Community Reviews

Rating(4.1 / 5.0, 100 votes)
5 stars
40(40%)
4 stars
32(32%)
3 stars
28(28%)
2 stars
0(0%)
1 stars
0(0%)
100 reviews
April 17,2025
... Show More
تطور الشخصيات من بين القصرين لقصر الشوق رائع، فوق الرائع. بتشوف كل شخصية و هي بتتفاعل مع غرائزها و أفكارها و ازاي بتطور مع الزمن، بشكل تلقائي و طبيعي.

نجيب هنا بيناقش أفكار كتير زي الحب الأول و قدسيته، و ازاي المثالية دي بتؤدي للإحباط و الألم في النهاية رغم حسن نواياها. و بنشوف نفس التيمة دي على مفاهيم زي الأبوة و الأمومة و حتى التدين. الرواية كان فيها نقاشات حلوة، لكن أكتر حاجة حبيتها هي الحوارات الداخلية لكل شخصية مع نفسها.
April 17,2025
... Show More
حال و هوای عجیب نوروز امسال را تنها می توان با شعر زیر وصف کرد

بهار آمد گل و نسرین نیاورد
نسیمی بوی فروردین نیاورد
پرستو آمد و از گل خبر نیست
چرا گل با پرستو همسفر نیست ؟
چه افتاد این گلستان را ، چه افتاد
که آیین بهاران رفتش از یاد
چرا می نالد ابر برق در چشم
چرا خون می چکد از شاخه ی گل ؟
چه پیش آمد کجا شد بانگ بلبل
چه درد است این ، چه درد است این ، چه درد است ؟
که در گلزار ما این فتنه کردست ؟

