...
Show More
3.5
تردید دارم که آیا این نمایشنامه آنچنان در راستای دفاع از حقوق زنان بود
از اون نمایشنامههایی هست که خیلی مورد استقبال گروههایی از فمینیستها قرار گرفته. داستان راجع به زنی هست که بخاطر بیوفایی شوهرش که قصد ازدواج با کس دیگهای رو کرده
با کشتن اون زن و البته بچههای خودش از اون مرد
انتقام سهمناکی از مرد میگیره. این درسته که طی نمایشنامه اورپید اومده و از زبان "مدهآ" بخشی از مظالم مردان علیه زنان رو برشمرده، اما بنظر من پایان کتاب رو به سختی میشه در راستای همون مساله حقوق زنان برشمرد.
مساله اینه که مدهآ یک نیمهخدا و مهمتر از اون یک بَربَر هست. وقتی در نظر میگیریم که مدهآ سابقا هم جنایتهای غیر قابل درکی در حق نزدیکان خودش کرده، از جمله کشتن برادر و پدر خودش برای ازدواج با "جیسون"، به سختی میشه اونچه که در پایان داستان انجام میده رو در راستای "احقاق حقوق زنانگی خودش" تلقی کرد.
لذا در مورد اعمالی که از مدهآ سر میزنه، و با توجه به روح زمانه نمایشنامه، باید خارجی بودن و غیر یونانی بودن مدهآ رو حتما لحاظ کنیم و اون تقابل "یونانیها در برابر بَربَرها" رو در نظر بگیریم. جیسون مشخصا نمادی از یک مرد آتنی هست. مغرور و مدعی در منطق، چنانکه قصد خودش رو از ازدواج با دختر "کورنت" تلفیق خونش با خون اشرافی و زاده شدن بچه هایی ذکر میکنه که از طریق برادری بین اون بچهها و بچههای "مدهآ"، هم به فرزندانش و هم به خود مدهآ کمک کنه. اینجاست که البته مدهآ جیسون رو به لفّاظی متهم میکنه و ما هم از نوای "همسُرایان" متوجه میشیم که این حرفای جیسون واقعا بهانه است. اما از طرف دیگه، از صحبتهایی که "آیگیوس"، پادشاه آتن، با مدهآ میکنه متوجه میشیم که داشتن فرزند مهمترین دلیل ازدواج مردان یونانی با زنان هست. چیزی که در سرزمین بَربَرها اینگونه نیست.
همونطور که در جایی جیسون میگه "هیچ زن آتنی نمیتونست چنین کاری بکنه"، بنظر میاد مضمون نمایشنامه نه آنچنان تلاشی برای تغییر وضع زنان جامعه یونان، بلکه بیشتر تلاشی در جهت تبیین و درک موقعیت اونهاست. چنانکه در ابتدا "همسُرایان" با مدهآ همنوا هستن ولی در آخر نمایشنامه علیه اون. و این رو باید به "عدم پذیرش بَربَرها از اونچه در یونان رایجه" نسبت داد. مدهآ در این سرزمین منزوی و بیگانست. برای او نه عقل و منطق، که عشق بالاترین جایگاه رو داره. آنچنان که همونطور برای رسیدن به عشق حاضره خون بریزه که برای انتقام از خیانت به عشق.
بنظر من در پس نمایشنامه، مفهومی نهفته است مبتنی بر اینکه خصائلی همچون انتقامجویی و سنگدلی، که در میان پهلوانان مرد یونانی، عنصری کاملا پذیرفته شده و حتی ستودنیه، وقتی در قالب یک زن حلول میکنه، چقدر میتونه زننده باشه. با این همه، اورپید صرفا به نمایش اکتفا میکنه و نتیجهگیری رو به بیننده واگذار کرده. و این بسیار ارزشمنده. در هر صورت، مدهآ، با فرارش از مهلکه به اون شکل در نگاه ما، کاملا به الههای بدل میشه که وظیفهاش برقرار کردن آیینی جاویدان (تعهد به ازدواج) تا ابد هست و در نگاه یونانیان، قضاوت خدایان ورای عقل بشریه.
