Zen in the Art of Writing: Essays on Creativity

... Show More
The third edition of Bradbury's much-loved classic adds three new exuberant essays on the pleasures of writing from one of the most creative, imaginative, and prolific artists of the 20th century - an author who truly enjoys his craft and tells you why and how.

176 pages, Paperback

First published November 1,1973

About the author

... Show More
Ray Douglas Bradbury was an American author and screenwriter. One of the most celebrated 20th-century American writers, he worked in a variety of genres, including fantasy, science fiction, horror, mystery, and realistic fiction.
Bradbury is best known for his novel Fahrenheit 451 (1953) and his short-story collections The Martian Chronicles (1950), The Illustrated Man (1951), and The October Country (1955). Other notable works include the coming of age novel Dandelion Wine (1957), the dark fantasy Something Wicked This Way Comes (1962) and the fictionalized memoir Green Shadows, White Whale (1992). He also wrote and consulted on screenplays and television scripts, including Moby Dick and It Came from Outer Space. Many of his works were adapted into television and film productions as well as comic books. Bradbury also wrote poetry which has been published in several collections, such as They Have Not Seen the Stars (2001).
The New York Times called Bradbury "An author whose fanciful imagination, poetic prose, and mature understanding of human character have won him an international reputation" and "the writer most responsible for bringing modern science fiction into the literary mainstream".

Community Reviews

Rating(4.1 / 5.0, 99 votes)
5 stars
36(36%)
4 stars
37(37%)
3 stars
26(26%)
2 stars
0(0%)
1 stars
0(0%)
99 reviews All reviews
April 26,2025
... Show More
Nothing particularly new is told but Ray writes with such a passion and gusto that the book becomes a joy to read. References to stories and novels that I have not read abound and hence it was difficult to follow the train of thought. The poems at the end were a real bonus.
April 26,2025
... Show More
“There is only one type of story in the world. Your story.”

There is a wonderful scene early on in Lovecraft Country by Matt Ruff, which I am reading at the moment, where Atticus is reading ‘The Martian Chronicles’ by Ray Bradbury. His father takes a rather dim view of such “mostly white-authored genres”, pointing out that Edgar Rice Burroughs’ John Carter, for example, was “A Confederate officer” (Gasp!)

“I do love them,” George agreed. “But stories are like people, Atticus. Loving them doesn’t make them perfect. You try to cherish their virtues and overlook their flaws. The flaws are still there, though.”

This exchange reminded me of another book I finished recently, ‘Astounding: John W. Campbell, Isaac Asimov, Robert A. Heinlein, L. Ron Hubbard, and the Golden Age of Science Fiction’ by Alec Nevala-Lee, which is a depressing forensic account of the misogyny, racism and other prejudicial behaviour associated with Campbell as editor and his coterie of writers.

Interestingly, Bradbury was way too esoteric a writer for the pages of Astounding, so Campbell passed on the opportunity of publishing one of the most influential writers in any genre, period. A fascinating tidbit I learnt from ‘Zen in the Art of Writing’ is that one of the first reviews of ‘The Martian Chronicles’ was by none other than Christopher Isherwood, who recognised it immediately as a future classic.

What I loved about this book is that it is far more than a ‘how to’ writing guide. Actually, its advice in that regard is rather esoteric, with Bradbury (unhelpfully) pointing to his habit of writing one story a week for a decade! Quantity will eventually deliver quantity, he espouses (calculating that he wrote about a million words before producing his first halfway decent story, ‘The Lake’, which appeared in 1944 in Weird Tales.)

