super quick read I liked

* be completely present: just look, don’t interpret. listen, don’t judge. be aware of the silent presence of each thing and the space that allows everything to be.
* time is an illusion: the more you focus on the past/future, the more you miss the now
* obsession with the future (achieving goals, “making it”) is just an escape: narrow your life down to this moment
* whether you’re right/wrong makes no difference to your sense of self, so let go of the need to be right/defensive
* a situation needs to be either dealt with or accepted. why make it into a problem? instead of carrying the burden of a hundred things to do in the future, focus on the one thing you can do now
* don’t worry about the result of your action: give attention to the action and the result will come by itself.
* you cannot find yourself by going into the past: you find yourself by coming into the present.
* you cannot love your partner one moment and attack them the next: true love has no opposite.
* as with every addiction, you’re on a high when the drug is available but there comes a time when the drug no longer works for you.
* accept your partner as they are, without needing to judge or change them in any way
* express without blaming: accusing, defending, attacking, all those meant to protect the ego are unnecessary
* watch any plant or animal: let it teach you being, how not to make living and dying into a problem.

قوة الان، قوة اللحظة التي نعيشها الان، هذا الكتاب الذي اكاد اجزم انه من الصعب فهم و ادراك محاوره من خلال قراءة واحدة، لقد كتب تول و شرح لماذا يسيطر علينا الكئابة و الاحزان و لماذا و كيف سمحنا لذلك ان يحصل رغم اننا نشعر بكل شيء، لأننا غير واعيين بما يحصل و اننا صدقنا الاوهام التي هي الماضي و المستقبل و وضعنا كل امالنا فيهما ، و تجاهلنا [الان]، التي هي مفتاح الخلاص و السلام الداخلي و طريق السعادة، و أن العقل قائدنا الى التهلكة و الشعور بالذات الان و عدم التطابق مع العقل يجعلنا و اعيين بما نحن سائرون نحوه ،
كتاب عميق جدا،

Buen libro para los que buscan otro tipo de conocimiento. Aquí nos entregan ciertas técnicas para vivir mejor. Encuentro que hay varias cosas basadas en el estoicismo como la visión que lo externo no está en nuestro control, y que no hay nada bueno ni malo, solo hechos.

Igual tiene su mérito, a veces nos encontramos pensando en el futuro o los fantasmas del pasado, pero nos olvidamos de vivir.

i don't know what to think, man. it's not that the basis of this isn't sound. Suffering comes from resistance; wishing that circumstances were other than they were, insisting that something 'shouldn't' be happening. Suffering comes from living in the past, or the future. But there are other books - a fuckton of other books - that can guide you through this. Tolle wouldn't be the first writer I'd suggest to someone interested in dealing with life challenges in a way that brings you peace.

Because that whole binary gender only completed by "opposite energy polarity" thing? Yeah, nah. Fuck that.

On the other hand, I've been meaning to read this for twenty years, and I feel a great deal of satisfaction knowing I finally did (whether or not it was worth the wait.)

کمتر کسی هست که بدونه که ما فکرمون نیستیم.....اون صدایی که توی سر ماست ما نیستیم و از اون جداییم ....اگه همین یک نکته رو درک کنیم زندگی مون تغییر می‌کنه ...که تلاش این کتاب هم همینه که بگه ما افکارمون نیستیم

حضور یگانه راه حل و اکنون ، کلید حل مشکلات است...

The three star rating for this book has little to do with its actual content and more a reflection that it turns out to be an unnecessary purchase. It lifts sections of "The Power of Now", often verbatim, and offers nothing new.

If it has some value it saves the reader from paging through "The Power of Now" to find the exercises.

