لارسن: نوای اسرارآمیز.نواهای مختلف یا واریاسیون هایی که روی نغمه نمیشنویمشون...اِدوارد اِلگار آهنگسازش ادعا میکنه که نوای خیلی آشناییه ولی هیچ کس اونو تشخیص نمی ده.یک نغمه ی پنهانی که فقط حدس میزنیم وجود داره، که میگریزه و محو میشه.نوایی که مجبورمون میکنه تو روٌیاش فرو بریم، اسرارآمیز، گریزان، مانند لبخند هلن دوردست. زن ها هم همین نغمه هایی هستن که در رویامونه ولی اونارو نمیشنویم.وقتی عاشقید، واقعا دلباخته ی چه کسی هستید؟ هرگز نمیدونید. #نوای_اسرار_آمیز #اریک_امانوئل_اشمیت #ترجمه #شهلا_حائری #نمایش_نامه
Nobel Prize-winning author Abel Znorko lives as a recluse on a remote island in the Norwegian Seas. For fifteen years, his one friend and soulmate has been Helen, from whom he has been physically separated for the majority of their affair.
Journalist Erik Larsen arrives to interview Znorko about his latest book, which is, in fact, a transcript of correspondence between the author and Helen. As Larsen seeks to unmask the identity of Helen, Znorko becomes infuriated. Evasions and lies twist into increasingly complex puzzles.
Is Larsen really a journalist? Is it possible that both Znorko and Larsen love the same woman? Is Helen still alive?
Slowly the barriers between the two men begin to fall as the profound mysteries of intimacy rise in their place.
تاریخ نخستین خوانش: روز سی و یکم ماه اکتبر سال2008میلادی
نمایشنامه ای در یک پرده، و با دو شخصیت مرد، پیرامون عشق است؛ «زنورکو» نویسنده ی نامداری است، که برنده ی جایزه ی «نوبل» شده، و سالهاست که در جزیره ای کوچک، در تنهایی زندگی میکند؛ «لارسن»، خبرنگاری است، که توانسته از این نویسنده ی گوشه گیر، وقت مصاحبه بگیرد، و برای دیدار او، به جزیره برود؛ مصاحبه، با گفتگو درباره ی آخرین اثر منتشر شده «زنورکو»، آغاز میشود؛ عنوان آخرین کتاب «زنورکو» «عشق ناگفته» است، که شامل (مکاتبات عاشقانه یک زن و مرد است، که پس از زندگی عاشقانه ی چند ماهه، در کنار هم، رابطه ی جسمانیشان را بنا به تصمیم مرد، پایان میدهند، و از آن پس رابطه شان به مکاتبات آنها منحصر میشود)؛ ...؛ کشف راز نوای اسرارآمیز یا همان عشق است؛
تاریخ بهنگام رسانی 09/01/1400هجری خورشیدی؛ 07/01/1401هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی
من بی نهایت از تئاتر و نمایشنامه لذت میبرم..تئاتر کوالیتی خاصی داره و بازیگر رو به چیزی بسیار فراتر از اونچه که هست تبدیل میکنه و دیدن این تبدیل لذت بخشه برای من.. این نمایشنامه رو بسیار دوست داشتم و به نظرم روی صحنه اثر تاثیر گزاری میشه..کل اثر در یک پرده ست..در یک اتاق..اما غنی..البته این شاید در مقایسه اثر متوسطی محسوب بشه,اما حتی این اثر هم پره..در واقع تغییر روابط بین سه کاراکتر داستان رو میبینید که چقدر سریع رخ میده..طوری که در انتها باور نمیکنید که همه اینها طی یک پرده و یک مکالمه رخ داده باشه,انگار که سال ها شاهد این ماجرا بودید..و این قدرت نمایشنامه ست.. پ.ن:میخوام در این ریویو بی حسی یک تبر کند رو نشون بدم:ای کاش میشد که بین عشق و تبدیل شدن به بتمن انتخابی بود..در اون صورت من قطعا هر بار تنها به رنگ بت موبیلم فکر میکردم..
نمایشنامه ی خیلی خوبی بود! مثل دو سه تا کتاب دیگه ای که از این نویسنده خوندم ظرایف و ایده هایی توی این نمایشنامه هست که به اون رنگ و بوی خاص اشمیت-گونه می ده...