No, the true value of this collection of essays, culled from Bradbury’s extensive career – covering his novels and play and screenplay writing, and a generous dash of his poetry – is that it is a window giving a bright view onto my own personal Golden Age of SF. And as Bradbury says, quite prophetically:

While our art cannot, as we wish it could, save us from wars, privation, envy, greed, old age, or death, it can revitalise us amidst it all.
April 26,2025
... Show More
O que os escritores podem aprender com lagartos e pássaros? Rapidez, certamente. Quanto mais rápido você se expressar, quanto mais prontamente escrever, mais honesto será. Na hesitação está o pensamento. Na postergação surge o esforço por um estilo, em vez do mergulho na verdade, que é o único estilo que vale uma queda mortal ou uma caçada ao tigre. ("Corra, pare, ou a coisa no topo da escada, ou novos fantasmas de mentes antigas")
April 26,2025
... Show More
این اثر ترجمه‌ای است از عمدۀ بخش‌های کتابی که رِی برادبری درباب نویسندگی و چم‌وخم‌های آن تألیف کرده است. پیش از انتشار این نوشته‌ها به‌زبان فارسی به‌صورت کتاب، پرویز دوایی بخش‌بخش آن را در قالب مقاله در نشریۀ «جهان کتاب» منتشر می‌کرده است.
ری برادبری را نمی‌شناسم؛ اما چنان‌که از این اثر برمی‌آید، نویسنده‌ای است که داستان‌های علمی‌وتخیلی می‌نویسد و در این زمینه پرآوازه است. ازهمین‌رو، بخش اعظم توصیه‌های او درخصوص نویسندگی در درجۀ اول معطوف است به نویسندگیِ داستان و در درجۀ دوم، نویسندگیِ داستان تخیلی. باوجوداین، برخی راهکارهایش برای نوشتن در گونه‌های نوشتاریِ دیگر نیز یاری‌رسان است. از جملۀ این راهکارها، توجه ویژه به دو نوعِ نوشتاریِ شعر و مقاله است که برادبری سخت پیشنهاد می‌کند و آن را در پرورش قوۀ الهام بسیار حائزاهمیت می‌داند.
وی در فصل آغازین کتاب از تجربه‌هایش سخن می‌گوید و اینکه چقدر اطرافیان او را مسخره می‌کرده و علاقه‌هایش را بی‌اهمیت می‌انگاشته‌اند؛ اما با پشتکار و جدیت توانسته راه خود را پیدا کند و در حوزه‌ای که به آن دل‌بستگی داشته، توفیق یابد.
به‌طور کلی، بیشترِ نکته‌هایی که برادبری پیش کشیده، کلی‌گویی‌هایی است که اینجا و آنجا یا از زبان آموزگاران نویسندگی شنیده‌ایم یا در مقاله‌ها و کتاب‌های مربوط به این حوزه خوانده‌ایم. بنابراین، این اثر چندان چیزِ دندان‌گیری عاید خواننده نمی‌کند. بااین‌همه، پاره‌ای از توصیه‌های برادبری درخورتوجه است. برای مثال، او سخت تأکید می‌کند کسی که خواهان نویسنده‌شدن است، با خود روراست باشد و به ندای دل خویش گوش فرادهد. به‌این‌ترتیب، از افتادن در دام‌چاله‌هایی که محفل‌های ادبی و روشن‌فکرانه در آن اسیرند و نیز مُدهای توخالی زمانه برکنار می‌ماند. به‌علاوه، وی مخاطب را به‌شدت می‌پرهیزاند از اینکه به‌هوای نام و نان در پی نویسندگی برود؛ زیرا دراین‌صورت نه به شهرت می‌رسد و نه به مُکنت. به‌اعتقاد برادبری، یگانه رازِ موفقت در نویسندگی این است که فرد به‌دنبال خواستِ واقعی‌اش برود و مطابق آن بنویسد؛ زیرا مُدهای غالب هنری و افاده‌های ادیبانۀ کاذبی که هواداران بسیار دارد، مایۀ موفقیت نخواهد شد و در بهترین حالت، نویسنده را تقلیدکار و غیرخلاق بار می‌آورد.
همان‌طور که گفتم، بیشتر توصیه‌های این کتاب بر محور نویسندگی داستان می‌گردد؛ اما شماری از آن‌ها را نیز می‌توان رهنمودهایی کلی برای هر نوع نوشتن به شمار آورد. از آن جمله است سه رهنمودی که برادبری به‌پیروی از آیین بودایی‌ها درباب نوشتن مطرح می‌کند:
۱. کارکردن؛
۲. خود را رهاکردن؛
۳. فکرنکردن.

