...
Show More
Antigone is surprisingly insightful and beautiful. The Odes were especially stunning. Antigone is a bold, daring character and I respect her humor and strength
کرئن: تو چندان گستاخی که قانون مرا به هیچ میگیری؟
آنتیگنه: زئوس هرگز چنین نخواسته است...
عدالت ایزدان زير خاک
چنین قوانینی برای مردگان ننهاده است. و من گمان ندارم که فرمان تو بتواند اراده مردی را
برتر از آئین ایزدان بدارد،
برتر از آن قوانینی که اگرچه نامدون است،
ولی هیچ نیرویی نمیتواند پایمالشان سازد.
زیرا این قوانین از آن امروز و دیروز نیست.
هیچکس آغازشان را نمیداند.
آنها جاویدان هستند.
«اسمشو نبر: بعد من نشستم روی پله، یه صحبت گرم و گیرایی کردم... خدای متعال همینطور حرف میزد. در واقع زبان من بود، حرفِ خدا بود.»
هایمن: مردم تبای چنین نمیاندیشند.n
کرئن: پس مردم باید قوانینم را به من بنویسانند!
هایمن: میبینی چگونه زبان جوانان داری؟
کرئن: آیا باید به دلخواه وی بر این شهر فرمان برانم یا به دلخواه خود؟
هایمن: هیچ شهری نیست که از آن يک نفر باشد.
کرئن: هر شهری فرمانبردار فرمانروای خود است.
هایمن: اگر میخواهی به تنهایی حکومت کنی پس برو به بیابان.
n آنتیگونه: زمانی که باید خوشآیند مردگان بود بسی درازتر از زمانی است که باید محبوب زندگان بود.n
ایسمنه: اکنون بنگر بر دو خواهر آواره، بیخویش و بیکس. چه سرانجام دردناکی خواهیم داشت اگر در برابر قانون، در برابر فرمان پادشاه بپاخیزیم و بر قدرت او بشوریم... آنتیگنه ما زنی بیش نیستیم، چگونه میتوانیم با مردان بجنگیم؟ قدرت، از هر چیز نیرومندتر است، یا باید بدان گردن نهاد و یا بدترین بدیها را چشم داشت. من دست نیایش به سوی خفتگان خاک دراز میکنم باشد تا بر من ببخشایند. من بر قانون نخواهم شورید. حدود آن را درهم شکستن، چه جنونی!n