...
Show More
کتاب خوبی بود و من خلاصه اش رو پایین آوردم:
درس شماره ی 1:پولدارها برای پول کار نمی کنند.
به عوض اینکه به خودشان حقیقت احساسشان را بگویند،نسبت به آن عکس العمل نشان می دهند و در تفکر شکست می خورند.آنان احساس ترس کرده سرکار می روند و امید دارند که پول ترسشان را کاهش دهد.اما اینگونه نمی شود.آن ترس قدیمی بر آنان تسلط یافته بار دیگر سرکار می کشاندشان و مجددا امیدوارند که این دفعه دیگر پول هراسشان را خاموش کند.اما این بار هم چنین نمی شود.ترس،آنان را در دام کار و پول ،کار و پول در آوردن و امید به از میان رفتن ترس گرفتار می سازد.در واقع پول زندگیشان را هدایت می کندوآنان از بیان این واقعیت به خودشان امتناع می ورزند.
علت اینکه بسیاری از مردم،پول جمع می کنند نه دلیل حرص بلکه به خاطر ترس است.آنان فکر میکنند که پول می تواند حرص ناشی از بی پولی را از وجودشان بزداید.ترس از فقیر شدن و نداشتن پول،به این دلیل،مقادیر زیادی پول ذخیره می کنند تا به خودشان بقبولانند که ترسشان دارد از بین می رود.اکنون می ترسند که ثروتشان را از دست بدهند.بسیاری از آنان علی رغم ظاهر پولدار و مرفه شان ناامید و مأیوس و درگیر انواع و اقسام بیماریهای روانی و عصبی هستند.
غالب مردم در فهم اینکه در زندگی میزان پولی که به دست می آوریم مهم نیست،بلکه حفظ آن مهم است با مشکل مواجه اند.
پولدارها دارایی می اندوزند حال آنکه بی پولها و اقشار متوسط بدهی می اندوزند و به اشتباه تصور می کنند که دارایی است.
ندانستن راه پول درآوردن نیست بلکه چگونه خرج کردن آن است.اینکه پس از بدست آوردنش با آن چه کنند؟نام این عمل«نبوغ مالی»است.پس از اینکه پولی را بدست آوردی با آن چه خواهی کرد؟غالب مردم نمی دانند چرا درگیر مشکلات مالی هستند،زیرا روند گردش پول را درک نکرده اند.
مصیبت اینجاست که فقدان تعلیمات اولیه ی مالی عامل اصلی خطری است که اقشار میانی جامعه در ارتباط با سرمایه گذاری با آن مواجهند.
به کار شخصی خود اهمیت بده .مشکلات مالی اغلب نتیجه ی مستقیم کار کردن مادام العمر برای دیگران است.
پولدارها برروی ستون دارایی هایشان متمرکزند،حال آنکه بقیه،بر ستون درآمدهایشان.
به همین دلیل است که از اغلب مردم میشنویم:من احتیاج به اضافه حقوق دارم.
درس ششم:برای یاد گرفتن کار کنید نه برای پول.
پس برای بیشتر مردم علت عدم برد مالی این است که در نظرشان اندوه ناشی از ضررمالی از شادی به پول رسیدن بزرگتراست
درس شماره ی 1:پولدارها برای پول کار نمی کنند.
به عوض اینکه به خودشان حقیقت احساسشان را بگویند،نسبت به آن عکس العمل نشان می دهند و در تفکر شکست می خورند.آنان احساس ترس کرده سرکار می روند و امید دارند که پول ترسشان را کاهش دهد.اما اینگونه نمی شود.آن ترس قدیمی بر آنان تسلط یافته بار دیگر سرکار می کشاندشان و مجددا امیدوارند که این دفعه دیگر پول هراسشان را خاموش کند.اما این بار هم چنین نمی شود.ترس،آنان را در دام کار و پول ،کار و پول در آوردن و امید به از میان رفتن ترس گرفتار می سازد.در واقع پول زندگیشان را هدایت می کندوآنان از بیان این واقعیت به خودشان امتناع می ورزند.
علت اینکه بسیاری از مردم،پول جمع می کنند نه دلیل حرص بلکه به خاطر ترس است.آنان فکر میکنند که پول می تواند حرص ناشی از بی پولی را از وجودشان بزداید.ترس از فقیر شدن و نداشتن پول،به این دلیل،مقادیر زیادی پول ذخیره می کنند تا به خودشان بقبولانند که ترسشان دارد از بین می رود.اکنون می ترسند که ثروتشان را از دست بدهند.بسیاری از آنان علی رغم ظاهر پولدار و مرفه شان ناامید و مأیوس و درگیر انواع و اقسام بیماریهای روانی و عصبی هستند.
غالب مردم در فهم اینکه در زندگی میزان پولی که به دست می آوریم مهم نیست،بلکه حفظ آن مهم است با مشکل مواجه اند.
پولدارها دارایی می اندوزند حال آنکه بی پولها و اقشار متوسط بدهی می اندوزند و به اشتباه تصور می کنند که دارایی است.
ندانستن راه پول درآوردن نیست بلکه چگونه خرج کردن آن است.اینکه پس از بدست آوردنش با آن چه کنند؟نام این عمل«نبوغ مالی»است.پس از اینکه پولی را بدست آوردی با آن چه خواهی کرد؟غالب مردم نمی دانند چرا درگیر مشکلات مالی هستند،زیرا روند گردش پول را درک نکرده اند.
مصیبت اینجاست که فقدان تعلیمات اولیه ی مالی عامل اصلی خطری است که اقشار میانی جامعه در ارتباط با سرمایه گذاری با آن مواجهند.
به کار شخصی خود اهمیت بده .مشکلات مالی اغلب نتیجه ی مستقیم کار کردن مادام العمر برای دیگران است.
پولدارها برروی ستون دارایی هایشان متمرکزند،حال آنکه بقیه،بر ستون درآمدهایشان.
به همین دلیل است که از اغلب مردم میشنویم:من احتیاج به اضافه حقوق دارم.
درس ششم:برای یاد گرفتن کار کنید نه برای پول.
پس برای بیشتر مردم علت عدم برد مالی این است که در نظرشان اندوه ناشی از ضررمالی از شادی به پول رسیدن بزرگتراست