بخش‌هایی از کتاب:

ـ داستان آن پیانیست را یادتان هست که گفت اگر هر روز تمرین کند، خودش نقص کارش را متوجه می‌شود؛ اگر دو روز تمرین نکند، منتقدها متوجه می‌شوند و بعد از سه روز شنونده‌هایش هم درمی‌یابند؟ مشابهش درمورد نویسنده‌ها مصداق دارد. نه اینکه شیوۀ نوشتن شما، هر شکلی که هست، طی چند روز ننوشتن از هم بپاشد؛ ولی دنیا به پای شما خواهد رسید و گرفتار و بیمارتان خواهد کرد. اگر هر روز ننویسی، زهر در وجود بیمارت جمع می‌شود و شروع می‌کنی به مردن یا دیوانه‌شدن و یا هر دو. باید مدام آن‌چنان سرمست نوشتن باشی که واقعیت نتواند نابودت کند؛ چون‌که نوشتن، ترکیب و نسخۀ درستِ واقعیت را به دست می‌دهد؛ واقعیتی آن‌چنان که بتوانی بخوری و بنوشی و هضم کنی، بدون به‌نفس‌نفس‌افتادن و یا چون ماهی نیمه‌جان در بسترت غلت و واغلت زدن. (۴۵)

ـ فقط بعد از نوشتن است که می‌شود اندیشه را تثبیت، تحلیل و مشخص کرد. سعی در پیشاپیش‌دانستنش یعنی کُشتنش! (۹۹)

کتابنامه: ذن در هنر نویسندگی، رِی برادبری، ترجمۀ پرویز دوایی، چ۲، تهران: جهان کتاب، ۱۳۹۰.
April 26,2025
... Show More
اگر قرار باشد که برای ضمیر ناخودآگاه یا فرشتۀ الهام مان رژیم غذایی خاصی را تدارک ببینیم، چه صورت غذایی باید تهیه کنیم؟

شاید بشود این جوری شروع کرد:
هر روز خدا از عمرتان را شعر بخوانید. شعر عضلاتی را در ذهن به کار می اندازد که آدم معمولاً به کار نمی گیرد. شعر حس ها را گسترش می دهد و در اوج شادابی و بیداری نگه می دارد. شعر انسان را نسبت به بویایی، شنوایی، چشایی و لامسه، بیدارتر، حساس تر و آگاه تر می کند. بالاتر از همه، شعر پر از استعاره و تشبیه است که همچون گل های کاغذی ژاپنی می توانند به صورت اشکالی عظیم به بیرون شکوفا شوند. دفترهای اشعار آکنده از ایده های بسیار است، ولی به ندرت دیده ام که معلم های داستان نویسی مرور آن ها را به شاگردان خویش توصیه کنند. بسیاری از قصه های من محصول مستقیم خواندن شعرهای زیباست. یک استعاره ناگهان بر سر من جهیده، چرخی به من داده و مرا به درون قصه ای دوانده.

چه نوع اشعاری بخوانیم؟ هر شعری که موی را بر بدن انسان راست کند. برای درک کامل اشعار زیاد به خودتان فشار نیاورید. می گویید که دایلان تامس یا تی اس الیوت را نمی فهمید؟ بله، ولی سلول های مغز و اعصابِ ذهن ناخودآگاه درونتان می فهمد. بخوانیدش، چنان که اسبی را با نگاه چشمانتان می خوانید.

دیگر چه غذایی را در رژیم خودمان باید بگنجانیم؟
مجموعه های مقالات. از زنبورداری، سنگ تراشی یا بشکه سازی. این جاست که آدم باید نقش هنردوستی مبتدی را بر عهده بگیرد. تمام این ها در نهایت حکم سنگی را دارد که در چاهی می اندازید، هر بار که از ضمیر ناخودآگاه شما طنینی بر می خیزد، خود را بهتر می شناسید. طنین خفیف می تواند ایده ای را برانگیزد و طنینی بلندتر، قصه ای را ثمر دهد.