لارسن – خبر نگار قلابی - و زنورکو – نویسنده برنده جایزه نوبل - دو تا شخصیت ماجرا هستن که طی ملاقاتی کوتاه رودر روی هم قرار می گیرن و در مورد آخرین کتاب نویسنده "عشق ناگفته" صحبت می کنن. تم ماجرا کشف راز دلباختگی (یا به تعبیری عشق) هست که از دیدگاه دو مرد بررسی میشه. دو مردی که ظاهرا به هم ارتباطی ندارن ولی به تدریج پرده از رازشون برداشته میشه...
گرچه پایان بندی کمی غیر واقعی و توذوق زننده ست ولی داستان تا انتها پر کشش و گیراست. از دیالوگ ها میشه کلی نقل قول درآورد. ترجمه هم که عالی!... پس بخونیدش!...
بله... اشمیت توانایی اینو داره که هر دفعه، منو به شکل متفاوتی هیجان زده کنه! نوای اسرار آمیز، بیانگر دو دیدگاه متفاوت نسبت به یک شخص واحد است. ما خواننده ی جدل بین یکلارسن و زنورکو ، سر زنی بنام هلن هستیم هلن که عاشق هر دو شخصیت است و به هر کدام، طوری که خودش میخواسته عشق ورزیده ! + این کتاب با غافلگیری های متعدد شما را شگفت زده می کند :) --- اما از نظر من یه پله پایین تر از باقی آثاری که از اشمیت خوندم(خواهران باربارن_خرده جنایت های زناشوهری_ مهمانسرای دو دنیا) بود.
از این نویسنده، دو نمایشنامه رو خوندم/دیدم. من زیاد نمایشنامه نخوندم، ولی از هر دو اثر این نویسنده که خوندم، لذت بردم و هر دو، خاطره ی خوبی در ذهنم گذاشتند. یکی، همین نمایشنامه و دیگری "خرده جنایت های زن و شوهری".
هر دو اثر، به ژانر جنایی-معمایی نزدیکن و بنیان هر دو، بر روی "دروغ-در-دروغ" بنا شده. خواننده در ابتدا، به جای شنیدن حقیقت ماجرایی که رخ داده، دروغ هایی از شخصیت ها می شنود و آن ها را باور می کند. بعداً این شخصیت ها اعتراف می کنند که دروغ گفته اند و حقیقت ماجرا را می گویند، اما همین هم دوباره دروغ است. و همین طور بار سوم به دروغ گفتن اعتراف می کنند و باز دروغ جدیدی می گویند. بیشترین لذت این نمایشنامه ها، وقتی است که شخصیت به دروغ گفتن اعتراف می کند و می گوید که حقیقت چیز دیگری بوده و خواننده می فهمد که تمام ذهنیتش، اشتباه بوده است.
کتاب جذابیست و از خوندنش واقعا لذت بردم. سرتاسر غافلگیری بود و روند داستان اصلا قابل پیش بینی نبود. مضمون اصلی داستان یعنی مفهوم عشق، موضوع جدیدی نیست اما نویسنده از نگاه متفاوتی به اون پرداخته که جالب توجهه.
علارغم اینکه شاید متن این نمایشنامه، یا شاید هم تقریبا همه نمایشنامه های اشمیت، زیادی #سس_ماستی هستش و اینکه بعضی از چرخش های داستانی و غیرمنتظره اون، حداقل برای من، پیشبینی پذیر بود، این نمایشنانه خیلی به دلم نشست. جدای اینکه معمولا به طرز باورنکردنی ای محتوای کتابایی که میخونم اغلب مناسب حال و اوضاع هستند، دیدگاه جالب اشمیت به زندگی رو، از خلال روایت های شخصیت های نمایشنامه هاش، خیلی دوست دارم و به دلم میشینه. نوای سحر آمیز واقعا داستانی زیبا داره و خواندنی. داستانی از عشق مکمل و متناقضِ دو مرد نسبت به یک زن با دو چهره.
کتاب ایده ی خیلی خوب و داستان غافلگیرانه ای داشت. مثل "خرده جنایت های زناشوهری" کم کم دارم عاشق این نویسنده می شم. این کتاب مکالمات هوشمندانه ای داشت که تو مرز سرزنش، تمسخر، محبت و همدردی نوسان دارن
رسید. آیا هیچ وقت می توانیم کسی که عاشقش شده ایم را بشناسیم؟ آیا عشق دوطرفه، فقط سوءتفاهمی خوشحال کننده است؟جواب این سوال هارو شما میتونید توی این نمایشنامه بهش برسید . در واقع این نمایشنامه نگاهی فلسفی به عشق داره و خیلی جالب و خوندنی هست.