Community Reviews

Rating(3.8 / 5.0, 100 votes)
5 stars
30(30%)
4 stars
24(24%)
3 stars
46(46%)
2 stars
0(0%)
1 stars
0(0%)
100 reviews
April 17,2025
... Show More
تجرِبة قراءة عجيبة و مجهدة أعتقد أنها لا تمثل أغلب إنتاج محفوظ لكنه عمل متفرد فعلا
طريقة سرد عجيبة ليس لها مثيل اعرفه
يحكي نجيب محفوظ عدد من القصص القصيرة تتكون من سطور قليلة ما تُوصف إلا بالأحلام
بعض هذه الأحلام لها نهاية واغلبها تنتهي كأي حلم دون نتيجة مجرد تتابع لأحداث غير منطقية
تمتلئ هذه القصص بالمجازات و العِبر أعتقد أنني افهم بعضها و اجهل اغلبها
لذلك هذا الكتاب ليس من اقرب الكتب لي
April 17,2025
... Show More
⚫میکده‌ی گربه سیاه

در ابتدای داستان جمله‌ی:"همگی باهم ترانه‌ای را سر داده بودند که مرد غریبه در آستانه‌ی در ظاهر شد." را مشاهده می‌کنیم.
اول اینکه این جمله برای شروع داستان مناسب نیست و شاید لازم باشد یک پیش زمینه و فضاسازیِ خاصی شکل بگیرد برای مخاطبی که اولین بار است می‌خواهد رمان عربی بخواند.
دوم اینکه جمله‌ی آغازینِ داستان سه بار در طول داستان تکرار شده که از نظر من تکرار آن در اواسط داستان جذاب نبود.

نویسنده برای بیان‌ مطلب از کلمات ساده و روانی استفاده کرده بود، اما نه به حدی که موجب یکنواختیِ متن شود.
فضای کلیِ داستان گاهی ترسناک می‌شد و عجیب و مخاطب در طول خواندن داستان می‌توانست رمز آلود بودند آن را حس کند. بطوری که من به شخصه هنگام خواندن روایت چند بار با خود گفتم: چرا مرد غریبه اینجوری کرد؟
چرا یهو تبدیل شد به گارسون؟
یعنی نویسنده چی رو می‌خواد بفهمونه؟

⚫واژه‌ی نامفهوم

شروع داستان بسیار زیبا و جذاب بود و خواننده را به خواندن ادامه‌ی داستان جذب می‌کرد، در حالی که آخر داستان بسیار رازآلود و عجیب بود و پایانی باز داشت.
انتخاب عنوانِ" واژه‌ی نامفهوم" بسیار با فضای داستان متناسب بود و همخوانیِ زیادی داشت.
در کل فضای داستان جذاب و در عین حال ترسناک بود.

⚫داستان آواز مست

داستان با روند منطقی و خوبی پیش می‌رود
فضایی که شخصیت در آن قرار دارد با توصیف خوب و گاها جزئی همراه است. با آوردن نام یک شخصیت به نام مانولی از ابتدای داستان خواننده را کنجکاو می‌کند و او را به خواندن ادامه‌ی داستان تشویق می‌کند. دیوانه بودن شخصیت اصلی توسط خواننده کاملا حس می‌شود و حس انتقام درونی او برایش قابل درک است.

⚫سمساری

داستان دارای جملاتی کوتاه و دیالوگ محور است. در داستان این دیالوگ‌ها هستند که روند داستان را پیش می‌برند. و بر خلاف رسم معمول دیالوگ نویسی که بایستی میان هرچندتا دیالوگ توصیف و جمله‌ای غیر از دیالوگ‌ها آورده شود، در این داستان دیالوگ‌ها پشت سرهم و بدون فاصله و بدون توصیف میان خود می‌آیند و همین سبب می‌شود که خواننده گاها گیج شود و حتی داستان را فراموش کند. گاها مفاهیمی فلسفی نیز مطرح می‌شود. مبهم بودن و گیج کننده‌بودن داستان‌ها هم که جزئی جدا نشدنی از قلم نویسنده‌ی این کتاب است.

⚫مردی که دوبار حافظه‌اش از دست داد:

تردید شخصیت نسبت به هویتش در ابتدای داستان و پیش از مشخص شدن همه‌چیز سبب می‌شود خواننده با شخصیت و گم بودن هویت او هم‌ذات پنداری کند چرا که حس و حال موجود در متن و شخصیت دارای صداقت است و خواننده این را حس می‌کند.
با توضیح بیشتر نویسنده و پیش رفتن داستان کنجکاوی خواننده هم بیشتر می‌شود
مخصوصا آن‌جا که دو شخصیت کاملا گمنام روی کوهی ایستاده و بر همه‌‌چیز واقف هستند.
خوبی این داستان این است که در خلال گفتگو‌ها بعضا پندهایی داده می‌شود و حس غریبی هم با متن وجود ندارد.

