Community Reviews

Rating(4.1 / 5.0, 98 votes)
5 stars
36(37%)
4 stars
40(41%)
3 stars
22(22%)
2 stars
0(0%)
1 stars
0(0%)
98 reviews
April 26,2025
... Show More
حالا چرا «بارُن» درخت نشین نه؟ اون «و» آدم رو یاد بارون(آبی که از آسمان فرو می‌ریزد!) میندازه. حالا به هر حال داستان در مورد بارن
April 26,2025
... Show More
Una historia muy divertida, con una premisa muy original: un niño que de puro terco se sube a un árbol y no se baja nunca más. De cuando Europa era un enorme bosque, ¿os imagináis? El niñato viaja de rama en rama y vive mil peripecias. Crece, se desarrolla, se enamora, vamos, de todo. Pura acción.
April 26,2025
... Show More
Such a sweet story, and beautifully translated by Ann Goldstein. I felt like I was reading an incredible children's book.
April 26,2025
... Show More
هرچقدر اثر یه کتاب و ارتباطم با شخصیت‌هایی که داخلش زندگی میکنند عمیق‌تر باشه، بیشتر و طولانی‌تر نشانه‌هایی که دراطرافم میبینم من رو به یاد اونا میندازه. از این جهت فکر میکنم تا وقتی درختی در اطرافم هست، یاد بارون هم هست :)
اصولا کتاب‌هایی که دنیایی جدید و طرز نگاه نویی رو معرفی میکنند رو بیشتر از بقیه دوست دارم و به نظرم دنیایی که آقای کالوینو از نگاه کوزیمو به من معرفی کرد این ویژگی رو کاملا داشت.
April 26,2025
... Show More
بارون درخت نشین
ایتالو کالوینه نابغه ای در پردازش ایده های فوق العاده در داستان هایش است,ایده های ایتالو کالوینو..در یک کلام کم نظیر اند..
بارون درخت نشین داستان تلاش برای رهایی است..رهایی از تعصبات,بلند پروازی ها و نقشه های از پیش تعیین شده ی جامعه و دیگران برای زندگی ما..
بارون درخت نشین داستان یک مبارزه ی همراه با عقب نشینی ست..مفهوم اشنایی است از درخت که نماد ازادی ست,ازادی و سرکشی در برابر نظام سلطه جو ومتعصب انسانی حاکم بر خانواده ی بارون,و در یک کلام جامعه..

