من تونل را در بین بهترین آثار ادبی اسپانیایی زبانی قرار می دهم. به این دلیل که ساباتو با زیرکی تمام به کنکاش روح بشر پرداخته و در رمانی کوتاه و شگفت انگیز به زیباترین شیوه، به ما درس روان شناسی می دهد.
کاراکتر اصلی داستان از اختلال شخصیت دو قطبی رنج میبرد که بی شک همه ی ما نمونه هایی هرچند ضعیف از آن را در وجودمان داریم. خوان پابلو کاستل نقاشی نو گرا و بسیار مغرور است که مردم عادی و حتی منتقدان خود را تحقیر می کند و در حین خودستایی به روایت داستانش میپردازد. در حالی که ادعا می کند از خودستایی بیذار است. با این لحن هنرمندانه ساباتو شخصیتی را در مقابل کاستل قرار می دهد که این نقاش جوان و مغرور را به معنای واقعی کلمه به بند می کشد و عشقی توامان با نیاز را در وجودش به عرصه ی ظهور می گذارد. شاید اگر ماریا آنقدر اسرارآمیز و مرموز نبود و یا اگر کاستل تا آن حد دقیق و نظریه پرداز نبود، هیچگاه سرانجام این عشق مرموز به این جذابیت نمی بود. همچنین داستان با معمایی پایان می پذیرد که شاید تا ابد برای ما و خوان پابلو سر به مهر باقی بماند.