Community Reviews

Rating(4 / 5.0, 99 votes)
5 stars
37(37%)
4 stars
25(25%)
3 stars
37(37%)
2 stars
0(0%)
1 stars
0(0%)
99 reviews
April 25,2025
... Show More
n  
"الحب لا يحتاج إلى التفكير، إما أن نشعر به أو لا نشعر"
n

n  n

جذبني غلاف الرواية قبل أي شيء آخر، ولا أعلم لِمَ لم أقتنيها حين رأيتها مرات كثيرة في المكتبات! والاسم الغريب أيضًا والفاتح للشهية كذلك. ولكن شاءت الأقدار أن يكون وقت قراءتي لها في الفترة التي أتبّع فيها نظامًا غذائيًا صارمًا، فلا شوكولاتة ولا يحزنون! لشد ما تألمت لهذا السبب كثيرًا، فكمية الوصفات وطرق الطبخ، تملئ الرواية، شعرت بأنني أشم حقًا رائحة التوابل والبهارات! يا إلهي كم تعذبت معدتي الخاوية المسكينة بوصفات "تيتا" اللذيذة!

تيتا التي ولدت وتربّت في المطبخ وورثت عن أسلافها ألذ وأشهى الوصفات، وبمهارة وحذق وبراعة منقطعة النظير تمكنت من إتقان فن الطهي، فكانت فعلًا فنانة بكل ما تحمله الكلمة من معنى. لكن تيتا أُجبِرت على حمل قدرها على كاهلها منذ أن ولدت ورأت عيناها النور، فتقرّ العادات والتقاليد آنذاك على أن تكرّس صغرى البنات في العائلة نفسها وحياتها لخدمة والدتها حتى تتوفى، فيحرم عليها الزواج والإنجاب وممارسة حقها كأنثى وكأم! وبهذا التقليد اللاإنساني والجائر والظالم حُرمت تيتا من حبيبها بيدرو، وتجرّعت الألم والمرارة واليأس والحسرة. ووضعت كل أحاسيسها ومشاعرها واضطرابها بالوصفات التي أتقنتها، وربما وجدت في الطبخ بعض العزاء لما حلَ بها.

موضوع الرواية الأساسي هو ذاك التقليد العائلي الجائر بحق الفتاة الصغرى من كل عائلة في المكسيك -ولست أعلم إن كان منتشرًا في كل البلاد أم في مناطق معينة فقط- والتي راحت ضحيته في روايتنا هذه "تيتا". في إطار من الأحداث السياسية المتقلّبة والثورات التي شهدتها المكسيك.

أما عن أسلوب الرواية، فهي آسرة جدًا، مليئة بالأحداث العجيبة السحرية كعادة الأدب اللاتيني، تتقاطع فيها مصائر الشخصيات بشكل غير متوقع، فلا تملك حيالهم سوى أن تشعر بالتعاطف. استمتعت بها جدًا وبالوصفات اللذيذة وبالاجتماعات العائلية والولائم العامرة بصنوف المأكولات الشهية.