پدر دوک نیست,مادر واقعا ژنرال تیست,کشیش واقعا کشیش نیست,وکیل واقعا وکیل نیست..خواهر واقعا راهبه نیشست..گویی که این ادمها هیچیک با انچه هستند راضی نیستتد,حال می خواهند دیگران را هم مثل خود کنند..دعوت به تلاشی وسواس گرایانه برای همیشه ناراضی بودن از خود,تبدیل شدن به انچه واقعا نیستند,یا انچه واقعا نمی خواهند..
متفاوت دیده شدن همه چیز از بالای درخت که یعنی همان در ازادی فکری و رهایی از قید بند حرص و امال...
به درخت رفتن به عنوان یک مبارزه, ایده ای است در این کتاب..من اما رویکرد چخوف به مسئله را بیشتر می پسندم,"زیبایی واقعی آنگاه زیباست که همه چیز را ببیند,....'
شباهتی به بودا نیز هست..گسستن از زندگی نسبتا اشرافی و مرفهی که به بهای طبق ارزش ها از پیش تعیین شده و خواسته های منفعت طلبانه دیگران مشخص شده,و زندگی بر رویه ای سالک گرایانه..
در نهایت بارون درخت نشین بر خلاف ساخت انتزاعی حود اثری کاملا واقع گراست..اثری که مانند سایر کار های کالوینو,نمایان کننده نبرد افکار و رویه هاست..نبرد آزادی و اسارت..نبردی برای رستگاری...
April 26,2025
... Show More
دلم می‌خواهد بروم به جمهوری درختستان. می‌خواهم زیر سایه‌ی درختی چشمانم را ببندم و دمی استراحت کنم. خسته شده‌ام از مردمان روی خاک که با هر طلوع بیدار شده و با رفتن خورشید به خواب مکرر ناآگاهی فرو می‌روند. در آنجا شاید کتابی را در آغوش گرفته و از افقی تازه در پشت برگ‌های سبز و شاخه‌های فراخ به آدم‌هایی نگاه کنم که به تکرار زندگی‌های روزانه در زیر جور آسمان ادامه داده و پاهای زخمی خود را بر روی خاک آرام جلو می‌برند. دوست دارم آن‌ها را دوست بدارم و این علاقه از آن فاصله حس نزدیک‌تری به من خواهد بود. در کنار پرندگان می‌نشینم و همراه با نوای باد آواز می‌خوانم. جنگل را در وجود خود حس می‌کنم. درختان زیبا هستند؛ تمام زیبایی جهان در زیر پوسته‌ی سخت آن‌ها نهان است. از صحبت‌های همیشگی و لبخندهای پوسیده و نگاه‌های سرزنش‌گر به حکومتی پناه می‌برم که در قضاوت ذهن من سر خود را به دو طرف تکان نمی‌دهد. مردم مرا دیوانه خواهند خواند. دلم می‌خواهد همان دیوانه باشم که به او اشاره می‌کنند و همان دیوانه که پیش از خواب آرزو می‌کنند فرزندانشان سرنوشتی مشابه با او نداشته باشند. آن مرز ناپیدا را پشت سر گذاشته و نور آفتاب را می‌نوشم. می‌خواهم همانجایی باشم که قانونش انسان بودن است و راستی؛ دورویی و کسب مقام در آن جایی ندارد. در درختستان درخت هیچکس از دیگری بلندتر نیست. می‌خواهم به دور از مردم به آن‌ها کمک کنم و به دور از آن‌ها لبخند زده و یا گریه کنم. به همنشین نیاز ندارم. صدای آهسته‌ی جیرجیرک‌ها و رقص نورانی شاخه‌ها در گرگ و میش هوا کافی است. دیگر در میان مکالمات گم نمی‌شوم و خود را در ارزیابی مغزهای فشرده پایین نمی‌یابم. نمای پنجره‌ی باز شاخه‌ی درختان، زمین و انسان‌هایی هستند که درست به اندازه‌ی درختان گم شده‌اند و چشم‌های خود را بر آسمان می‌دوزند؛ اما نگاه من به زمین است. می‌خواهم به جمهوری درختستان بپیوندم...
April 26,2025
... Show More
Vi son libri talmente belli per i quali la rilettura è d'obbligo; è un'attività questa non scevra da una certa quantità d'ansie e pericoli, il timore di non riconoscere l'amico d'un tempo è tanto, per cui si tergiversa, si temporeggia, si tentenna; e forse è un bene comportarsi così, perché quando finalmente ci si decide, pronti-partenza-e-via, allora si scopre che alcuni romanzi confermano le proprie qualità, altri invece non reggono il trascorrere degli anni e si sgonfiano come soufflé.

