Community Reviews

Rating(4.1 / 5.0, 100 votes)
5 stars
39(39%)
4 stars
34(34%)
3 stars
27(27%)
2 stars
0(0%)
1 stars
0(0%)
100 reviews
April 26,2025
... Show More
Gore Vidal certainly knew his ancient history. That said, I've read enough of him to conclude that while he could craft somewhat immersive historical fiction, he had trouble making it compelling.

Creation begins with the protagonist talking about how wrong Herodotus is, but Herodotus is heavily used (and often bolstered) by this work, or is occasionally subverted in the most superficial way of "Greeks bad, Persians good," or perhaps "what the Greeks considered important, the Persians considered unimportant." A chronicling of the Persian Wars from the Persian POV is a great idea in theory, but that's not really what we get here, despite this introduction--the protagonist doesn't particularly care about the Greeks, and Vidal refuses to go significantly beyond the standard Greek sources.

So what IS the novel about? Well, it's important to note that there isn't much plot to this novel. Perhaps Vidal thought it would seem more authentic this way, as it does read more like the dim recollections of an old man, but this authenticity is heavily undermined by the constant feeling that the protagonists' travels are contrived just so he can converse with the important religious leaders of several Eastern religions. Much of the novel sits the protagonist down to talk to Confucius, the Buddha, Mahavira, etc so he can compare his Zoroastrian beliefs to theirs. This is potentially fine, but this is really all that the novel has to offer. The narrative whisks the protagonist in, he waits around for awhile, theological discussions commence, and then the protagonist runs back to Persia.

Overall, this is an impressively-researched work, but it feels twice as long as it is because so little is happening, and the protagonist's narrative meanders around too much to preserve much tension.
April 26,2025
... Show More
OK, confession time, I started reading Creation, but just could not, no matter how hard I tried, get into it. Creation was the first book I've really started and did not finish. This is not to say that it was a bad read, I'd be the first to admit that maybe I was having an off week, but it was just way too complicated for me, it was giving me a massive migraine. I like historical fiction but I also want an engaging story. I found the prose, too far up it's own proverbial to be enjoyable. I don't want to have a dig at Gore, as Julian is one of my favourite reads, but unfortunately I found Creation tedious. I might try and give it another go in a couple of years time, but I think I'll require a solid month of meditation before I pick-up the book again. I can't rate it with any stars as I failed to finish it and so giving it a rating would be unfair.
April 26,2025
... Show More
This was an engaging read. Sometimes it's difficult to keep track of the vast number of characters. Nevertheless, it gives a fascinating perspective of life and religious beliefs in Greece, Persia, India, and China in the 5th century B.C.E.
April 26,2025
... Show More
نگاهی به کتاب آفرینش : من خود به این مرحله رسیده ام که به این جهان لبخند بزنم اما هنوز نمیتوانم به آن بخندم
کلیت :
کتاب را دوست داشتم,مطالب بنظرم بسیار جالب بود.ممنون از مهران برای معرفی کتاب .
آفرینش به معنای کامل در تعریف رمان تاریخی میگنجد که در یک بستر واقعی, حوادث غیر تاریخی را سوار میکند.
لحن کتاب و طنز آنرا خیلی دوست داشتم. ترجمه به نظرم خیلی خوب بود . این کتاب با حجم زیاد واینهمه مطلب و اشاره تاریخی بیشک با ترجمه بد غیر قابل تحمل میشد و کمتر کسی به پایان کتاب میرسید.

مطالب خیلی زیاد بود و متنوع ,تا صفحه ۳۰۰ من تونستم کلی مطلب جانبی بخونم که جذابیت کتاب را دو چندان میکرد , بعدش متاسفانه گرفتاری های شخصی این فرصت را بهم نداد وفقط کتاب را دنبال کردم.
گرد هم آوردن اینهمه شخصیت تاریخی بزرگ در یک داستان کار متهورانه و سختی است. اگرمحور فقط ایران و یونان بود ,حتما جذابیت داستانی بیشتری میتوانست داشته باشد . الان جذابیت محتوی و مطلب اش بیشتر است اما جذابیت رمانی اش به علت این گستردگی صدمه خورده است.

فرم :

داستان در دو خط موازی پیش میرود, سیاسی و فلسفی ,زمینی و آسمانی. در هر بخش رد پای هر دوی اینها هست . حجم و نقش مربوط به مطالب سیاسی در کتاب قویتر است واز اینرو من اسم آفرینش را که بیشتر به تقابل دینها و فلسفه های دنیایقدیم تاکید داره برای کتاب زیادرسانمیدانم .
بخش سیاسی مربوط هند و چین بنظرم خیلی خسته کننده بود, شاید برای اینکه برایم دورتر و ناشناخته تر از ایران و یونان بوده و هستند . اما بخش اندیشه های فلسفی و مذهب این دو تمدن خیلی جالب بود .


