...
Show More
به غير از پايان بندى، كه به شكل حيرت آورى بد بود، خود داستان خيلى خوب بود. داستان بيشتر حول شخصيت ها مى چرخيد، نه وقايع؛ حتى يك قدم بيشتر: داستان حول انديشه ها و حرف هاى نويسنده مى چرخيد، نه حول شخصيت ها و وقايع. در نتيجه، خواننده اى كه به دنبال انديشه ها و تحليل هاى جالب باشه، راضى بيرون مياد، و خواننده اى كه دنبال وقايع و شخصيت پردازى باشه، شديداً سرخورده ميشه.
داستان در سى چهل صفحه ى آخر، سير آرام خودش رو كنار ميذاره و به واقعه ى خاصى (كه كمابيش هيجان انگيز هم هست) مى پردازه. شايد بهتر بود نويسنده خودش رو درگير اين تعقيب و گريز نمى كرد؛ چون هر چند روح تازه اى به داستان مى دمه، ولى نمى تونه خوب جمعش كنه و نتيجه، پايان بندى بسيار ضعيفه.
داستان در سى چهل صفحه ى آخر، سير آرام خودش رو كنار ميذاره و به واقعه ى خاصى (كه كمابيش هيجان انگيز هم هست) مى پردازه. شايد بهتر بود نويسنده خودش رو درگير اين تعقيب و گريز نمى كرد؛ چون هر چند روح تازه اى به داستان مى دمه، ولى نمى تونه خوب جمعش كنه و نتيجه، پايان بندى بسيار ضعيفه.