Community Reviews

Rating(4.1 / 5.0, 100 votes)
5 stars
36(36%)
4 stars
36(36%)
3 stars
28(28%)
2 stars
0(0%)
1 stars
0(0%)
100 reviews
April 17,2025
... Show More
باز هم نمايشنامه اي فوق العاده از اشميت!
دلباختگي چيست؟ از دلدار چه مي دانيم؟
يكي از بهترين كتابهاييست كه به امروز خوانده ام.
در كوتاهترين زمان يك داستان كوتاه اما كامل، بي نقص و پرهيجان در اختيار شما گذاشته است و طبق سبك داستان نويسي خاص اشميت شما را مدام غافلگير ميكند.
عشق از دو ديدگاه مورد بحث قرار ميگيرد. يكي سوزاننده و نابود كننده، و يكي همراه با آرامش و دوست داشتن.
به شدت توصيه ميشود......

بخشهايي يادماندني كتاب:

- چيز زيبايي كه در يك راز وجود داره، سِرّي است كه در درونشه، نه حقيقتي كه پنهان ميكنه. مگه وقتي رستوران مي رويد از در آشپزخونه وارد مي شيد و وقتي بيرون مي آييد تو سطل آشغال رو مي گرديد!؟

- دروغ ظرافت داره، هنرمندانه است، اون چيزي رو بيان ميكنه كه بايد مي بود. در حاليكه حقيقت محدود ميشه به چيزي كه هست.

- لارسن: چه جوري ظرف مي شوريد؟
زنوركو: با آب دهن! دستور مي دم!
April 17,2025
... Show More
دومین باری که اشمیت داره با یه نمایشنامه ساده ولی هوشمندانه شگفت‌زده‌ام می‌کنه! مشابه خرده‌جنایت‌های زناشوهری، هر لحظه می‌تونی منتظر یه حادثه جدید باشی که غافلگیرت می‌کنه.
داستان دیالوگ‌های یه نویسنده برنده جایزه نوبل و فردی هست که خودش رو خبرنگار معرفی می‌کنه. بیشتر از این نمی‌تونم بگم چون اسپویل میشه:))
جملات خوبی داره که برای چند لحظه آدمُ به فکر فرو می‌بره، قشنگ‌ترین بخشش از نظر من اون‌جایی هست که دارن درباره شخصیت‌های متفاوتی که یه فرد می‌تونه داشته باشه صحبت می‌کنن، این که چطور ممکنه شناخت دو نفر از یک فرد کاملا متفاوت باشه و هردوی این شناخت‌ها درست باشن و اون فرد همزمان دو شخصیت رو در وجودش داشته باشه.
April 17,2025
... Show More
اشمیت دیگه کارکردش رو برام از دست داده‌. فقط روژان ۱۶-۱۷ ساله می‌تونه دوسش داشته باشه. برای روژان ۲۲ ساله چیزی به غیر از چند تا جمله‌ی قشنگی که زیرش خط می‌کشه نداره.
April 17,2025
... Show More
نفسگیر بود. هوف! بار دومیه که اشمیت منو شگفت زده میکنه جوری که تو یه نفس تمومش کردم. کل اثرهای این فیلسوف به سورپرایز کردن مخاطب معروفن. تو این نمایشنامه هم که دیگه به اوج خودش میرسه. اشمیت سعی میکنه ماهیت و اصل و ریشه عشق بررسی کنه. در کنار این، نگاه های متفاوتی که باعث به وجود آمدن حس دوست داشتن و بالاتر از اون، عشق میشن، نشون میده. در یک کلام شاهکاره!
April 17,2025
... Show More
از اون کتاب‌هایی که یک ساعت قبل حلقه شروع کردم و یه ربع مونده تموم شد.
دیگه تکنیک‌های اشمیت رو شده. از اول کار رو با دروغ شروع می‌کنه،و پله پله دروغ‌ها رو برملا می‌کنه. شاید میشه گفت چیزی که جذاب میکنه ماجرا رو اینه که حدس برنی طرف چی رو دروغ گفته و چی قراره برملا بشه. نسبت به کارای قبلی اشمیت کمتر از این خوشم اومد. شاید به خاطر اینه که دارم بهش عادت می‌کنم. با مفهومی که توی این آخری از عشق ارائه داد و اینکه زنور و لارنس ارتباطشون رو با هم ادامه بدند ارتباط برقرار نمی‌کنم. و با اینکه اریک با این کار هلن رو برای خودش زنده نگه میداره!
April 17,2025
... Show More
Bardzo ciekawa psychologiczna nowelka. Wypożyczyłem ją z mojej lokalnej biblioteki w postaci słuchowiska.