چیدمان داستان بسیار هوشمندانه انتخاب و با قصد نویسنده کاملا جور شده است . انتخاب قهرمان اصلی با آمیزه نژادی ایرانی و یونانی محمل خوبی برای روایت این دو تمدن و تقابل هایشان است .از طرف دیگر پیشینه مذهبی سپیتمه و نقش سیاسی او در سمت سفیر هم برای کنار هم و شاید مقابل هم قرار دادن دو گانه دغدغه های آسمانی و سیاست های زمینی محمل بسیارمناسبی بود.


۲۳۴من نیمی پارسی و یا کلدانی و نیمی یونانی ایونی هستم. خدمتگزارشاه کبیرم ولی نوه زرتشت نیز هستم . ایزدان آریایی را باور ندارم اما شاهان آنها را قبول دارم .معتقد به راه راستم ولی نمیدانم واقعا آن راه را کجا میتوان پیدا کرد .

از سوی دیگر دموکریتوس بعنوان مخاطب و کاتب حرف های سپیتمه هم انتخاب بسیار جالبی است . سیروس سپتیمه به جز علایق سیاسی, درگیری فکری اش دانستن فلسفه آفرینش و زندگی بعد از این جهان است که این دغدغه را در طی سفر هایش با اندیشه ها و مذهب های گوناگون به چالش میگیرد. اما دموکریتوس در مقابل فیلسوف ماده گرایی است که در تکمیل نظریه اتمی وایجاد فلسفه ماده نقش مهمی داشته است.به نظرم این تقابل اندیشه آسمانی-مادی در پیکر سپیتمه - دموکریتوس هم از دوگانه های جالب و اصلی کتاب است.سفر و سفارت هم محمل خوبی بود برای روایت سرزمین هاو آیین های گوناگون و گاه بیخبر ازهم.


۷۲۹
دموکریتوس میگوید "آفرینش ادامه دارد و تنها ناهماهنگی آن وجود انسان ضعیف ناظربرآن است . خودت را از میان بردار, ماده باقی میماند همانند همیشه ."


محتوی :

الف -تاریخ سیاسی باستان در کتاب آفرینش :

۱-از نظر تاریخی این کتاب بیشتر و شاید بتوان گفت تقریبا فقط به دربار ها میپردازد. شخصیت های عادی در آن کم اند . آدم های عادی کمرنگند, زندگی عادی هم کمرنگ است. یعنی رمان ,رمان " الیته های باستانی" است. شاید چون خود گور ویدال هم تا حدی "الیته" دنیای زمان ما است. او با خانواده های بزرگ سیاستمداران امریکایی نسبت دارد. (مثلا یکی از معروفترین نسبت های فامیلی اش این است که ژاکلین کندی خواهر خوانده او است ),او دو بار برای انتخابات سنا و مجلس نمایندگان امریکا کاندیدا میشود و...


۲-توصیف خیلی از تمدن ها بویژه هند و چین باستان شبیه ویژگی های کنونی آنها بود .نمیدانم این تا چه اندازه واقعی بوده, اما برایم جالب بود. مثلا آیین های عجیب غریب هند , مدارای آنها با سایر آیین ها , آزادی نسبی زنها در یونان ,سخت کوشی چینی ها , گرایش ایرانی ها به سیاست و گسترش آن ,قوانین خیلی سخت و بیرحمانه چین و ماچین مثلا در کنترل جمعیت ..

عقیده ما از حجب مایه تفریح یونانیان میشود .این جماعت از هیچ چیز به اندازه دیدن جوانان برهنه در حال ورزش مشعوف نمیشوند. ۲۱

۲۷۴ هندی ها از خود میپرسند ایزدان کم اهمیت تر را چرا باید انکار کرد ؟


۳- نگاه ویدال به تاریخ بر خلاف نگاه متداول جهان غرب است که غرب را نقطه ثقل تاریخ , تمدن , فکر و فرهنگ قلمداد میکنند . او در جهان امروزی هم جزو نقادان عملکرد سیاسی غرب است. حالا ویدال با این کتاب این انتقاد را از قالب عملکرد سیاسی غرب امروزی فراتر برده است .او شرق پهناور را در مقابل غرب (درپیکر یونان ) قرار میدهد و غنا , گوناگونی وپیشینه کهن تمدن و فرهنگ آنرا به رخ غرب پر مدعا میکشد.