...
April 25,2025
... Show More
ابتدا کتاب را بخوانید و اگر دوست داشتید فیلم اقتباسی مکزیکی (۱۹۹۲) آن را هم ببینید.
**********************************************************************
روایح نیروی عجیبی در خود دارند که یاد ایام گذشته را زنده می‌کنند و با خود خاطره‌ها، صداها و حتی بوهای دیگری را به زمان حال می‌آورند. صفحه‌ی ۱۱ کتاب
و تاریخ این‌ گونه به رشته‌ی تحریر درمی‌آید: تحریفاتی از توصیفات شاهدان عینی که بر واقعیت منطبق نیست. صفحه ۵۶ کتاب
اکنون این دست‌ها می‌توانستند هر کاری بکنند یا هر چیزی بشوند. می‌توانستند به پرنده‌ای تبدیل شوند و در آسمان به پرواز درآیند! دلش می‌خواست او را به دور دست ببرند، آن‌ قدر دور که در خیال نگنجد. به سوی پنجره‌ی رو به حیاط رفت و دست‌ها را رو به بی‌نهایت آسمان گشود؛ می‌خواست از خویشتن خویش بگریزد، دلش نمی‌خواست به «چه باید بکنم» بیندیشد. دلش نمی‌خواست دوباره حرف زدن را شروع کند، دلش نمی‌خواست واژگان، رنج او را بازگویند. صفحه ۱۰۵ کتاب
مادربزرگم نظریه‌ی بسیار جالبی داشت. می‌گفت هر یک از ما با یک قوطی کبریت در وجودمان متولد می‌شویم اما خودمان قادر نیستیم کبریت‌ها را روشن کنیم؛ همان‌ طور که دیدی برای این کار محتاج اکسیژن و شمع هستیم. در این مورد، به‌عنوان مثال اکسیژن از نفس کسی می‌آید که دوستش داریم؛ شمع می‌تواند هر نوع موسیقی، نوازش، کلام یا صدایی باشد که یکی از چوب کبریت‌ها را مشتعل می‌کند. برای لحظه‌ای از فشار احساسات گیج می‌شویم و گرمای مطبوعی وجودمان را دربرمی‌گیرد که با مرور زمان فروکش می‌کند، تا انفجار تازه‌ای جایگزین آن شود. هر آدمی باید به این کشف و شهود برسد که چه عاملی آتش درونش را پیوسته شعله‌ور نگه می‌دارد و از آنجا که یکی از عوامل آتش‌زا همان سوختی است که به وجودمان می‌رسد، انفجار تنها هنگامی ایجاد می‌شود که سوخت موجود باشد. خلاصه‌ی کلام، آن آتش غذای روح است. اگر کسی به‌ موقع در نیابد که چه چیزی آتش درون را شعله‌ور می‌کند، قوطی کبریت وجودش نم بر می‌دارد و هیچ‌ یک از چوب کبریت‌هایش هیچ‌ وقت روشن نمی‌شود. صفحه ۱۱۱ کتاب
چقدر در کودکی آرزوی چیزی را کردن آسان بود. آن وقت‌ها هیچ‌ چیز به نظرش محال نمی‌رسید. بزرگ که می‌شوی می‌فهمی چیزهای زیادی هست که نمی‌توانی امید دسترسی به آنها را داشته باشی، چیزهای ممنوعه، چیزهای گناه‌آلود ناشایست. صفحه ۱۶۸ کتاب
اگر احساسی قدرتمند، تمام شمع‌های وجودمان را یک‌ باره روشن کند، نوری بس خیره‌ کننده از آن برمی‌خیزد که شعاع تابش‌اش از دید ما فراتر می‌رود. آنگاه دالانی از نور پدیدار می‌شود و راهی را نشانمان می‌دهد که از لحظه تولد به بعد فراموش کرده بودیم و به سرمنزل ازلی، نزد ملکوت اعلی فرایمان می‌خواند. روح آدمی همیشه طالب و آرزومند بازگشت به‌ جایی است که از آن آمده؛ ترک کالبد خالی… صفحه ۲۳۳ کتاب
April 25,2025
... Show More
I read Como Agua Para Chocolate in high school. At the time my mother had a rule that if I wanted to see a movie, I had to read the book first, because for the most part, the book is better. She maintains the rule to this day, which I have passed along to my children.
Laura Esquivel's debut novel focuses on a Mexican family at the turn of the 20th century. The heroine Tita is the youngest daughter in her family and according to her family tradition is not allowed to marry. Rather she is supposed to take care of her mother Mama Elena for her entire life.
Yet, Tita falls in love with Pedro as a teenager. Knowing she is unable to marry him, she turns to cooking to soothe her emotional pain. The chapters of the book features another of Tita's recipes, each of which dealing with Tita's dominate emotion while she cooks. The family has Pedro marry Tita's older sister Rosaura and in this chapter Tita prepares quails in rose petal sauce. Yet, the secret ingredient in this sauce is Tita's tears, which she sheds marking her loss of Pedro to her sister. Consequently, the entire wedding party falls ill after eating Tita's gourmet cooking.
The years pass and Rosaura turns to knitting while Tita prospers in the kitchen. The passage of time is marked by running water and electricity coming to the Mexican village. Tita's moods are constantly evident in her food, and Esquivel's use of magical realism so common in Latin American authors is prevalent.
I would read this book for the recipes alone but the story is charming as well. After nearly 20 years both the book and movie remain fresh in my mind, and I would recommend it to anyone looking for a Latin American magical realism book.
April 25,2025
... Show More
Like Water For Chocolate is an intriguing saga of a large Mexican family at the turn of the century in the days of Poncho Villa and focusing on the youngest daughter Tita. According to tradition, Tita, being the youngest daughter, was unable to marry because it was her responsibility to remain home to care for her mother, Mama Elena. We witness how Tita copes with her thwarted love for Pedro. This book literally sparkles with magical realism as well as delightful recipes opening all twelve chapters. I loved this book.

