...
Show More
ترجمهی تحتاللفظی عنوان ژاپنی کتاب، «ماجرایی در ارتباط با گوسفند» هست؛ پس «وایلد» صفت «چِیس» محسوب میشه و عنوان کتاب به فارسی میشه «تعقیب هیجانانگیز گوسفند» که متأسفانه مترجم کتاب، مهدی غبرایی، «تعقیب گوسفند وحشی» رو بین موراکامیبازهای فارسیزبان به یک غلط مصطلح تبدیل کرده. یک عنوان مطلوب فارسی جایگزین برای کتاب «تعقیب هیجانانگیز قوچ» هست … کتاب رو به انگلیسی خوندم؛ ولی از اونجایی که چند سال پیش نسخهی ترجمه رو خریدهبودم و تو کتابخونهام داشتم، گاهی از سر کنجکاوی ورقی میزدم و وقتی متوجه شدم مترجم در یکی از فصلها «لیمُو» (مخفف لیموزین) رو اشتباها «برزخ» (که انگلیسیاش میشه «لیمبو») ترجمه کرده، تعقیب گوسفند وحشی رو بوسیدم و کنار گذاشتم. نسخهی ترجمهی کتاب هم که طبق معمول سانسور شده. با این حال همچنان معتقدم غبرایی، قابل قبولترین مترجم آثار موراکامی در ایرانه …
خیلیها «تعقیب هیجانانگیز گوسفند» رو نقطهی شروع آثار موراکامی محسوب میکنن. درسته که موراکامی دو کتاب قبل از این رمان نوشته (که اصطلاحا «نوول» یا «ناولّا» بودن و کمی طولانیتر از یک داستان کوتاه) و شخصیتِ رَت مثل دو کتاب قبل، در این کتاب هم حضور داره (و همین باعث شده به سه کتاب اول موراکامی اصطلاحا «سهگانهی رَت» بگن)، ولی این اولین «رمان» و گویا اولین اثر به سبک رئالیسم جادویی از این نویسنده بوده
بیشتر وقایع رمان در شمالیترین جزیرهی ژاپن (هوکایدو) اتفاق میافته و قصّه از جایی شروع میشه که یک عکس از گوسفندهای در حال چریدن در مراتع هوکایدو در یک آگهی تبلیغاتی چاپ میشه، و راوی داستان که این آگهی رو طراحی کرده باید به دلایلی به یک سری آدم کلهگنده جواب پس بده
قلم موراکامی رو دوست دارم. ریتم داستان روان پیش میره و توصیفات زیبایی در جای جای متن جا خوش کردهان. مثلا در فصل 30، موراکامی توصیف خیلی زیبایی از تپههای اطراف یک شهر کرده:
جالبه که شخصیت اول تا آخر قصّه «بینام» باقی میمونه و از آنجایی که روایت داستان به صورت اوّل شخص هست، ناخودآگاه صمیمیت و همذاتپنداری زیادی بین خواننده و شخصیت اول شکل میگیره
هیچ لزومی به خوندن دو کتابِ اولِ سهگانهی رَت قبل از مطالعهی این کتاب نیست و قصّه بدون نیاز به هرگونه پیشزمینهای جا میافته. ماجراهای جدیدِ راوی داستان و دوست دخترش در رمان ششم موراکامی به اسم «برقص، برقص، برقص» پیگرفته میشن که مشتاقم هر چه زودتر بخونم
مطالعهی این رمان رو، هم به کسایی که آثار موراکامی رو دوست دارن و هم به کسایی که میخوان برای اولین بار کتابی از موراکامی دست بگیرن پیشنهاد میکنم. هرچند به نظرم «کافکا در کرانه» نقطهی شروع بهتری برای مطالعهی آثار موراکامی هست
خیلیها «تعقیب هیجانانگیز گوسفند» رو نقطهی شروع آثار موراکامی محسوب میکنن. درسته که موراکامی دو کتاب قبل از این رمان نوشته (که اصطلاحا «نوول» یا «ناولّا» بودن و کمی طولانیتر از یک داستان کوتاه) و شخصیتِ رَت مثل دو کتاب قبل، در این کتاب هم حضور داره (و همین باعث شده به سه کتاب اول موراکامی اصطلاحا «سهگانهی رَت» بگن)، ولی این اولین «رمان» و گویا اولین اثر به سبک رئالیسم جادویی از این نویسنده بوده
بیشتر وقایع رمان در شمالیترین جزیرهی ژاپن (هوکایدو) اتفاق میافته و قصّه از جایی شروع میشه که یک عکس از گوسفندهای در حال چریدن در مراتع هوکایدو در یک آگهی تبلیغاتی چاپ میشه، و راوی داستان که این آگهی رو طراحی کرده باید به دلایلی به یک سری آدم کلهگنده جواب پس بده
قلم موراکامی رو دوست دارم. ریتم داستان روان پیش میره و توصیفات زیبایی در جای جای متن جا خوش کردهان. مثلا در فصل 30، موراکامی توصیف خیلی زیبایی از تپههای اطراف یک شهر کرده:
Directly beyond the streets the two ranges of hills on either side of the town seemed to meet, neatly enfolding the town like two cupped hands protecting a match flame from the wind.
جالبه که شخصیت اول تا آخر قصّه «بینام» باقی میمونه و از آنجایی که روایت داستان به صورت اوّل شخص هست، ناخودآگاه صمیمیت و همذاتپنداری زیادی بین خواننده و شخصیت اول شکل میگیره
هیچ لزومی به خوندن دو کتابِ اولِ سهگانهی رَت قبل از مطالعهی این کتاب نیست و قصّه بدون نیاز به هرگونه پیشزمینهای جا میافته. ماجراهای جدیدِ راوی داستان و دوست دخترش در رمان ششم موراکامی به اسم «برقص، برقص، برقص» پیگرفته میشن که مشتاقم هر چه زودتر بخونم
مطالعهی این رمان رو، هم به کسایی که آثار موراکامی رو دوست دارن و هم به کسایی که میخوان برای اولین بار کتابی از موراکامی دست بگیرن پیشنهاد میکنم. هرچند به نظرم «کافکا در کرانه» نقطهی شروع بهتری برای مطالعهی آثار موراکامی هست