
جز کتابایی بود که واقعا لذت بردم ازشون...و مثل خیلی کتابایی که دست روزگار متناسب با حال و روزم در راهم قرار میده... نمایشنامه‌ای که ضربه پشت ضربه به خواننده وارد میکنه و در سطح احساسی خیلی بالایی قرار داره...
قسمت هایی از کتاب که واقعا لذت بردم :
"وقتی از خودتون سوال می‌کنید کی هستید، وقتی زیر آسمانی با ستاره‌های بی‌شمار و بی‌صدا از خودتون می‌پرسید کی هستید، این هیکل ارزان و پت و پهن وسط این کائنات متخاصم یا حداقل بی‌تفاوت کیه، جواب می‌دید که <من اریک لاردن> هستم؟ و با این چند هجای احمقانه راضی می‌شید؟"
" نمی‌فهمم چطور میشه عشق رو ابتذال خوند."
"یک‌ آدم از یک آدم دیگه چی می‌خواد؟ چون کسی جوابشو نمی‌دونه آدم‌ها به معاشرت با هم ادامه می‌دن."
" _در عشق چیز یادگرفتنی وجود نداره.
_چرا دیگری..."
"عشق دوطرفه یعنی چی؟ دو رویایی که اتفاقی با هم جور در می‌آن، یک سوءتفاهم سعادتمند، البته یک سوءتفاهم دو طرفه..."
April 25,2025
... Show More
قبلا مرور کتاب زیاد می‌نوشتم، مثل یک نوع حس وظیفه که نسبت به مطالعه کردن داشتم. با گذشت زمان مغلوب تنبلی شدم و این مرور نوشتن‌ها کمتر و کمتر شد. تا جایی که بعد از مدتی معدود کتابی می‌تونست من رو به مرور نوشتن واداره.
و وقتی کتابی اونقدری منو برانگیخته می‌کرد که براش مرور بنویسم، می‌شد فهمید که خیلی کتاب خوبی بوده. خوب کلمۀ ساده‌ایه. وقتی مرور می‌نویسم که کتابی کاملا من رو تکون داده باشه.

چند دقیقه پیش نمایشنامۀ «نوای اسرارآمیز» از اریک امانوئل اشمیت رو تموم کردم و الان کاملا هیجان‌زده‌م. از امانوئل اشمیت کم کتاب نخوندم، کمِ کم شش یا هفت اثرش رو خوندم و هربار لذت بردم، ولی فکر کنم این رو از تمامی آثارش بیشتر دوست داشته باشم. نمایشنامه‌ای لایه‌لایه، پرمغز، درگیرکننده و قوی. می‌شد از تک تک خطوطش نقل قول کرد و حتی روی چندتا از این نقل قول‌ها قسم خورد.
حسی که موقع خوندن این نمایشنامه داشتم مثل کسی بود که داره از یک راه‎پله پایین میاد و در چند نقطه یک پلۀ بلندتر از بقیه غافلگیرش می‌کنه و سقوط کوتاهی رو تجربه می‌کنه، ته دلش خالی می‌شه. با خودش می‌گه خب دیگه حواسم رو جمع می‌کنم، حالا انتظار هرچیزی رو دارم.
و سر پیچ بعدی، یک بار دیگه سقوط رو تجربه می‌کنه.