"Tita didn't distinguish between tears of laughter and tears of sorrow. For her laughing was a form of crying."

"Each person has to discover what will set off those explosions in order to live, since the combustion that occurs when one of them is ignited is what nourishes the soul. That fire, in short, in its food. If one doesn't find out in time what will set off these explosions, the box of matches dampens, and not one single match will ever be lighted."

". . . . he was pleased to see the writing on the wall, in firm phosphorescent letters: 'Because I don't want to.' With those words Tita had taken her first step toward freedom."

"Tita was literally 'like water for chocolate' -- she was on the verge of boiling over. How irritable she was!"
April 25,2025
... Show More
Όμορφη και τρυφερή ιστορία αγάπης γεμάτη μαγικό ρεαλισμό, αρώματα της Κεντρικής Αμερικής, πολύχρωμες εικόνες και μεξικανικές συνταγές. Σε γενικές γραμμές το βιβλίο ήταν καλό, με αρκετά δεμένη ιστορία. Ευτυχώς, παρότι το θέμα του περιστρέφεται γύρω από τον έρωτα του Πέδρο και της Τίτα, δεν γίνεται σαχλό και είναι καλογραμμένο. Περίμενα κάτι παραπάνω με βάση τα σχόλια που είχα ακούσει, αλλά σίγουρα δεν θεωρώ ότι έχασα το χρόνο μου. Αν πιστεύετε στα βιβλία "παραλίας" (εγώ όχι), αυτό ενδεχομένως θα ήταν ιδανικό για ήλιο, θάλασσα και ηλιοθεραπεία.
April 25,2025
... Show More
حدوداً ۸ سال پیش این کتاب رو از کسی قرض گرفتم و خوندم، اما همیشه وسوسه دوباره خونیش توی دلم بودم. حدوداً ۳ سال پیش اونو برای خودمم خریدم و گذاشتم توی کتابخونه‌م، اما تازه دیشب بود که بالاخره تونستم دوباره بخونمش.
من رئالیسم جادویی رو دوست دارم. داستان‌های عاشقانه‌ای که زنان راوی ماجرا هستند رو هم دوست دارم (البته نه تو ژانر فهیمه رحیمی!). آشپزی هم یکی از کارهای مورد علاقم محسوب میشه. پس نباید جای تعجب داشته باشه که از خوندن این کتاب لذت برده باشم.
با خوندن این کتاب زن درونت یاد می‌گیره احساساتش رو دست کم نگیره، با سرنوشتی که دیگران براش خواستن بجنگه، و زندگی خودش و اطرافیان رو جوری مدیریت کنه که نه سیخ بسوزه نه کباب! و البته، اگر یه کم بیشتر دقت کنه می‌بینه که ۲۰ سال سخت می‌تونه خیلی راحت توی داستان تعریف نشه، ولی به جاش اون لحظات خاص به یاد موندنی برای همه با آب و تاب تعریف بشه.
از دیشب که این کتاب رو دوباره خوندم دارم به این فکر میکنم که زندگی این لحظه‌های ساده و روزمره نیست. غرغرهای ما از سختی‌ها هم نیست. زندگی هر کدوممون اون لحظه‌های ناب و نقاط عطفی هست که توی ذهن خودمون و بقیه موندگار میشه. همونایی که اگر نباشه کتاب زندگی‌مون کسل کننده میشه...