کتاب هایی را انتخاب کنید که حس تشخیص رنگ و ابعاد و اندازه های جهان را در شما تقویت کند. این همه تأکید بر حواس از چه روست؟ برای آن که خواننده را متقاعد کنید که خودش در آن جا حضور دارد. اگر خواننده تان گرمی آفتاب را بر پوستش و وزش باد را بر آستین پیراهنش حس کند، نیمی از نبرد را برده اید. غیر محتمل ترین قصه ها را می توان باورپذیر ساخت اگر خوانندۀ شما به یاری حواسش حتم کند که در وسط واقعه ایستاده است.

شعر و مقاله، بسیار خب. داستان کوتاه چه؟ البته! آثار نویسنده هایی را بخوانید که جوری می نویسند که آرزو دارید روزی بتوانید نظیر آن ها بنویسید، که دید و طرز فکرشان به شما شبیه است، ولی کار کسانی را هم بخوانید که مثل شما فکر نمی کنند و میل ندارید که شبیه آن ها بنویسید. بخوانید تا در جهاتی برانگیخته شوید که ممکن است سال های سال پا به آن نگذارید. [و نیز: آدمی نمی داند چه چیزهایی در جهان هست که ممکن است برایش جذاب باشد، به خاطر همین باید مدام ناشناخته ها را خواند و کاوید.]
April 26,2025
... Show More


Another update 5/19/20: Bradbury suggests reading poetry every day. Even if you don't get it, try. I don't get it. Still trying. Every day. Reading Whitman.

Update 5/16/20: The best advice comes back to me when I need it, although I can't recall when I want it, such as writing a review (get my lazy bones in a notepad while I read).

Two things have come back to me:
1. Bradbury gives the stages in beginning: Work-Relaxation-No Thinking. This applies to writing, but applies to everything requiring effort. The advice has helped me with a new job.

2. Movies. Bradbury watched movies. He recommended watching good and bad, learning from both, and creating cinematic replication through poetic expression.
-------------------


Inspiration.

Catch Bradbury's love and passion to write. Learn to step out of your car after work and resist an urge to sprint upstairs to grab your laptop, or your pen and paper.
It starts there.

Why do I read?
Love, passion.
Why do I write?
How can I know if I don't practice writing?

Something in me, like Kafka trapped in my soul, since as a child I walked into the elementary library and felt the way I imagine Moses felt when a burning bush spoke to him in a dry wilderness of failure.

I haven't practiced in years. Only old prose poetry once in awhile. So why write?
The desire remains, like fragrance and smeared lipstick fading from my neck.

An answer.
I have found a world to play in.
I learn. I create. I build.
I fall in love.
I learn passion. I learn the classic, sacred cliche: fire.

Bradbury explains where to go in my present experience.
I recommend this to any and all writers on every level.

Bradbury has it.

April 26,2025
... Show More
Безапелационна петорка, въпреки ужасната поезия от последния раздел, незнайно защо назован "... за креативността". Ясно е, че и тя дава някаква яснота относно човека (и твореца) Бредбъри, но някак ми стои пришита, особено след есето "Дзен в изкуството да пишеш", дало заглавието на томчето. Харесах книжката - чичо Рей не толкова наставлява, колкото с думички прости обяснява как са се случили нещата при него и загатва, че спазвайки тези "формули", проверени и проигравани над половин век, евентуалният читател може би ще открие писателя в себе си. Това отличава големите автори от обикновените драскачи - не са егоисти, натрупали опит, се опитват да го предадат, изминали космически разстояния в таланта си, не се страхуват да хвърлят ръкавица на други бегачи на дълги разстояния с надеждата, че все някой ще ги настигне.

Не искам да се превръщам в снобеещ преподавател, в надут благодетел или в досаден реформатор.

Писането си струва единствено и само заради това.
April 26,2025
... Show More
يستعرض الكاتب تجربته الشخصية على مدى خمسين عاما في الكتابة.
الكتاب من عدة فصول(أو مقالات) يمكن للقاريء أن يستلهم منها ما يشجعه على خوض غمار التجربة، خاصة لو كان يسعى لاحترتف الكتابة.
الخلاصة العملية لمن يبحث عن نصائح، تكمن في المقال الذي يحمل عنوان الكتاب.
Leave a Review
You must be logged in to rate and post a review. Register an account to get started.