...
Show More
اگر فیلم سخیف
Silver Linings Playbook
را دیده باشید، یادتان هست که شخصیت اصلی فیلم ساعتها و ساعتها همین کتاب را میخواند و بعد که تمام میشود با گفتن جملهای که آوردنش در اینجا خوشایند نیست، کتاب را از پنجره پرت میکند بیرون. من از آنجا یادم بود که کتاب پایان تلخی دارد. ولی برخلاف شخصیت اصلی فیلم مشکلم پایانهی داستان نیست و حتا فکر میکنم این پایانه خیلی هم درخشان است.
در بین تمام کتابهایی که دربارهی جنگ خواندهام کتاب وداع با اسلحه نمیتواند جایگاه منحصربهفردی داشته باشد. بگذارید بهتان بگویم که در یک رتبهبندی منصفانه این کتاب چندین پله پایینتر از کتابهای هاینریش بل قرار میگیرد. فارغ از تکنیک و فرم داستان، رمان زیادی کند پیش میرود و انرژی کمی دارد. جنگ آنقدری که به راوی نزدیک است، به خواننده نزدیک نیست. و او را چندان که از واقعیت جنگ برمیآید، تحتتاثیر قرار نمیدهد.
Silver Linings Playbook
را دیده باشید، یادتان هست که شخصیت اصلی فیلم ساعتها و ساعتها همین کتاب را میخواند و بعد که تمام میشود با گفتن جملهای که آوردنش در اینجا خوشایند نیست، کتاب را از پنجره پرت میکند بیرون. من از آنجا یادم بود که کتاب پایان تلخی دارد. ولی برخلاف شخصیت اصلی فیلم مشکلم پایانهی داستان نیست و حتا فکر میکنم این پایانه خیلی هم درخشان است.
در بین تمام کتابهایی که دربارهی جنگ خواندهام کتاب وداع با اسلحه نمیتواند جایگاه منحصربهفردی داشته باشد. بگذارید بهتان بگویم که در یک رتبهبندی منصفانه این کتاب چندین پله پایینتر از کتابهای هاینریش بل قرار میگیرد. فارغ از تکنیک و فرم داستان، رمان زیادی کند پیش میرود و انرژی کمی دارد. جنگ آنقدری که به راوی نزدیک است، به خواننده نزدیک نیست. و او را چندان که از واقعیت جنگ برمیآید، تحتتاثیر قرار نمیدهد.