...
Show More
این کتاب رو واسه دومین بار خوندمش چون بار قبل به نظرم ارزش دو بار خوندن رو داشت!
به نظرم توضیح سمبولیک کتاب از واکنش های ممکن نسبت به تغییر عالی بود.
من این کتاب رو بی نهایت دوست داشتم و دارم. بر خلاف خیلیا که معتقدن توضیح واضحات بوده، نظر من اینه که همه چیز واضحه و ماها فکر می کنیم همه چیو می دونیم اما بیان دونسته هامون، مرورش و ایجاد تلنگر در قالب یه داستان کوتاه و نمادین و به قول خود کتاب ایجاد ذهنیت حرکت به جلو کار راحتی نیست و این کتاب به خوبی از عهده ش براومده!
--------------------------
چملات به یاد ماندنی:
هرچه پنیرتان برای شما مهمتر باشد در حفظ آن بیشتر تلاش کنید.
...
او نمیخواست بفهمد که ذخیره پنیر به تدریج کم شده، بلکه عقیده داشت پنیر بطور ناگهانی برداشته شده است.
...
زندگی این است، زندگی حرکت میکند و ما هم باید حرکت کنیم.
...
بالاخره توانست به خود بخندد، رها شود و حرکت کند!
...
اگر نمیترسیدی چه میکردی؟
...
اگر میخواست میتوانست آنچه را که در حال وقوع بود حس کند، اما در واقع نخواسته بود!
...
اگر از آغاز به آنچه در حال وقوع بود توجه، و تغییر را پیشبینی کرده بود احتمالا غافلگیر نمیشد.
...
پنیر را بو کنید تا از زمان کهنه شدن آن آگاه شوید.
...
فهمید که بیشتر از هر چیزی از تنها ادامه دادن وحشت دارد.
...
حرکت در مسیری جدید به تو کمک خواهد کرد تا پنیر جدیدی پیدا کنی.
...
غلبه بر ترس، یعنی آزادی!
...
ترسی که انسان در سر میپروراند بسیار هولناکتر از چیزی است که در واقعیت اتفاق میافتد.
...
اگر انتظار تغییر را نداشته باشید و خود در پی آن برنیایید تغییر میتواند شما را غافلگیر کند!
...
امنیت، آگاهی داشتن نسبت به محیط اطراف است، نه حبس کردن خود در شرایط راحت.
به نظرم توضیح سمبولیک کتاب از واکنش های ممکن نسبت به تغییر عالی بود.
من این کتاب رو بی نهایت دوست داشتم و دارم. بر خلاف خیلیا که معتقدن توضیح واضحات بوده، نظر من اینه که همه چیز واضحه و ماها فکر می کنیم همه چیو می دونیم اما بیان دونسته هامون، مرورش و ایجاد تلنگر در قالب یه داستان کوتاه و نمادین و به قول خود کتاب ایجاد ذهنیت حرکت به جلو کار راحتی نیست و این کتاب به خوبی از عهده ش براومده!
--------------------------
چملات به یاد ماندنی:
هرچه پنیرتان برای شما مهمتر باشد در حفظ آن بیشتر تلاش کنید.
...
او نمیخواست بفهمد که ذخیره پنیر به تدریج کم شده، بلکه عقیده داشت پنیر بطور ناگهانی برداشته شده است.
...
زندگی این است، زندگی حرکت میکند و ما هم باید حرکت کنیم.
...
بالاخره توانست به خود بخندد، رها شود و حرکت کند!
...
اگر نمیترسیدی چه میکردی؟
...
اگر میخواست میتوانست آنچه را که در حال وقوع بود حس کند، اما در واقع نخواسته بود!
...
اگر از آغاز به آنچه در حال وقوع بود توجه، و تغییر را پیشبینی کرده بود احتمالا غافلگیر نمیشد.
...
پنیر را بو کنید تا از زمان کهنه شدن آن آگاه شوید.
...
فهمید که بیشتر از هر چیزی از تنها ادامه دادن وحشت دارد.
...
حرکت در مسیری جدید به تو کمک خواهد کرد تا پنیر جدیدی پیدا کنی.
...
غلبه بر ترس، یعنی آزادی!
...
ترسی که انسان در سر میپروراند بسیار هولناکتر از چیزی است که در واقعیت اتفاق میافتد.
...
اگر انتظار تغییر را نداشته باشید و خود در پی آن برنیایید تغییر میتواند شما را غافلگیر کند!
...
امنیت، آگاهی داشتن نسبت به محیط اطراف است، نه حبس کردن خود در شرایط راحت.