"آفرینش " در قالب جوابی به "هرودت " که پدر تاریخ نویسی نام دارد , بازخوانی جدیدی از اندیشه های فلسفی و همینطور تمدن های سیاسی -صنعتی باستان میدهد تااز تبختر غرب بکاهد و نگاه یونانی های دوریانی که نویسنده چیزی بنام تاریخ هستند را بازتر کند .


۴-انتخاب سپیتمه بعنوان نوه زرتشت و فرد بزرگ شده در ایران , به او این مقبولیت را میدهد که با تمدن های دیگر وارد گفتمان ,نقدو مقایسه شود .سپیتمه در مقابل یونان یک ایرانی تمام عیار ست که سبک زندگی, سیاست وحتی اندیشه بقیه رامسخره میکند.
اما برداشت من این است که این مقایسه تمدن غرب و شرق با طنز و ظرافت خاصی انجام میشود .در لایه رویی یونان و حتی سبک زندگی , سیاست و اندیشه های یونانی مسخره میشود. حتی مادر یونانی او در کتاب زنی بی روح و بی محبت تصویر شده است . اما به نظرم کمتر کسی است که از لابلای تصویر ها به نکات جالب و برجسته یونان توجه نکند.

من بعنوان یک شرقی ایرانی , توصیفات ویدال از یونان (اگر چه در قالب مسخره کردن ) را بسیار بیشتر از دربارهای شرقی میپسندم .

طویله فیلها بیشتر از همه جا به حرم شوش شباهت دارد . ۲۴۷

برای من دمکراسی یونان با مجلس شور , آگورا و رای دهی هر چند ابتدایی و پر از اشکال بمراتب جذاب تر از از بساط پر زرق و برق شاه شاهان ایرانی با حرمسرا ها و مهرداری های تو در تو ی آن است. جایی که کسی به چشمان شاه هم نباید نگاه کند .

مقایسه نقشه های ایران و یونان باستان واقعا تکان دهنده است . وسعت امپراتوری ایران درمقابل یونان که در حقیقت فقط ترکیبی از چند شهر نشین کوچک مثل آتن است خیلی برایم جالب بود . اما جالبتر آنکه در سراسراین قلمرو بزرگ فقط حرف ازراه سازی , پست , ساختمان سازی ( البته قصر زمستانه و تابستانه شاهی سازی ), کشتی سازی (ولو فنیقی ) وارتش جاویدان و .. است. در تمام دربار پرشکوه ایران یک دانشمند هم پیدا نمیشود, پزشک حاذق اش هم یونانی است.بناهای خوبش هم یونانی اند. دریغ از یک ستاره عرصه فکر و اندیشه. تنها زرتشت است که آنهم بیشتر حامل مذهب است تا فلسفه و علم. امایونان و همان آتن کوچک و حقیر پر از اندیشمندانی چون سولون , بقراط , سقراط ,فیثا غورث , دموکریتوس و....است و عصاره افکار جاری ا ش این است :

انسان مقیاس همه چیز است . ۲۰

اینکه ویدال از زبان سیروس همه این ها را مسخره میکند را من چیزی جز یک "فروتنی قابل تحسین "و یک تلنگر به نخوت میراث داران این تمدن قابل افتخار نمیبینم.


۵-مقایسه در بعد اندیشه های اجتماعی /سیاسی با یک مرور در کتاب


هند از زبان وا رشارکار :

۳۴۹
هر مذهبی که معتقد است که این جهان نوعی بیماری است که باید از آن با دعا و احترام به انواع حیات و پشت پا زدن به مال و منال دنیا رهایی یافت , برای حاکمان کمک بزرگی به حساب می آید.آخر اگر مردم خواهان مادیات نباشند ,آنچه ما داریم نخواهند خواست . و اگر برای حیات احترام قائل باشند , سعی بر کشتن ما و یا ساقط نمودن حکومت نخواهند کرد.


۳۸۵ در قلب نظام فکری بودا فضایی خالی وجود دارد که تنها جستجوی نیروانا نیست ,بلکه بی ایزدی کامل است.




۲۳۳ زمین چگونه آفریده شد ؟ نمیدانیم و اهمیتی هم نمیدهیم.... برای ما آنچه وجود دارد مهم است. و مهم این است که در غایت امر , پس از آنکه انسان از خود امیالی را که زندگی را مفلوک و حتی آلوده می نماید دور میکند.,آنچه باقی میماند چگونه متحول میگردد.