زندگی‌تون پر لحظه‌های ناب و نقاط عطف رفقا
:)


دوباره خوانی
یکشنبه ۱۷ آبان ۹۴
April 25,2025
... Show More
What an easily forgettable novel. The language was exceedingly childish, and the style of the novel massacred the subtlety with which magic realism is to be employed. This was my first taste of the famed Latin American style of writing, and I was sorely disappointed.

(Class discussions surrounding this book also bothered me - not only were we forced to read bad literature, we were forced to analyse it for meaningful content.)

The characters were not at all developed successfully; no motivations existed behind some of their actions. The magic realism was not artfully or subtly employed to provide significant insight into the events of the novel. As odd as this may sound, not one of the characters in that book was likeable. One character - and not the main one - had the potential to be developed into a very interesting and powerful figure, but her story was reduced to a side-thread that the author seemingly gave up on.

The plot was childish in nature, with strange sexual undertones that were jarring. Picture if you will, the story of Cinderella - but this time with sex involved. You see? The mind is jarred by the image. In that same vein, the novel attempts to reconcile a highly immature plot line with fairly adult themes.

My first experience with Latin American novels was thus a failure. I suppose I have to thank school for introducing me to better Latin American novels as time went by - this was their way of saying "ok - you've read the wrost one now, it can ONLY get better from here!"
April 25,2025
... Show More
خوانش صوتی/ تا عمر دارم حال و هوای این کتاب رو یادم نمیره.
خیلی شیرین، خیلی جادویی، خیلی تراژدی و خیلی خاص بود. از اون کتابایی که بخاطر صوتی بودنش برام تجربه‌ی شیرین تری شد اما دلم میخواد چاپیش هم بخرم و داشته باشم و زیر خیلی از جاهاش خط بکشم. واقعا نمیدونم چجور ریویویی براش بنویسم، خیلی قلمش و طرز روایتش به دلم نشست بخاطر داستانش و جوری که جادو و روح و رسم مکزیکی ها توش در جریان بود، جوری که مدام گره‌های بهم چسبیده رو باز میکرد و باز گره میزد، جوری که با کتاب آشپزی تلفیقش کرده بود، جوری که با خیلی جاهاش احساس نزدیکی زیادی کردم، هی شادی غم شادی غم مثل زندگی.
به سادگی میتونم به همه پیشنهادش کنم چون از یه بار تجربش هیچکس پشیمون نمیشه و موقع گوش دادن آخرین فصلش انقدر به وجد اومده بودم که با خودم گفتم اگر میتونستم بیشتر از ۵ ستاره بدم میدادم.

«هر یک از ما با یک قوطی کبریت در وجودمان متولد می‌شویم اما خودمان قادر نیستیم کبریت‌ها را روشن کنیم،همان طور که دیدی برای این کار محتاج اکسیژن و شمع هستیم. در این مورد،به عنوان مثال اکسیژن از نفس کسی می‌آید که دوستش داریم؛شمع می‌تواند هر نوع موسیقی،نوازش،کلام یا صدایی باشد که یکی از چوب کبریت‌ها را مشتعل کند. برای لحظه ای از فشار احساسات گیج می‌شویم و گرمای مطبوعی وجودمان را در بر می‌گیرد که با مرور زمان فروکش می‌کند،تا انفجارهای تازه ای جایگزین آن شوند. هر آدمی باید به این کشف و شهود برسد که چه عاملی آتش درونش را پیوسته شعله ور نگه می‌دارد……اگر کسی به موقع در نیابد که چه چیزی آتش درون را شعله ور می‌کند،قوطی کبریت وجودش نم بر می‌دارد و هیچ یک از چوب کبریت هایش هیچ وقت روشن نمی‌شود. اگر چنین شود روح از جسم می‌گریزد و در میان تیره‌ترین سیاهی‌ها سرگردان می‌شود.»
April 25,2025
... Show More