آگاهی‌ دوباره‌ به وجود و ماندن‌ در آن‌ حالتِ «شناخت‌ احساسی‌»، روشن‌بینی‌ خوانده‌ می‌شود. واژۀ‌ روشن‌بینی نوعی‌ دستاورد فراانسانی‌ را به‌ ذهن‌ می‌رساند و نفس‌، این‌ نقش‌ را دوست‌ دارد. در حالی‌ که‌ روشن‌بینی‌ حالت‌ طبیعی‌ احساس‌ وصل‌ با وجود است‌، ارتباط‌ با چیزی‌ بی‌کران‌ و فناناپذیر که‌ در نهایت‌ شگفتی‌، ذات‌ شخص‌ است‌ و در عین‌ حال‌ بسیار عظیم‌تر از اوست‌. روشن‌بینی‌، یافتن‌ طبیعت‌ حقیقی‌ خویش‌ در ورای‌ نام‌ و شکل‌ است‌. ناتوانی‌ در حس‌ کردن‌ این‌ اتصال‌، توهم‌ جدایی‌ از خود و دنیای‌ اطراف‌ را پدید می‌آورد. آنگاه‌ آگاهانه‌ یا ناآگاهانه‌ خود را به‌ صورت‌ ذره‌ای‌ تک‌ و تنها می‌بینید، ترس‌ پدیدار می‌شود و تضادهای‌ درونی‌ و بیرونی‌ امری‌ عادی‌ به‌ نظر می‌رسند. بزرگ‌ترین‌ مانع‌ در راه‌ تجربۀ‌ حقیقت‌ اتصال‌، یکی‌ شناختن‌ خود با ذهن‌ است‌ که‌ موجب‌ می‌شود فکر، غیر ارادی‌ گردد. قادر نبودن‌ به‌ توقف‌ فکر، گرفتاری‌ وحشتناکی‌ست‌، اما از آنجا که‌ تقریباً همه‌ از آن‌ رنج‌ می‌بریم‌، متوجه‌ آن‌ نیستیم‌ و آن‌ را حالتی‌ متعارف‌ می‌پنداریم‌. سر و صدای‌ بی‌وقفۀ‌ ذهن‌ مانع‌ از آن‌ می‌شود که‌ قلمروی‌ آرامش‌ درونی‌ را که‌ از وجود جدا نیست‌، بیابیم‌.

I have attempted reading a couple of Elkhart Tolle’s books before and had never finished one. I listened to this on audiobook, and it resonated. I learned a few things about pain and ego and relationships and defensiveness (all of which I hope to retain

I've been reading this slowly, repeating passages to try to dislodge ingrained obsessive thought patterns.

In many ways there's nothing new to what I learned in therapy – but the practice of sitting down for 5/10 minutes a day and actually focusing on it has helped push me to not let anxiety push me into a full blown panic.

This is definitely a 'take what helps you, leave the rest' kind of book – Eckhart's love of the gender binary and of heterosexuality for example is deeply lol and I obviously don't care for that.

For plenty of people it will probably read as woo-woo bullshit. When I first learned these ideas I resisted them for years. I guess they can just help you when it's right for you.

But it's helped dislodge a lot of my scepticism about this kind of self-help, which in itself is a relief for me.

I feel a calm I genuinely haven't felt since 2019.

مادة سهله وممتعه تعلمك كيف تتحرر من عتاب الماضي وانتظار المستقبل وكيف تعيش اللحظه التي فيها كل السلام والسكينه.. الكاتب يعطي آليات كيف تقوي عضلة اللحظه عندك.. كيف تنتقل من اللاواعي الذي يعيش تحت سيطرة العقل الا اللاواعي الذي يكمن فيه النور والسلام.

از خصلت های خوندن این کتاب اینه که نفس یا ذهن به شدت از متنش واهمه داره و به هر ترفندی دست میزنه تا کتاب رو نادیده بگیریم و ماه ها طول بکشه تا تمومش کنیم و سر آخر موقع نتیجه گیری ازش چنان ذهن خالیه که نمیدونیم جریان چی بوده و قرار بوده چه چیزی رو یاد بگیریم ! اما اینها از ترفند های ذهن هست و باید بگم شاید متن این کتاب و تمرین هایش برای خیلی ها سنگین و قابل فهم نباشه اما اون ترک های لازمه، روی دیوار ذهن به لطف نویسنده و آگاهی ناب و حضورش ایجاد شده ، خود من با انجام تمرین مشاهده ی ذهن و دقت به رفت و آمد افکار و این که فکر بعدی چیه ؟ برای چند لحظه سکوتی رو در درونم تجربه کردم و گیجی نفسم رو به چشم دیدم که میپرسید جریان چیه ؟! شاید به عمرم اینقدر واضح متوجه نشده بودم که من ذهنم نیستم و انگار کسی مدام در سر من آسمان و ریسمان بافی میکنه تا هرچیزی رو برعکس حقیقت ذاتی خودش نشون بده و دوستم رو دشمن نشانم بده و برکتم رو اوج بدبختی و گیر کردن هایم وسط زندگی رو بهانه ای برای دلسوزی برای خودم و از این قبیل بازی های ذهنی که در عجبم چطوری تمام عمر درگیرش بودیم و هستیم ! امان از این نفس و ذهن و به امید رهایی ابدی از آن ...