...
Show More
«وقتی مرغابیان وحشی در موسم مهاجرت به پرواز در می آیند، در سرزمین هایی که زیر بالهاشان گسترده می شود ، آشوبی عجیب پدید میآورند.مرغابیانِ اهلی،گویی به سمت صفِ شکسته ی پروازِ آنها کشیده می شوند و ناشیانه جَستنی می کنند، خیزی در آرزوی پروازی....
آوای طبیعتِ وحشی، بقایای مرموزی را از دوران وحش، در آنها بیدار کرده و مرغابیانِ کنج روستا را لحظه ای به مرغان مهاجر مبدل ساخته است. و ببین که در این مغز کوچک خشک، که جز نقش های حقیرِ برکه و کِرم و مرغدانی نقشی در آن نبود، پهنه های قاره، ساحَت و گستره ی اقیانوس ها و طعم بادهای فراخنای دریا پدید آمده است...حیوان نمی دانست که مغزش گنجایش چنین شگفتی هایی داشته است و ببین که بال می زندو دانه و کرم را خوار می دارد و سرِ آن دارد که مرغابی وحشی گردد....»
اگزوپری خود مرغ مهاجریست که از ما ��یخواهد چون مرغابیانِ کنج روستا نباشیم و بال بزنیم و خود را از کنج مرغدانیِ حقیرمان برهانیم ...
او که سالها در خطوط هوایی پُست فعالیت کرده بود، به شغلش نگاهی بسیار مسئولانه و انسانی داشت و به آسمان و هواپیما عشق میورزید. هوانوردیهای طولانی و حوادث مختلفی که او در شغلش از سر گذراند، پایهی نوشتههای بسیار زیبای اوست.اگزوپری در این کتاب از جهان بینی خود پرده برمی دارد و نشان می دهد که در نظرش، چه چیزی باعث ارزشمند شدن زندگی می گردد....
«اگر حقیقت غزالان،چشیدن شرنگ ترس باشد که آنها را با تلاشی مافوق توانشان وادارَد و قدرت بلندترین جستنها را به آنها ببخشد، خطر شغالان کجا به حساب می آید ؟»
.
ترجمه بسیار زیبا و وفادارانه جناب سروش حبیبی ، لذت خواندن این کتاب را صدچندان کرده.
«زمین انسان ها »را باید خواند...
آوای طبیعتِ وحشی، بقایای مرموزی را از دوران وحش، در آنها بیدار کرده و مرغابیانِ کنج روستا را لحظه ای به مرغان مهاجر مبدل ساخته است. و ببین که در این مغز کوچک خشک، که جز نقش های حقیرِ برکه و کِرم و مرغدانی نقشی در آن نبود، پهنه های قاره، ساحَت و گستره ی اقیانوس ها و طعم بادهای فراخنای دریا پدید آمده است...حیوان نمی دانست که مغزش گنجایش چنین شگفتی هایی داشته است و ببین که بال می زندو دانه و کرم را خوار می دارد و سرِ آن دارد که مرغابی وحشی گردد....»
اگزوپری خود مرغ مهاجریست که از ما ��یخواهد چون مرغابیانِ کنج روستا نباشیم و بال بزنیم و خود را از کنج مرغدانیِ حقیرمان برهانیم ...
او که سالها در خطوط هوایی پُست فعالیت کرده بود، به شغلش نگاهی بسیار مسئولانه و انسانی داشت و به آسمان و هواپیما عشق میورزید. هوانوردیهای طولانی و حوادث مختلفی که او در شغلش از سر گذراند، پایهی نوشتههای بسیار زیبای اوست.اگزوپری در این کتاب از جهان بینی خود پرده برمی دارد و نشان می دهد که در نظرش، چه چیزی باعث ارزشمند شدن زندگی می گردد....
«اگر حقیقت غزالان،چشیدن شرنگ ترس باشد که آنها را با تلاشی مافوق توانشان وادارَد و قدرت بلندترین جستنها را به آنها ببخشد، خطر شغالان کجا به حساب می آید ؟»
.
ترجمه بسیار زیبا و وفادارانه جناب سروش حبیبی ، لذت خواندن این کتاب را صدچندان کرده.
«زمین انسان ها »را باید خواند...