۲۴۳ برای جین ها این دنیا رودخانه ای تنداب است .ما در یک ساحل این رودخانه که ساحل زندگی جهان است متولد میشویم .اما اگر خود را تسلیم طی الارض کونده کنیم میتوانیم به سمت دیگر رودخانه رفته و از رنج نجات پیدا نماییم و حتی به آزادی نهایی برسیم .

۲۵۷ مهاویره : درست به همان گونه که انسان ها و پشه های بسیار زیادی وجود دارند , ایزدان بسیاری نیز وجود دارند ...ما همه از یک جنس هستیم.

۳۲۰
اولین حقیقت میگوید که زندگی فقط رنج است .اگر چیزی را که خواستار آنید به دست نیاورید رنج میبرید و اگر آن را به دست آورید رنج میبرید . بین به دست آوردن و به دست نیاوردن زندگی انسانی به مانند آتشی رقصان است.


بودا یکبار گفته است که اگر عملا زحمت زنده کردن خاطرات یک یک زندگی های گذشته اش را بخود بدهد وقت برای زندگی کردن حیات حاضر ش که مهمترین آنها است , چونکه آخرین آنها است ,نخواهد دا شت.


۳۹۱ بودا مودبانه جواب داد :" چون انسان هیچوقت با اطمینان کامل نخواهد دانست که آیا نظریاتش در باره آفرینش درست است یا نه .مطلقا برایش غیر ممکن است که از غلط بودن نظریات دیگران اطمینا ن حاصل کند ."


چین و ماچین
۷۲۳
او (کنفسیوس) معتقد است که دنیای انسانی تنها دنیایی است که وجود خارجی دارد . و بهمین دلیل معتقد است که رفتار ما در این دنیای موجود اهمیت بسزایی دارد .


۵۵۳ او انقدر زرنگ بود که بداند هرگز مردم بیزار از بردگی را نمیتوان به بند کشید مگر آنکه انسان ابتدا مجذوب شان کند .مطمئنا ابتدا باید آنها را متقاعد نمود که راه آنها با راه رهبر یکی است و زنجیر هایی که برای دست و پایشان تهیه شده است تزییناتی غیر قابل اجتناب بیش نیستند .

در جامعه انسانی مرزی وجود دارد که مردم را نمیتوان وادار به رفتن به ماورای آن کرد. و وقتی کار به این مرحله میرسد یا حاکم باید همگی مردم را به بردگی بکشد و یا زیرکانه راهی برای عقب نشینی خود بیابد. ۶۶۶

درست روز قبل از اعلام وضع مالیات های جدید امیر کانگ حقوق تمامی سربازان اش را افزایش داده بود .در مواقع سخت قیمت وفاداری بالا میرود . ۶۶۶

۶۸۸ گفتگوی کنفسیوس و امیر دیکتاتور
-صدر اعظم فرض بر این است که شما حکومت می کنید نه قصابی .اگر واقعا به آنچه خوب است پایبند باشید مردم خواستار آن خوبی خواهند شد . آقا همانند نسیم است و مردم عوام همانند سبزه. وقتی نسیم بر سبزه زار میوزد, سبزه همیشه تسلیم است .
-اما آیا عوام راه و روش آقا منشانه را درک میکنند ؟
-خیر, اما میتوان با ایجاد مثال درست وادار به تسلیمشان کرد .

استاد لی :
من این نظریه را که میگوید بهتر است به جای اداره دنیا آنرا به حال خود گذا شت تا راه خود را برود زیرا واقعا حکومت خوب نمیتواند وجود داشته باشد , فکری دوست داشتنی میدانم . .. اجازه بدهید قانون وضع نکنیم و خوشبخت زندگی کنیم ۵۸۱


ایران :
272 ما پارس ها از دیگران سا ده تریم. آشکارا قبول میکنیم که برای ثروتمند تر زیستن و با امنیت بیشتر زندگی کردن امپراتوری بوجو د بیاوریم.

۳۷۳ در دربارها وقت انسان بیشتر صرف گذاشتن و یا برداشتن صورتک ها میشود .
۲۰۲ سیاست من همیشه بر طرفداری از آن مذهبی که طرفداران زیادی دارد مبتنی بوده است.به مجرد اینکه انسان تظاهر به احترام به یزدان محلی کند کاهنان آن فورا طرفدار انسان میشوند و اگر کاهنا ن را با خود کنیم احتیاجی به سپاه برای حفظ نظم نداریم . این برای ما امری حیاتی است.تعداد پارسیان کم است ولی دنیا وسیع است.