تظل تبحث عن عمل يخطفك من واقعك ليدفعك الى عالم موازى شديد الثراء ، تتنقل من مجموعة قصصية الى قصيدة شعرية الى نوفيلا او رواية مطولة ، تسافر ذهنيا بين اداب نازية المانيا و عصور جاز امريكا و تفرقة جنوب افريقيا و حرافيش نجيب محفوظ ، تفتح ملفاتك الاليكترونية و مكتبتك الصغيرة التى امتلكتها بعد عناء ، و وسط بحثك تجد رواية لروائية لم تسمع اسمها قبلا و من بلد لا يمكن وصفها بالرائدة فى الادب فاذا بها تفعل بك الافاعيل و تسحرك

لاورا إسكيبيل المكسيكية تقدم مزيج مبهر بين النسوية و الواقعية السحرية فى رواية محكمة ممتعه تختار لها اسم محلى و مبتكر : "كالماء للشيكولاته" لكن استاذتنا نادية جمال الدين محمد التى نقلت لنا النص فى ترجمة المشروع القومى للترجمه تختار الاسم البديل "الغليان" لتقدمه للقارئ العربى مخالفه فى ذلك استاذنا صالح علمانى الذى فضل فى ترجمته لدار بلومزبري و هو من فضل الاحتفاظ باسمها الاصلى .....كالماء للشيكولاته او الغليان او حتى "شيكولاته مرة" كما فى ترجمتها الفرنسية تظل الرواية ملفته للانتباه حتى فى تنوع اشكال اغلافتها بين الطبعة و الاخرى

رواية لا تهتم بخارج البيت ، فلا الحروب او الثورات او السياسة او حتى الطقس يثير اهتمام لاورا اسكيبيل او تيتا بطلتنا الصغيرة و لا حتى نحن الا فيما يؤثر ذلك فى شخصيات منزل روايتنا .... تفضيل ذوبان الشيكولاته بالماء على اللبن عند تيتا اهم من حرب عالمية اخرى ، و نظرة واحدة من بيدرو المحب الممنوع يوازى صعود الانسان الى القمر

عائلة صغيرة محكومة بالحديد و النار لا تحيد عن تقليدها العتيق ، الا تتزوج الابنة الصغرى قط لتتفرغ للعناية بشيخوخة الام ... لم نعلم بعد ان كان التقليد حقيقى فى الريف المكسيكى ام انها لعبة ادبية من المؤلفة و ربما لا نهتم كثيرا فتسارع الاحداث و عمقها يجذبنا من تساؤلاتنا الى واقع شخصيات تتطبق قواعد الواقعية السحرية كافه فقدميها فى باطن الارض و رأسها بين السحاب

حالة القهر التى عبرت عنها لاورا -حتى فى قالبها الخيالى العاطفى- تكسب الرواية طعم نسوى بالتاكيد ... ارتباط شرطى بين الطعام و الطبخ و بين اطفاء نيران الوحدة و الشوق و الخذلان

و كما بدأت تنتهى بسعادة غامرة و حزن دفين ... فى امتزاج حميمى تماما كالفلفل بالرمان المكسيكى الشهير

فى عمل يجمع بين وصفات الطعام الشهرية و العلاجات المنزلية و الغراميات الملتهبة و ارضاع الطفل من ثدى عذراء و كثير من فن الحكايات قدمت لى المكسيكية لاورا اسكيبيل قصتى المفضلة الجديدة