نوای اسرارآمیز روایت نویسندۀ مشهوریه که در جزیره‌ای دور از همه زندگی می‌کنه، و خبرنگاری برای مصاحبه با اون میاد و با هم صحبت می‌کنند. ماجرا ساده به نظر میاد، در پس زمینه موسیقی در حال پخشه و نویسنده مشخصا آدم خودمحوریه که حس می‌کنه شیوۀ زندگی رو فقط خودش یافته و برای انجام هرکاری محقه. ماجرا بعد از این چند پیچ جالب رو طی می‌کنه و هی بالا و بالاتر می‌ره و در نهایت به اوج می‌رسه.
April 25,2025
... Show More
نمایشنامه ای که مدام غافلگیر میشدم. نمی دونم تا حالا چند تا از اشمیت خوندم ولی هر بار مشتاق تر میشم برای بقیه نمایشنامه هاش.
April 25,2025
... Show More
I enjoyed this play even though the initial meeting between the two characters is a bit "cute" and contrived. The way the layers of their respective secrets are revealed is well-done and engaging. I like the way the metaphor of Elgar's Enigma Variations (a set of a theme and 14 variations for orchestra) is used against the enigmas of the real character of the woman these two men have come together to discuss.
April 25,2025
... Show More
3 star
نوای اسرار آمیز، نام آهنگی از اداوارد الگار هست که اریک امانویل اشمیت اثرش را به نام آن مزیّن کرده است..‌ ( در داستان مادام پلینسکا و راز شوپن به علاقه و دلبستگی اریک امانویل اشمیت به موسیقی پی بردیم)
داستان دو خوانش و دریافت متفاوت از عشق، به یک زن که تفاوت های عشق ورزی بین فرهیختگان و افراد عادی جامعه را مشخص می کند را بیان می کند
این داستان صرف نظر از اینکه به بیان نامحدود عشق ورزی زنان می پردازد بیان می کند که در عشق زنان بیشتر از مردان امکان سازگاری با معشوقشان را دارند به بیان دیگر، زنان آن گونه عشق ورزی می کنند که مردانشان می خواهند
یک طرف داستان یک ادیب برنده جایزه نوبل است که بعد از آشنا شدن با زنی و عشق ورزی با او به این نتیجه می رسد که دوام عشق بین آن دو صرفا با جدایی امکان پذیر است( نگاه متفاوت اهالی تفکر و اندیشه)... نویسنده که نامش در داستان زنورکو هست می گوید، عشقِ ما اول حیوانی( جنسی) بود اما بعد از اینکه از هم جدا شدیم والاتر و پالایش شد. آن وقت ما در مورد ادبیات، فلسفه و هنر حرف می زدیم... نویسنده روابط جنسی ناشی از عشق را تکانه های مبتذل می خواند( مانند نیچه، تولستوی، گاندی و...) و با جداییش از هلن می خواست عشقش را پایدار تر و متعالی تر کند
در طرف دیگر شخصی به نام لارسن( که نامش هم یک اسم پرکاربرد در فرهنگ کشورهای اسکاندیناوی است که بیانگر عامی بودنش است) است که او یک رابطه احساسی که عموم مردم با عشاقشان دارند، با هلن برقرار کرد و در این داستان با زنورکو تفاوت و نوع دوست داشتنش عیان می شود
اما هماهنطوری که اشاره شد، داستان با وجود غافلگیری های پی در پی، به ظرفیت بی حد و حصر زنان در عشق ورزی می پردازد و می گوید که اگر زنان کسی را دوست داشته باشند، می توانند آن طور که او می خواهد عشق نثارش کنند و این یک موهبتی است برای زنان
April 25,2025
... Show More
مدت ها بود بعد از تموم کردن یک کتاب، اینطور در آغوش نگرفته بودمش.
چقدر خوب بود.
چقدر خوب بود.
n  
شما عشقو دوست ندارید. درد عشقو دوست دارید.
n

لارسن خبرنگاریه که برای مصاحبه با زنورکو - برنده جایزه نوبل ادبی - وارد خونه این نویسنده میشه؛ و چه مصاحبه دلچسبی. طی این مصاحبه، کلمات زیبایی در وصف عشق و رنجی که همراه عشق میاد خواهیم خوند. رنجی که جزء جدایی ناپذیر عشق به حساب میاد...

اما حواسم باشه که فرار کردن از احساسِ یک رنج، هیچوقت راه خوبی نبوده. که طی زمان، اون احساس درست مثل یک بومرنگ، یک روز و توی یک لحظه بی هوا بهت برمیگرده و دردی که برخورد این بومرنگ باخودش میاره، قطعا به فرار ازش نخواهد ارزید.