به امید روزهای بهتر ، نوروز مبارک


دومین جلد از سه گانه نجیب محفوظ ، قصرالشوق ادامه با شکوه ایست از داستان افراد و محله ها ، در قاهره ، در مصر. داستان او که از بین القصرین و احمد عبدالجواد شروع شده ، همگام با تحولات سیاسی و اجتماعی مصر و قاهره ، گسترش پیدا کرده و تا محله دیگر یعنی قصر الشوق و خانه یاسین امتداد یافته .
درقصرالشوق ، محفوظ با مهارت از نقش کلیدی احمد عبدالجواد کاسته و همزمان به زندگی یاسین و کمال پسران او پرداخته ، در داستان او همسر و دختران عبدالجواد هم راستا با جامعه مصر ، نقش اصلی ندارند . بنابراین داستان میان بین القصرین و قصر الشوق می گذرد .
محفوظ زندگی خانواده عبدالجواد را پس از فاجعه بزرگ بین القصرین شرح داده ، فاجعه ای که احمد را از عیش و نوش و مستی انداخته و مادر را سرگردان و پریشان کرده . پدر خانواده گرچه می کوشد خود را از دام غم رها کند اما غم در هر مناسبت به سراغ او می رود و مادر که هیچ وقت این داغ را فراموش نخواهد کرد .
قصرالشوق نام محله ای ایست که یاسین در آن خانه دارد ، یاسین مانند کتاب اول هم چنان اسیر و دربند شهوت است ، او در هوس رانی پا به پای پدر پیش رفته و از این رو بین فرزندان عبدالجواد شبیه ترین فرد به اوست . نگاه کثیف و سرشار از شهوت یاسین هم مانند پدرو شاید هم بیشتر از اوگویی لباس و پوشش ضخیم زنان مصری را می درد و برجستگی های بدن آنان را برای او آشکار می کند .
چهره جدید کتاب را باید کمال دانست ، او که در بین القصرین کودک بوده حالا جوانی ایست که گرچه قیافه ندارد و از سر و بینی بزرگ خود ناراحت و متنفر است اما پیوندی سخت عمیق با کتاب و کتاب خوانی دارد . پدر او را از این رو فردی احمق و آرمان گرا می داند که کمال را اساسا نمی تواند درک کند و بفهمد . عشقی که میان کمال و عایده شکل گرفته را باید اوج کتاب دانست . او در حالی عاشق دختری بسیار متفاوت با خود و خانواده خود شده که معنی عشق ، زیبایی ، زن و لطافت زن را نمی داند . او تازه می فهمد که فقط خدا و روح و ماده نیستند که باید بشناسدشان .
قصرالشوق کمتراز بین القصرین  همسایه ها  را به خاطرم می آورد ، نجیب محفوظ هم شباهت چندانی به احمد محمود ندارد . این را در رابطه کمال و عایده می توان دید . در کتاب محمود سیه چشم در حالی عاشق خالد شده که دلیل چندانی برای این عشق نمی توان پیدا کرد . در قصر الشوق هم نمی توان منطقی برای عشق میان کمال و عایده یافت ( البته اگر عشق از قانونی تبعیت کند ) . گویا محفوظ از محمود منطقی تر و بی رحم تر بوده .او محبوب را ستمکار و ظالم و البته فریبنده و سحر انگیز به تصویر کشیده . تیر نگاه از چله چشمان زیبای محبوب است که رها شده و بر چهره نه چندان زیبای عاشق نشسته .
رنج و عذابی که نویسنده برای کمال نگون بخت در نظر گرفته سخت و دشوار است ، او باید در عروسی محبوب خود شرکت کند ، هم آغوشی و کامیابی رقیب را در ذهن خود که چندان چیزی هم از وصال نمی داند مجسم کند و در پایان نتیجه این ازدواج را در تن جانان و درشکم برآمده او ببیند .
محفوظ با مهارت و زیبایی تفاوت نسل ها را نشان داده ، فرزندان دیگر حرف پدر را نمی خوانند . احمد عبدالجواد از این رو خود را ناکام می دارد ، یک پسر سبب ناامیدی او شده و دیگری می خواهد بر گرده اوسوار شود و همه این ها برخلاف میل او بوده است . نویسنده همگام با کم رنگ شدن نقش پدر از اهمیت بین القصرین هم کم کرده ، و قصرالشوق و خانه شداد هستند که در حال گرفتن جایگاه خانه پدری هستند .
نویسنده نگاهی گذرا هم به زندگی دختران عبدالجواد در سُکَریه انداخته ، آن جا هم دور از چشم پدر انقلابی درون عایشه رخ داده ، اوبه راحتی سیگار می کشد و حتی شراب هم می نوشد . رفتارهایی که خدیجه خواهر سنتی او تاب و تحمل آنرا ندارد . همین مقدمه کوتاه و عنوان جلد سوم یعنی سُکَریه نشان از نقش اساسی دختران عبدالجواد و احتمالا فرزندان آنها در کتاب پایانی دارد .
نمی توان از قصرالشوق نوشت و ترجمه شاعرانه و لطیف محمدرضا مرعشی پور را نادیده گرفت . ترجمه ای پرقدرت ، زنده او نقش بسیار مهمی در جذابیت کتاب محفوظ دارد . شاید اوج کار مرعشی پور را بتوان در بیان احساسات کمال و گفت گو های عاشقانه او با دلبر جانان دانست ، آن جا که محبوب می خواهد چشمانش را بخواند یا جایی که کمال می خواهد دوست دارم را به او بگوید .
قصرالشوق نسبت به  بین القصرین  بار سیاسی کمتری دارد و محفوظ چندان به تاریخ مصر و شرح مبارزات مردم آن نپرداخته . انگلیسی ها درکتاب اوهمچنان حضور دارند و اگرچه مادر خانواده هر بار آنها را لعنت می کند اما آنان نقش چندان مهم و کلیدی در داستان او ندارند .
محفوظ در قصرالشوق با مهارت و استادی همگام با زمان قدم برداشته و دگرگونی هایی را که جبر زمان به جامعه ای سنتی تحمیل کرده را به تصویر کشیده است .
April 17,2025
... Show More
لا اعلم كيف استطاع محفوظ ان يطوع اللغة العربية بهذا الشكل وكأن لدية فيض زاخر من الكلمات الجميلة لا ينضب كما كان لدية قدرة على التشبيهات بصورة لا تقارن ووضع ملاحظات دقيقة عن نفوس الابطال وكأنة دكتور نفسانى.

رواية تجعلك تنزع الثوب الملائكى عن البشر وتفهم طباعهم بكل ما تحملة من تناقض.
April 17,2025
... Show More
Elegant, sensitive, humorous, deeply rooted in pain and suffering of the Egyptians and of humans in general. Truly a novel of ideas.
Leave a Review
You must be logged in to rate and post a review. Register an account to get started.