دينا نبيل
فجر ٢٠ ابريل ٢٠١٥
April 25,2025
... Show More
حسناً .. أود الاعتراف بشيئين ، الأول أنني انتهيت من تلك الرواية قبل ساعة تقريباً من الآن ومنذ ذلك الوقت وأنا مترددة حول ما سأكتبه ، ليس لأنه ليس بداخلي شيئاً لكي أقوله ، بل لأن ما بداخلي لا أستطيع التعبير عنه بسهولة !
الأمر الثاني الذي أود الاعتراف به هو أنني لم أقرأ عملاً أدبياً بهذا الكم من الجمال منذ فترة طويلة ، بل ويمكنني القول أن وصف تلك الرواية بالرائعة هو قليل للغاية !
فجمال الرواية مصدره أسباب عديدة ، أهمها ذكاء الكاتبة الشديد والذي اعترف أنني احسدها بشدها ع امتلاكه ! فيكفيها أنها عالجت فكرة بطريقة لم تأتِ إلى ذهن من سبقها ف الكتابة ، فكان من السهل عليها أن تكتب قصتها أو فكرتها بشكل تقليدي بحت عن فتاة ارتبط مصيرها بمصير والدتها حتى وفاة الأخيرة طبقاً لتقاليد قومها ونتج عن ذلك ابتعادها عن حبيبها الذي ستزوج اختها حتى يبقى بجوارها ثم تزوجا ف النهاية بعد أحداث كثيرة ..
قد يرى البعض أن الفكرة تقليدية للغاية ولكن الكاتبة بكل ذكاء حولت التقليدية إلى غرائبية ، واستغلت كافة الأدوات السحرية المتوافرة لديها لتقدم لنا نصاً بديعاً امتزجت فيه الكلمات بالطعام ووصفات الأكلات المكسيكية !
فالرواية جاءت مقسمة إلى شهور السنة الـ12 ، ومع بداية كل شهر تذكر الرواية اسم أكلة ومكوناتها وطريقتها ، ولكن هل لتلك الأكلة علاقة بمحتوى الفصل أم أنها دخيلة ؟ بالطبع ليست دخيلة بل لها علاقة قوية للغاية بمحتوى الفصل ، فمن خلاله تبدأ الحكاية وأحداثها ، ولم تكتفي الكاتبة بذكر ما سبق فقط بل وفرت داخل العمل فانتازيا غير معتادة حول علاقة الحالة النفسية بمذاق الطعام وعلاقة كل ذلك بالأحداث ومدى تأثيره عليها !!
عليك أن تتخيل أيها القاريء أن كل ذلك وأكثر من الأشياء التي لم تتاح لك قراءتها من قبل ، كل ذلك ف عمل واحد لا يتعدى الـ256 صفحة فقط !!
من كثرة انسجامي مع الأحداث وانجذابي إلى الرواية ، نسيت أن هناك راوية ف البداية وتذكرت ذلك ف النهاية فقط !!
أود الاعتراف بشئ آخر ، وهو أنني نادمة بشدة لكوني لم اقرأ هذا العمل من قبل ! فلن أكون مغالية ف حديثي إذا ذكرت أن هذا العمل جعلني أحب المطبخ وأنا المعروف عني عزوفي الكامل عن هذا المكان وكل ما له علاقة به رغم قربي من عامي الـ24 !!
آخر شيء أود قوله هو أن عليك عزيزي القاريء التفرغ بشكل كامل لتلك الرواية إذا قررت قراءتها لأنك لن تتركها إلا عند الصفحة الأخيرة فقط !

