...
Show More
این کتاب در رد کتاب شرقشناسی ادوارد سعید است. نویسنده در فصل اول توضیحاتی دربارهی هدفش میدهد و بعد چندین فصل را اختصاص میدهد به مروری بر اسامی شرقشناسان و کارهای آنها. در دو فصل پایانی به هدف خودش برمیگردد و انتقاداتش از سعید و دیگر مخالفان شرقشناسی را توضیح میدهد. این فصلهای میانی حجم زیادی دارد و مثل رمانهای روسی، آدم در میان اسامی گم میشود. فرقش با رمانهای روسی هم این است که خط داستانی خاصی ندارد. بااینحال، قلم نویسنده و تسلط و سواد مترجم باعث میشود لذت روشنفکرانهای از این فصول هم نصیب خواننده بشود.
کتاب ادوارد سعید البته جدلی است. من نگاهی به آن کردهام و به دلم ننشست. نهایت چیزی که توانستم از آن دریافت کنم این بود که شرقشناسان مشکل روششناختی داشتهاند و با افزایش آشنایی با شرق و گسترش دانش و منابع، امکان اصلاح دیدگاههای آنها بوده. نویسندهی این کتاب هم به مشکلات زیادی اشاره میکند، از جمله اینکه رابطهی بین استعمار و شرقشناسی بیپایه است. شرقشناسی عمدتاً در آلمان بالیده است که هیچوقت استعمارگر بزرگی نبوده. در انگلستان هم که استعمارگر بزرگی بوده، توجه زیادی به شرقشناسی و زبانهای شرقی نمیشده است مگر در این اواخر. کارگزاران استعمار تحت تاثیر تربیت کلاسیک بودهاند و خود را در جایگاه رومیان میدیدهاند و خبر چندانی از فعالیتها و مطالعات شرقشناسان نداشتهاند که بخواهند تحتتأثیرشان قرار بگیرند. اگر قرار بوده در جایی رابطهای بین استعمار و شرقشناسان باشد در روسیه بوده که سرزمینهای مسلماننشین آسیای میانه را فتح میکردهاند. اما سعید اصلا گویی از شرقشناسی روسیه بیخبر بوده است.
کتاب ادوارد سعید البته جدلی است. من نگاهی به آن کردهام و به دلم ننشست. نهایت چیزی که توانستم از آن دریافت کنم این بود که شرقشناسان مشکل روششناختی داشتهاند و با افزایش آشنایی با شرق و گسترش دانش و منابع، امکان اصلاح دیدگاههای آنها بوده. نویسندهی این کتاب هم به مشکلات زیادی اشاره میکند، از جمله اینکه رابطهی بین استعمار و شرقشناسی بیپایه است. شرقشناسی عمدتاً در آلمان بالیده است که هیچوقت استعمارگر بزرگی نبوده. در انگلستان هم که استعمارگر بزرگی بوده، توجه زیادی به شرقشناسی و زبانهای شرقی نمیشده است مگر در این اواخر. کارگزاران استعمار تحت تاثیر تربیت کلاسیک بودهاند و خود را در جایگاه رومیان میدیدهاند و خبر چندانی از فعالیتها و مطالعات شرقشناسان نداشتهاند که بخواهند تحتتأثیرشان قرار بگیرند. اگر قرار بوده در جایی رابطهای بین استعمار و شرقشناسان باشد در روسیه بوده که سرزمینهای مسلماننشین آسیای میانه را فتح میکردهاند. اما سعید اصلا گویی از شرقشناسی روسیه بیخبر بوده است.