تردید دارم که آیا این نمایشنامه آنچنان در راستای دفاع از حقوق زنان بود
از اون نمایشنامههایی هست که خیلی مورد استقبال گروههایی از فمینیستها قرار گرفته. داستان راجع به زنی هست که بخاطر بیوفایی شوهرش که قصد ازدواج با کس دیگهای رو کرده
با کشتن اون زن و البته بچههای خودش از اون مرد
انتقام سهمناکی از مرد میگیره. این درسته که طی نمایشنامه اورپید اومده و از زبان "مدهآ" بخشی از مظالم مردان علیه زنان رو برشمرده، اما بنظر من پایان کتاب رو به سختی میشه در راستای همون مساله حقوق زنان برشمرد.
مساله اینه که مدهآ یک نیمهخدا و مهمتر از اون یک بَربَر هست. وقتی در نظر میگیریم که مدهآ سابقا هم جنایتهای غیر قابل درکی در حق نزدیکان خودش کرده، از جمله کشتن برادر و پدر خودش برای ازدواج با "جیسون"، به سختی میشه اونچه که در پایان داستان انجام میده رو در راستای "احقاق حقوق زنانگی خودش" تلقی کرد.
لذا در مورد اعمالی که از مدهآ سر میزنه، و با توجه به روح زمانه نمایشنامه، باید خارجی بودن و غیر یونانی بودن مدهآ رو حتما لحاظ کنیم و اون تقابل "یونانیها در برابر بَربَرها" رو در نظر بگیریم. جیسون مشخصا نمادی از یک مرد آتنی هست. مغرور و مدعی در منطق، چنانکه قصد خودش رو از ازدواج با دختر "کورنت" تلفیق خونش با خون اشرافی و زاده شدن بچه هایی ذکر میکنه که از طریق برادری بین اون بچهها و بچههای "مدهآ"، هم به فرزندانش و هم به خود مدهآ کمک کنه. اینجاست که البته مدهآ جیسون رو به لفّاظی متهم میکنه و ما هم از نوای "همسُرایان" متوجه میشیم که این حرفای جیسون واقعا بهانه است. اما از طرف دیگه، از صحبتهایی که "آیگیوس"، پادشاه آتن، با مدهآ میکنه متوجه میشیم که داشتن فرزند مهمترین دلیل ازدواج مردان یونانی با زنان هست. چیزی که در سرزمین بَربَرها اینگونه نیست.
همونطور که در جایی جیسون میگه "هیچ زن آتنی نمیتونست چنین کاری بکنه"، بنظر میاد مضمون نمایشنامه نه آنچنان تلاشی برای تغییر وضع زنان جامعه یونان، بلکه بیشتر تلاشی در جهت تبیین و درک موقعیت اونهاست. چنانکه در ابتدا "همسُرایان" با مدهآ همنوا هستن ولی در آخر نمایشنامه علیه اون. و این رو باید به "عدم پذیرش بَربَرها از اونچه در یونان رایجه" نسبت داد. مدهآ در این سرزمین منزوی و بیگانست. برای او نه عقل و منطق، که عشق بالاترین جایگاه رو داره. آنچنان که همونطور برای رسیدن به عشق حاضره خون بریزه که برای انتقام از خیانت به عشق.
بنظر من در پس نمایشنامه، مفهومی نهفته است مبتنی بر اینکه خصائلی همچون انتقامجویی و سنگدلی، که در میان پهلوانان مرد یونانی، عنصری کاملا پذیرفته شده و حتی ستودنیه، وقتی در قالب یک زن حلول میکنه، چقدر میتونه زننده باشه. با این همه، اورپید صرفا به نمایش اکتفا میکنه و نتیجهگیری رو به بیننده واگذار کرده. و این بسیار ارزشمنده. در هر صورت، مدهآ، با فرارش از مهلکه به اون شکل در نگاه ما، کاملا به الههای بدل میشه که وظیفهاش برقرار کردن آیینی جاویدان (تعهد به ازدواج) تا ابد هست و در نگاه یونانیان، قضاوت خدایان ورای عقل بشریه.