⚫زیر سر پناه

باتوجه به برداشت من این داستان نشأت میگرفت از یک اجتماعی که مردمانش یک رهبر و کنترل کننده دارند اما او کاملا بی توجه به مردم است،در آن اجتماع جنگ اتفاق می افتد،قتل انجام میشود،دزدی میشود بدون آنکه کسی دستگیر شود، تصادف میشود بدون آنکه آمبولانسی وجود داشته باشد و رهبر از دور همه ی آن هارو مشاهده میکند اما هیچکاری انجام نمیدهد و وقتی هم که عده ای میخواهند از وضعیت و علت عدم حرکت رهبر سوال کنند با به کمک این وضع نامطلوب بروند توسط رهبر یا سرگروهبان کشته میشوند. و در اخر هم این داستان نوعی سرکوب رو به نمایش گذاشت که اگر حرفی زده بشه اعتراضی انجام بشه تو کشته خواهی شد

⚫نقدی بر داستان تاریکی

در عین زیبا بودن داستان به درک درونی از جهان تاکید دارد و به صورتی به انسان ها پیشنهاد میدهد که به باطن جهان اندیشیدن به
طوری به روی افکار شما نسبت به انسان ها تاثیر میگذارد، در عین حال این که شما وقتی ظاهر هم دیگر را ببینید به درک در ونی
زندگی نمیرسید، و کسی که در این داستان به صورتی باطن بین بود به مردم پند هایی را میداد و آینده نگری هایی را میکرد که حال
شاید مردمی به تمسخر و جدی نگرفتن او میپرداختند ولی د رعین حال شخصیت باطن بین به مردم سفارش میکرد که وقتی تمامی
مردم از خواب غفلت بیدار شوید دیگر خطری در دنیا شما را مورد تهدید قرار نمیدهد.
نقدی بر داستان چهره ی دیگر

این داستان حکایت از این داشت که ما انسان ها به صورتی باید هم دیگر را درک کنیم که... حتی اگر کاربدی را انجام دادیم با دید
عمیق کار میشود به آن رسید که شاید انسان دیگر به او بدی کرده که باعث شده از فشار روحی آن کار ناشایست آن انسان هم به
خودش اجازه ی بدی را به خود نسبت به دیگران بدهد، هر انسانی دچار موقعیتی میشود که آن موقعیت او را از لحاظ اجتماعی،
اخالقی و ... او را تحت شعاع قرار خواهد داد.
نقدی بر داستان اتاق شماره ی دوازده
این داستان به صورتی جلوه مینمود و بر این واقعیت تاکید داشت که رفتار آدمیان بر روی هم تاثیر میگذارد و گاهی باعث رنجش
خاطر دیگران و گاهی باعث شادی دیگران میشود اما حقیقتا باید به گونه ای باشد که ما انسان ها موقعیت های هم دیگر را درک
کنیم و به صورتی حریم هم دیگر را نشکنیم و به هم دیگر احترام بگذاریم، این داستان هم به گونه ای بود که یک شخص دیوانه
حتی به روی انسان های دانا هم اثر گذاشت و آن ها را از راه عقل به بیرون راند، نکتهی دیگری که برای این داستان و متعلق به این
داستان میتوان دان ست این است که اگر حتی ما بر اساس عمل فردی و میل فردی کاری را انجام دهیم محال است که کل جامعه از ضرر آن و یا سود آن بی خیر بمانند.
April 17,2025
... Show More
اواخر ما كتب او الاصح املى على المستمع، احلام متفرقة تتجلى بها صورة لشيخوخة نجيب محفوظ العذبة، وحزنه على عدم قدرته على الكتابة وضعفه الصحي، مليئة مثل احلامنا بالمفاجات واللوحات المخيفة، كما بها الكثير من العرفان للغير والحب، نجيب محفوظ عظيم يتحدث ويابخت من يسمع .
April 17,2025
... Show More
تقف مجموعة أحلام فترة النقاهة شاهدًا على الكثافة الفلسفية التي لا مثيل لها لدى نجيب محفوظ، وتمثل خروجًا كبيرًا عن رواياته الواقعية السابقة. كل حلم في المجموعة عبارة عن شرارة فكرية مكثفة، تعكس تأملات محفوظ العميقة في الحياة والموت والأسئلة الوجودية حول المصير الإنساني. من خلال توظيف الرمزية كأداة أساسية، يبني محفوظ أحلامًا حيث المشاهد التي تبدو بسيطة لشخصيات غامضة وأماكن غير مألوفة ومواقف سريالية تحمل معاني أعمق، ويدعو القراء إلى استكشافها من خلال تجاربهم الخاصة. تخلق هذه الرمزية عالمًا مزدوجًا يندمج فيه الواقع مع الخيال، محوّلاً الأحلام إلى مساحة لكشف أسرار الذات والمجتمع. من الناحية الأسلوبية، يتسم العمل ب��لإيجاز الشديد والكثافة اللغوية، حيث يقدم محفوظ رؤى فلسفية كاملة في بضعة أسطر فقط. أما لغته الشعرية المليئة بالإيحاءات والموسيقى الداخلية فتضفي على النصوص طابع الشعر النثري، معتمدًا على الخيال والتجريد بدلاً من البنى السردية التقليدية.
تتخلل الأحلام مواضيع رئيسية مثل الموت والخلود، والسياسة والسلطة، والحب والعلاقات الإنسانية، والفن والإبداع، والأسئلة الوجودية، لتقدم نسيجًا ثريًا من التساؤلات الفلسفية. وفي حين تكمن نقاط قوة الكتاب في التجريب الأدبي الاستثنائي والعمق الفلسفي والجمال الأسلوبي والإيجاز، فإن طبيعته الرمزية والسريالية العالية قد تشكل تحديات للقراء المعتادين على السرد القصصي التقليدي.




Leave a Review
You must be logged in to rate and post a review. Register an account to get started.