Tuttavia, v’è poi il rarissimo caso in cui un libro, già giudicato in passato straordinario, riesce a superare se stesso, colmandoci di nuovo stupore e sconosciuta meraviglia, sempre di più, anche all'ennesima rilettura, in un crescendo inarrestabile di magnificenza e splendore, e ci si scopre ad amarlo ancor più del ricordo d'un tempo, con un tale trasporto che fino a qualche giorno prima non credevamo nemmeno concepibile poter provare per un romanzo. Ecco; per me Il barone rampante è tutto questo.
April 26,2025
... Show More
ایده داستان فوق العاده خلاقانه و بکر بود. با این که داستان سوررئال بود ولی این قدر همه شخصیت ها و اتفاقات استادانه تصویر و توصیف شده بود که تشخیص مرز بین رئال و سوررئال از بین رفته بود و همه چیز خیلی باورکردنی و ممکن به نظر می اومد.زندگی مادام العمر بالای درخت در مخالفت با زندگی اشرافی و ارزوی ایجاد یک مدینه فاضله برای کمک به همه بشریت نه فقط اشراف، جایی بالای زمین " که پای بنی بشر بهش نرسیده" یا به عبارتی درختستان با قوانین کامل تدوین شده در باب همه موضوعات سمبل خیلی قشنگی بود.داستان با همه سادگی ظاهریش در رابطه با موضوعات جدی مثل سیاست و جامعه و فرد و عشق و انسانیت صحبت میکنه. به هر حال این هنر کوزیمو بود که فهمیده بود برای بهتر دیدن ادمیان، زندگیشون و زمین باید کمی از زمین فاصله گرفت و از بالا دید.
April 26,2025
... Show More
Stupendi i personaggi e la loro caratterizzazione, purtroppo si perde un po’ nella parte finale (motivo per cui non ho optato per le cinque stelle) ma c’est pas grave.
La penna di Calvino comunque brillante e inimitabile.
April 26,2025
... Show More
73rd book of 2020.

This is my sixth Calvino now, and the second book in Our Ancestors - his triptych of tales. I'll go out and say it straight away: this is going in my Favourites shelf.

This novel reflects the beauty of nature, of literature itself, of solitude, and love all wrapped in Calvino's wondrous language and gentle philosophy.

The somewhat whimsical lover in me has always been drawn to the plot of this novel. It is a conte philosophique about a twelve year old boy, son of a Baron, decides to go up a tree and once up there, to never come down again. Or rather, never touch the floor again. Cosimo becomes skilled in moving tree to tree. An Italian Tarzan, if you will. The novel is narrated by his brother, Biagio, though he fades from the narrative as the novel focuses on the bizarre and beautiful life of his brother in the trees. I won't go into the actual story, instead, I'll discuss the language.

I recently had a Zoom call with one of my University lecturers, and Calvino coincidentally came up. My lecturer described him as an 'icy postmodernist,' which 'one admires more than one enjoys reading.' There is some truth in it, certainly. The enjoyment of reading something like If on a Winter's Night a Traveller is certainly paled by the sheer awe of reading it. Invisible Cities is more enjoyable, I would say, but still, the reader sits before the work in admiration (speaking for myself, here). Calvino's first novel, The Path to the Spiders' Nests is conventional and enjoyable, but I always believed that was because it was before Calvino found his 'power' as a writer. Long story short: I was in equal awe of this novel, as I was enjoying it. I was smiling, beaming, as I read some passages, of Cosimo hopping branch to branch, moving leaves aside to talk down to someone passing below. So combine Calvino's later 'icy postmodernist' writing with an enjoyable read and the product? A novel that, for me, goes above those giant works of his that come later. This is a truly remarkable book.

And here are some quotes, but I will hold the final paragraph, or even the final few lines, for they must be experienced at the end of the journey that Calvino takes us on - through the trees.

To keep his book Cosimo constructed a kind of hanging bookcase, sheltered as best as he could from rain and nibbling mouths. But he would continuously change them around, according to his studies and tastes of the moment, for he considered books as rather like birds which it saddened him to see caged or motionless.

(They said that his eyes had become luminous in the dark like a cat's or owl's; but I never noticed it myself.)

'The most arduous tasks are done in the simplest states of mind.'

The olives, because of their tortuous shapes, were comfortable and easy routes for Cosimo, patient trees with rough, friendly barks on which to pass or pause, in spite of the scarcity of thick branches and lack of variety in shape.

Cosimo vanished through leaves drooping with water, which poured showers on his head at a touch.

...as he tried to repeat the twitter of the birds which woke him in the morning.