دوستش داشتم...
n  
در نگاهتون صداقت آدم هایی که روحیه احساساتی دارن دیده میشه. خیلی از بقیه انتظار دارید، قادرید خودتونو فدای اونها کنید، خلاصه آدم حسابی هستید. حواستون جمع باشه، برای خودتون خطرناکید، مواظب باشید.
n

به تاریخ سوم فروردین نود و نه...
April 25,2025
... Show More
اولین كتابی كه از اشمیت خوندم. به توصیه یكی از دوستان. قلمش خوب و روون بود و ظاهرا خوب بلده كه خواننده رو به هیجان بیاره و غافلگیر كنه. هرجند از دید من داستان می تونست كه یه مقدار آروم تر پیش بره و اینقدر غافلگیری توش زیاد نباشه.
در كل كتاب خوبی بود. من به بقیه پیشنهادش میكنم. خوندنش خیلی طول نمیكشه. شاید یك ساعته تموم شه
April 25,2025
... Show More
باز هم این نویسنده وسطهای داستان توی چشم مان فرو می کند که "خدا" چه موجود بزرگی است و "اگر اینطور نبود که این همه حرف و بحث پشت سرش نداشت" (نقل به مضمون). اینها البته ربطی به موضوع این نمایشنامه ندارد اما خب خواننده متاسفانه این اشاره های عقیدتیِ زیرپوستی را متوجه می شود. و بعضن ممکن است مثل من خوشش نیاید که جا و نابجا نویسنده عقاید دینی اش را توی حلقومش فرو کند.

خود داستان هم تا حدودی نخ نماست: نویسنده نابغه ای که مردم گریز است و رابطه و عشق کلاسیک را قبول ندارد، حالا گزارشگری را برای مصاحبه می پذیرد و گزارشگر قدم به قدم زندگی "پوچ" نویسنده را به نقد و به رُخ اش می کشد و بهش می فهماند که مسیر را اشتباه رفته. در طول روایت یکی-دو پیچ "هیجان انگیز" هم وجود دارد، اما متاسفانه این "پیچ" هم تنها هیجاناتی سطحی و مبتذل ایجاد می کنند. بارزترین مثالش وقتی است که می فهمیم معشوقه سابق نویسنده در حقیقت همسر گزارشگر بوده است.

علیرقم همه اینها داستان خوش تراش است و خواننده را تا تهش می کشاند، اما تا انتها هم چیزی جز تاسف و نچ نچ برای زمان از دست رفته به ارمغان نمی آورد.
April 25,2025
... Show More
Bardzo ciekawa psychologiczna nowelka. Wypożyczyłem ją z mojej lokalnej biblioteki w postaci słuchowiska.

Na odludnej wyspie w Norwegii w całkowitej samotności od ponad dziesięciu lat mieszka sobie laureat literackiej Nagrody Nobla. Odwiedza go dziennikarz w celu przeprowadzenia wywiadu. Pisarz niechętnie przeprowadza wywiady ale w tym przypadku robo wyjątek. Panowie rozmawiają najpierw całkiem ogólnie o twórczości noblisty. Dyskusja staje się coraz bardziej intensywna i schodzi na temat miłości. W końcu dowiadujemy się ze noblista w swojej ostatniej książce opublikował prawdziwą korespondencje miłosna między nim a jego kochanką. Mężczyźni długo rozmawiają o miłości. W pewnym momencie dochodzi o nieoczekiwanego zwrotu akcji. Dziennikarz nie jest tak do końca tym za kogo się podaje. W dodatku oskarża Noblistę o naruszenie dóbr osobistych.
Nie będę spojlował więcej, ale tak dobrej psychologicznej noweli to dawno nie słuchałem ani nie czytałem. Bardzo do gustu przypadła mi twórczość Erica-Emmanuela Schmitta, który mimo niemiecko brzmiącego nazwiska jest Francuzem.
April 25,2025
... Show More
سومین نمایشنامه ای بود که از اشمیت میخوندم...بعد از خرده جنایت های زناشوهری و مهمانسرای دو دنیا........نمایشنامه فراز و فرود های جالبی داشت و یکنواخت نبود...و پر از غافلگیری...اما حقیقتا از پایان داستان اصلا خوشم نیومد و تو ذوقم خورد...خصوصا که این نمایشنامه رو بلافاصله بعد از شاهکار مهمانسرای دو دنیا خوندم......من خودم خیلی توصیه ش نمیکنم.....
Leave a Review
You must be logged in to rate and post a review. Register an account to get started.