ملحوظة : النجمة المفقودة لأنني تمنيت أن لن ينتهِ العمل أبداً ولم أتمنى أيضاً تلك النهاية له !
April 25,2025
... Show More
حينما توغّلت فى قراءة هذه الرواية استحضرتنى مقولة برنارد شو الطريفة:
n  «ليس هناك حبّ أصدق من حبّ الطعام»n
ومع ذلك فالرواية لا تقتفى سيرة رجل شره أو أكول،
بل حكاية امرأة امتلأ قلبها شغفاً بحب مستحيل، فاستعاضت عن العشق بفنّ الطعام. وبدلاً من أن تكبت رغبتها في أغوار نفسها،
فجرت البطلة أحاسيسها الإنسانية، أو الأصحّ الأنثوية، في وصفات مختلفة يُمثّل الحبّ المكوّن الرئيسي فيها.


n  "من القلب إلى المطبخ"n
يُمكن اختزال فكرة الرواية فى هذا العنوان.
عندما تتمسك ماما إيلينا بتقاليد عائلية تقضي بعدم تزويج ابنتها الصغرى تيتا وإبقائها عزباء
لخدمتها ورعايتها حتى يوم مماتها، فإنها تكون كمن يؤثث للبؤس في أيامه الآتيه.
أسرة ماما إيلينا مكوَّنة من ثلاث بنات. تقوم هي برعايتهن، أو بالأحرى بالإشراف على سير حيواتهن، وتسييرها بالشكل الذي تراه مناسبًا
ماما إيلينا الشغوفة بالطبخ، تتصرف كما لو أنها تريد صنع عجينة قَدَرِها بيدها.
فهي امرأة صارمة، بإمكانها أن تقف ببندقية مخبأة في ثيابها، متحديةً نقيب الثوار، فتأمره بالانصراف عن بيتها.
بالطريقة نفسها التي تحكم على تيتا بأن تُسجَن في المطبخ، بين النكهات والمقادير، الوصفات الغذائية واستعمالات كل نوع من الأطعمة.
تُفرّق ماما إيلينا بين بيدرو وتيتا بتزويج ابنتها الكبري من بدرو..
فيوافق بيدرو بدوره على هذا العرض الجنوني بغية البقاء إلى جانب معشوقته الأولى والأخيرة، تيتا.
فتغدو النظرة العابرة بينهما أشبه بشرارة تُشعل نار الشوق في قلبيهما.
كلاهما يعيش درجة الغليان نفسها، فيصير كل واحد منهما للآخر تماماً كما الماء للشوكولاتة.

إنها أحداث رواية "كالماء للشوكولاتة" التى كتبتها لاورا اسكييل ووزعت أحداثها على مدار اثنى عشر شهرًا من السنة.
هذه الوصفات تروي قصص حب. كذلك تروي قصص موت وتمرد وفرار . فالأطعمة لها شخصياتها، ومزاجها أيضاً.
إسكيبيل تسمح للفانتازيا أن تأخذ حيزًا مهمًا، كما لو أنها حريصة على إبقاء الفانتازيا بالمقدار اللازم لإثارة شكوك القارئ .

تكتب لاورا بلغة جميلة مُعبّقة بروائح اللخبز الساخن والحليب المغلى والبهارات الفوّاحة.
تكمن السحرية في وصفات تيتا نفسها. فهي تعتني بها وتحضّرها بشغف عاشق ولهان،
لا سيما بعدما صار الطبخ متعة حقيقية تستعيض بها عن متعة الغرام. لذا نجد أنّ الأطباق تخرج بمذاق رائع.

يجد القارئ نفسه هنا بين حالتين: روحانية العشق، ومادية الطعام.
(رواية ممتعة بديعة..تمزج بين غذاء الروح(الحب) وبين غذاء الجسد(الطعام.
April 25,2025
... Show More
Aunque me hizo hacer muchos corajes, la verdad es que al final sí se me salió la lagrimita y disfruté mucho de las referencias a la comida. Es un libro bonito, con una historia muy cercana a la vida de muchas mujeres y además con recetas que dan el toque mágico a todo, de forma literal y metafóricamente. No abordaré en qué trata porque a estas alturas puedo asegurar que esta novela es un clásico mexicano y que mucha gente debería leerlo.
Leave a Review
You must be logged in to rate and post a review. Register an account to get started.