Na odludnej wyspie w Norwegii w całkowitej samotności od ponad dziesięciu lat mieszka sobie laureat literackiej Nagrody Nobla. Odwiedza go dziennikarz w celu przeprowadzenia wywiadu. Pisarz niechętnie przeprowadza wywiady ale w tym przypadku robo wyjątek. Panowie rozmawiają najpierw całkiem ogólnie o twórczości noblisty. Dyskusja staje się coraz bardziej intensywna i schodzi na temat miłości. W końcu dowiadujemy się ze noblista w swojej ostatniej książce opublikował prawdziwą korespondencje miłosna między nim a jego kochanką. Mężczyźni długo rozmawiają o miłości. W pewnym momencie dochodzi o nieoczekiwanego zwrotu akcji. Dziennikarz nie jest tak do końca tym za kogo się podaje. W dodatku oskarża Noblistę o naruszenie dóbr osobistych.
Nie będę spojlował więcej, ale tak dobrej psychologicznej noweli to dawno nie słuchałem ani nie czytałem. Bardzo do gustu przypadła mi twórczość Erica-Emmanuela Schmitta, który mimo niemiecko brzmiącego nazwiska jest Francuzem.
April 17,2025
... Show More
مثل دو نمایشنامه ی دیگه ای که ازش خوندم غافلگیر شدم

دروغ ظرافت داره، هنرمنده، اون چیزی رو بیان می کنه که باید می بود، در حالی که حقیقت محدود می شه به چیزی که هست

ریشه ی نفرت هیچ گاه خود نفرت نیست،چیز دیگه ای رو بیان می کنه...رنج،ناکامی،حسادت
April 17,2025
... Show More
نکته ی مثبتی که میتونم راجع به این نمایشنامه بگم اینه : تعلیق و ضربه ی آخر داستان جالب بود...روند ثابت داستان رو تغییر میده
April 17,2025
... Show More
كمي شو كه خوندم با خودم گفتم اگه جاي اشميت بودم اين نمايشنامه رو اينجوري تموم ميكردم. بعد فك كردم اگه اشميت اينكارو نكرد ، خودم يه نمايشنامه بنويسم كه اينجوري تموم بشه.من اصلن تعجب نكردم. اشميت غافلگيرم نكرد.
به طور كلي فكر ميكنم اشميت روي پايان بندي مشكل داره، مقداري ابكي به نظرم مياد اخر كاراش.حالا اين موضوع تو كاراي مختلفش شدت و ضعف پيدا ميكنه.
پ.ن: توصيه ميكنم اهنگ الگار رو كه تو نمايشنامه بهش اشاره شده رو گوش كنيد.

Merged review:

كمي شو كه خوندم با خودم گفتم اگه جاي اشميت بودم اين نمايشنامه رو اينجوري تموم ميكردم. بعد فك كردم اگه اشميت اينكارو نكرد ، خودم يه نمايشنامه بنويسم كه اينجوري تموم بشه.من اصلن تعجب نكردم. اشميت غافلگيرم نكرد.
به طور كلي فكر ميكنم اشميت روي پايان بندي مشكل داره، مقداري ابكي به نظرم مياد اخر كاراش.حالا اين موضوع تو كاراي مختلفش شدت و ضعف پيدا ميكنه.
پ.ن: توصيه ميكنم اهنگ الگار رو كه تو نمايشنامه بهش اشاره شده رو گوش كنيد.
April 17,2025
... Show More
اولش كه شروع كردم فكر ميكردم يك كتاب ساده اس و كمي حوصله سر بر . اما بعد ... واقعا عالي بود . درست لحظه اي كه انتظارشو نداري ضربشو ميزنه . طوري كه اون لحظه هايي كه طرفين كلافه و خسته ان رو كاملا حس ميكني . هلن يك شخصيت كاملا پيچيده اس برام . كه نه ميتونم بگم خوب بود و نه بد . ولي به نظرم خوبي و بديش بي اهميت بود ، اين كه چطور يك فرد تونسته بود هلن بشه و احتياج به هلن موندن داشت برام جالب بود . در واقع به نظرم هلن واقعي اي وجود نداشت . هلن ميتونه نماد عشق و نياز طرفين باشه . چيزي كه غير واقعي و در عين حال غير قابل انكار بود .
مرسي از ليلي براي اين هديه ي بسيار ارزشمند :)
April 17,2025
... Show More
نمایش‌نامه‌ای جذاب که یک‌سره خوندمش و کشش خاصی داشت. الحق که نوای اسرارآمیز، مناسب‌ترین عنوان ممکن بود؛ به خاطر جملات عجیب و اسرارآمیزی که باعث می‌شد به فکر فرو برم...با وجود اینکه ۲۰ صفحه‌ی آخر ناامیدم کرد و تو ذوقم زد، همون امتیاز ۴ که میانه‌ی نمایش‌نامه براش در نظر گرفته بودم رو ثبت می‌کنم.
April 17,2025
... Show More
نمایشنامه ی جالبی بود. زنورکو یه نویسنده بود و لارسن به عنوان یه روزنامه نگار از یه شهر کوچیک برای مصاحبه پیشش اومده بود. طنز خوبی داشت و البته غافلگیر کننده بود. یک جای داستان که من واقعا شوکه شدم و البته ضربه های بعدی آروم تر بود.
درواقع ما دو مرد را میبینیم که به یک زن دل باختند، و هر کدوم نظرات و عقاید خودشون را درباره ش دارند. یکی از مضامینی که در این نمایشنامه بهش پرداخته میشه ادبیات ه. تعریفی که زنورکو از ادبیات میکنه جالب و قابل توجهه:
.ادبیات که قرقره کردن زندگی نیست، خلق کردنشه، به وجود آوردنشه، ادبیات از زندگی فراتر میره.
Leave a Review
You must be logged in to rate and post a review. Register an account to get started.