...
Show More
تراژدی پاک است و آرامبخش، و اطمینان میبخشد. در درام، با وجود این خائنان، بدذاتانِ ستیزهجو، بیگناهان مظلوم، انتقامجویان و بارقههای امید، مُردن مثل حادثهای هولناک است. تراژدی آرامشبخش است، چون دیگر میدانیم هیچ امیدی وجود ندارد، این امید کثافت.
ژان آنوی_ آنتیگون
«آنتیگونِ» سوفوکل به ما می آموزد که کرئون دیر میرسد نه برای اینکه کرئون است، کرئون دیر میرسد چون انسان است. تنها و تنها استورهها هستند که در ژرفترین و زیباترین و دهشتناکترین ریختی، ما آدمیان را با واقعیتِ واقعیمان روبهرو میسازند.
اضطراب مردان در مورد زنانی که از محدودیتهای فرهنگی پا فراتر میگذاشتند، خود را به شکلی قوی و به یاد ماندنی در تراژدیهای یونان نمایان میکند. تمام تراژدیهایی که تا به امروز باقی مانده متعلق به نمایشنامه نویسان آتنی قرن پنجم است و فقط یکی از آنها، تراژدی فیلوکتت نوشته سوفوکلس، فاقد شخصیت زن میباشد. عنوان بیشتر این تراژدیها یا اسم یک زن است و یا مربوط به یک زن. در اکثر این تراژدیها زنان در حالت قیامی سبعانه درمرکز داستان قرار میگیرند.
تراژدی آنتیگون از موقعی شروع میشود که یک زن از نظم موجود در جوامع مرد سالار سرپیچی میکند و بطور موقت خود را از قید و بندهای تحمیل شده میرهانند. لیکن طغیان او همراه با تائید ادعایی است که زن را با «طبیعت» مساوی میپندارد. سرکشی او از حس تعهد به خانواده، که ارگانی قدیمیتر از ارگان دولت و از ارجحیت بیشتری برخوردار است، سرچشمه میگیرد. وقتی آنتیگون شهادت میدهد که علاقه و احترام نسبت به برادرش او را وادار به دفن جنازهاش و سرپیچی از کرئون کرده، کرئون جواب میدهد که "تا وقتی من زندهام ما هرگز در اینجا قانون زنانه نخواهیم داشت."
قهرمانان زن داستانهای تراژدیک علیه وضع موجود میشورند و از مرز رفتار مورد قبول جامعه مرد سالار عبور میکنند. در این داستان، در حالیکه آنتیگون قانون را به چالش میکشد، خواهرش ایزمین به او میگوید: "ما زن به دنیا آمدهایم… ما نباید با مردان بجنگیم."
پیام این سبک از نمایشنامهها اگر متناقض نباشد، حتما مغشوش است. در حالیکه نمایشنامهنویسان اغلب با زنان، به خاطر رنج و ستمی که موجب عصیان آنها شده، همدردی نشان میدهند، خشونت و توحش حاصله به این اضطراب قوت میدهد که زنان موجوداتی بی منطق و وحشی هستند که بروز سرشت واقعیشان تهدیدی علیه نظم تمدنی است که مردان ایجاد کردهاند.
.....
آثار جاویدان نمایشی به این علت جاویدان نامیده شدند که در خود این استعداد را دارند که آلام، شادیها، خواستها و رنجهای تمام بشریت را در خود منعکس کنند.
ژان آنوی_ آنتیگون
«آنتیگونِ» سوفوکل به ما می آموزد که کرئون دیر میرسد نه برای اینکه کرئون است، کرئون دیر میرسد چون انسان است. تنها و تنها استورهها هستند که در ژرفترین و زیباترین و دهشتناکترین ریختی، ما آدمیان را با واقعیتِ واقعیمان روبهرو میسازند.
اضطراب مردان در مورد زنانی که از محدودیتهای فرهنگی پا فراتر میگذاشتند، خود را به شکلی قوی و به یاد ماندنی در تراژدیهای یونان نمایان میکند. تمام تراژدیهایی که تا به امروز باقی مانده متعلق به نمایشنامه نویسان آتنی قرن پنجم است و فقط یکی از آنها، تراژدی فیلوکتت نوشته سوفوکلس، فاقد شخصیت زن میباشد. عنوان بیشتر این تراژدیها یا اسم یک زن است و یا مربوط به یک زن. در اکثر این تراژدیها زنان در حالت قیامی سبعانه درمرکز داستان قرار میگیرند.
تراژدی آنتیگون از موقعی شروع میشود که یک زن از نظم موجود در جوامع مرد سالار سرپیچی میکند و بطور موقت خود را از قید و بندهای تحمیل شده میرهانند. لیکن طغیان او همراه با تائید ادعایی است که زن را با «طبیعت» مساوی میپندارد. سرکشی او از حس تعهد به خانواده، که ارگانی قدیمیتر از ارگان دولت و از ارجحیت بیشتری برخوردار است، سرچشمه میگیرد. وقتی آنتیگون شهادت میدهد که علاقه و احترام نسبت به برادرش او را وادار به دفن جنازهاش و سرپیچی از کرئون کرده، کرئون جواب میدهد که "تا وقتی من زندهام ما هرگز در اینجا قانون زنانه نخواهیم داشت."
قهرمانان زن داستانهای تراژدیک علیه وضع موجود میشورند و از مرز رفتار مورد قبول جامعه مرد سالار عبور میکنند. در این داستان، در حالیکه آنتیگون قانون را به چالش میکشد، خواهرش ایزمین به او میگوید: "ما زن به دنیا آمدهایم… ما نباید با مردان بجنگیم."
پیام این سبک از نمایشنامهها اگر متناقض نباشد، حتما مغشوش است. در حالیکه نمایشنامهنویسان اغلب با زنان، به خاطر رنج و ستمی که موجب عصیان آنها شده، همدردی نشان میدهند، خشونت و توحش حاصله به این اضطراب قوت میدهد که زنان موجوداتی بی منطق و وحشی هستند که بروز سرشت واقعیشان تهدیدی علیه نظم تمدنی است که مردان ایجاد کردهاند.
.....
آثار جاویدان نمایشی به این علت جاویدان نامیده شدند که در خود این استعداد را دارند که آلام، شادیها، خواستها و رنجهای تمام بشریت را در خود منعکس کنند.