Then, with the advent of more careless generations, of improvident greed, of people who loved nothing, not even themselves, all was to change, and no Cosimo will ever walk on the trees again.
April 26,2025
... Show More
یه شب، وسط‌های شب، یکهویی از خواب پریدم. خوابم نمی‌برد و حتی حوصله‌ی ور رفتن با موبایل رو هم نداشتم. در اتفاقی عجیب، هوس کتاب صوتی کردم (می‌گم عجیب، چون چندان اهل کتاب صوتی نیستم)، رفتم توی اکانت دوستم که اهل کتاب صوتیه و لطف کرده به منم دسترسی داده. بین کتاب‌هاش گشتم و این کتاب چشمم رو گرفت. نمی‌دونم هم چرا، البته با ایتالو کالوینو ناآشنا نبودم، اما هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم که روزی این کتاب رو بخونم. خوب و بامزه شروع شد، خیلی زود هم باعث شد خوابم ببره و عملاً نمک‌گیر کوزیمو شدم. پسری که سر یه اختلاف و دعوا با پدرش، تصمیم می‌گیره بره و بالای درخت‌ها زندگی کنه و دیگه هم پایین نیاد. البته که شاید شما هم مثل پدر و مادر و اطرافیان کوزیمو فکر کنین این «دیگه» یعنی یک روز، دو روز، یک هفته، دو هفته، یک ماه، دو ماه، یک فصل، دو فصل، یک سال، دو سال و الی آخر، اما... قطعاً فکر نمی‌کنین که کوزیمو قراره دیگه تا آخر عمر پاش به زمین نرسه (اینی که می‌گم اسپویل نیست، راوی که برادر کوزیموست، همون اوایل کتاب به این موضوع اشاره می‌کنه).

بارون درخت‌نشین داستان ماجراهای زندگی کوزیمو و اطرافیانش با همه‌ی فراز و فرودهاشه. گاهی اوقات جذابه، گاهی اوقات خسته‌کننده است، گاهی اوقات اندوهگینه، گاهی اوقات شادی‌آور. دقیقاً مثل زندگی. خوندن این کتاب شبیه سفره؛ سفری از ابتدا تا انتهای زندگی چندین و چند نفر با خاستگاه‌ها و سرنوشت‌های متفاوت. راستش الان از خوندنش (در واقع شنیدنش) پشیمون نیستم، به‌خصوص که کیفیت کتاب صوتیش خیلی خوب بود و ترجمه‌ی مهدی سحابی بی‌اغراق درخشان و فوق‌العاده بود. روحتون شاد آقای سحابی.

آخر کتاب، نقطه‌ی پایانی سرنوشت کوزیمو، مثل آخر قصه‌ی همه‌ی ما (که شاید در شکل متفاوت باشه، اما در معنا یکیه)، غم‌انگیز بود. کاملاً مناسب عصر جمعه‌ای دلگیر.

این چند خط بعدی، افکار پراکنده‌ام موقع شنیدن کتابه که صرفاً ثبت‌شون کردم:

- برخلاف چیزی که به نظر میاد، داستان اتفاقاً نه در باب انزوا که در ستایش و ضرورت زندگی اجتماعیه.

- موسیقی‌های ابتدا و انتهای هر فصل چقدر خوب و گوش‌نوازند.

- چقدر ماجرای جووانی خلنگ رو دوست داشتم. به‌نظرم بهترین ماجرای کتاب بود.

- شخصیت خواهرش واقعاً بامزه بود. حیف که این‌قدر حضورش توی داستان کم بود.

- چقدر انسان مدرن زندگی سخت‌تری نسبت به انسان دویست سال پیش داره!

- اگه قرار باشه الان یکهو همه‌چی رو ول کنی و بری بالای درخت و زندگیت رو از نو بسازی، می‌تونی؟ چقدر شبیه مهاجرته...

مردمانی که برای آرمانی نه‌چندان روشن و مشخص مبارزه می‌کنند، مجبورند برای جبران گنگی و سستی انگیزه‌هایشان ظاهری بسیار جدی به خود بدهند.
April 26,2025
... Show More
خیلی داستان‌گویی نویسنده رو دوست داشتم. مشتاق شدم که برم بیینم دیگه چه کتابایی داره.
Leave a Review
You must be logged in to rate and post a review. Register an account to get started.