...
Show More
مزیت تمام انقلاب ها همینه که خوب و قوی و با شعار ها و شوق ها و سرودها و اشک شادی مردم شروع میشه و بدبختی اش هم اینکه به پوکرفیسی و
نارضایتی مردم از انقلابی که فراموش شده و اهدافی که تغییر پیدا کرده و به قول جورج اُرول در این کتاب "منسوخ شده" خط به خط این کتاب باعث پوزخند من بود و گاهی یاد تاریخ انقلاب های کشورهای مختلف میفتادم و یک جای هم حس کردم چقدر داستان این کتاب شبیه وضعیت کره ی شمالی هست و یک جاهایی هم حتی شبیه وضعیت کشور نازنین خودمون که هیچی اش شبیه اون شوق و شعار نفت ملی و تمام درآمدش برای مردم و در جیب مردم نیست ! و کجا رفت اون همه وقار و اون همه برنامه ریزی ها و شعار یکسان شدن مردم و ما فقط در هر انقلاب و کشوری و همین حوالی , تفاوت و تضاد طبقاتی رو میبینیم , مثل زندگی خوک و سگ های مزرعه که آخر کتاب به انسان تشبیه شده بودن و یا جالب تر حتی ! گوسفند های داخل داستان که من رو یاد بادنجان دور قاب چین های هر دوره ی سیاسی میندازه ! که دقیقا مثل گوسفند ها فقط طرفداری بیخود میکنند و تایم مغز های متفکرکه زنگ خطر رو سریع تر حس میکنن رو برای اعتراضی قوی میگیرن و آه از این همه واقعیت و آه از این همه علم به اصل قضیه و آه برای آن حیوانات بیچاره که انقلاب کردند و کشته دادند و اعدام شدند و اخر هم "کارگر" خطاب شدن که ته داستان جرئت اعتراض نداشتند و خفه شده از پشت شیشه فقط چشم شده بودند و نگاه میکردند و ... گاهی این دنیای فانی خیلی کثیف میشه چه در داستان چه در واقعیت های نزدیک و بیخ گوش مان ...