۲۰۸ راه حقیقت را تبلیغ کنید اما آنها که دروغ را میپرستند نترسانید .

۱۷۴ همینکه با هم ازدواج کنیم به حرم وارد میشود و دیگر از آن خارج نمیشود.من هرگز به زنان خود آنطور که اومرا پذیرفت و یا به شکار آهو برد اجازه پذیرفتن مردی را نخواهم داد. ۱۷۴

یونان:
سولون در مورد حکومت حاکمان مردم آتن را مسول میداند : "شما خود با حمایت خو یش از آنها موجبات تقویت شان را فراهم کردید و بهمین جهت گرفتار بردگی شیطانی شدید . یک یک تا ن زیرکی روباه را دارید اما دسته جمعی فکرتان باطل است. زیرا شما به جملات و زبان بازی اشخاص زرنگ توجه میکنید اما اعمال آنها را در ترازوی عقل نمیسنجید ." ۹۳


۴۷۵ زنان دو ریانی از محبوس شدن در حرم نفرت دارند ,این طرز فکر بسیار غیر عادی است. اگر انسان تمام دنیا را هم بگردد هرگز با طرز فکری مثل ان برخورد نخواهد کرد .

۸۰۷
معاشرت زنان باهوش با مردان بلند مقام چقدر لذت بخش است . در پارس خواب این نوع معاشرت ها را هم نمیتوان دید . بنابر این گمان میکنم که انسان باید آتنیها را سازنده این نوع جامعه جدید و شادی آفرین بشناسد .

۸۱۶ دوست دارم که نسل های آتی بگویند که آتنیها هرگز بخاطر پریکلس لباس عزای عزیزان خود را بر تن نکردند .


۶-مقایسه در بعد اندیشه

ویدال /سپیتمه اندیشه های یونانی را شکاک و پرسشگر میداند و اندیشه شرقی را خیالپرداز و پذیرنده . من شخصا اولی را بیشتر میپسندم.

یونانی ها در همه چیز شک میکنند ۲۲

آناکسا گورسا در این کتاب( فیزیک ) میکوشد تا همه چیز را از راه مشاهده دقیق دنیای مرئی توصیف کند . ۲۲

یکبار از سقراط پرسیدم که دیو اش به او چه میگوید ,در جواب خنده ای کرد و فقط گفت " دیو من خوش دارد سوا لاتی را مطرح کند ." برای من این نوع دیو درونی چیز ناخوشایندی است.۳۹

داشتن سهمی از خون یونی لائیس در رگ هایم مرا در مسایل مذهبی شکاکتر از آنچه به طور معمول یک پارسی میتواند باشد کرده است. ۵۶

تقدیر تنها ایزدی است که ظاهرا یونانیان به او توکل میکنند. ۷۵



ب - تاریخ اندیشه در جهان باستان در کتاب آفرینش

مقایسه و تقابل و چالش اندیشه های کتاب در قالب زرتشت, بودا , مهاویرا, لائوتسه و کنفسیسوس بسیار جذاب بود .من شخصا کنفسیوس کتاب را بیشتراز بقیه دوست داشتم. وصد البته دمکریتوس را.

آیین زرتشت بعنوان پدر آیین های تک خدایی (گر چه نوعی ثنویت هم دارد ) در زمانه کتاب (تقریبا قرن ۵ قبل از میلاد ) جایگاه مهمی دارد. سپیتمه در حیطه مناسک آدم مقیدی نیست و هرگز هم روحانی نمیشود , اما شدیدا به اندیشه اهورمزدا پایبند است و در حضور رهبر هر آیینی متاع پدر بزرگ خود را عرضه و از آن دفاع میکند.

۲۳۱ زرتشت به ما میگوید که بعد از مرگ هریک از ما محا کمه خواهیم شد.خوب به فردوس خواهد رفت و بد به دوزخ .در خاتمه وقتی حقیقت دروغ را محو نمود همگی به حقیقت ملحق میگردیم. به نظر من این نه تنها مذهبی منطقی بلکه مذهبی بسیار مفید است.


۴۳
دموکریتوس میخواهد بداند چرا اهورمزدا تاب چنین رنجی را بر خود هموار کرده است برای چه به آفرینش اهریمن رضا داده است ؟ دموکریتوس ! زیرا اهورمزدا نمیتوانست انتخاب کند .و حالا تو خواهی پرسید این ناگریزی را که بوجود آورده است. من همه زندگیم را وقف کشف این پاسخ کرده ام ,آنرا از گوسالا ,بودا , کنفسیوس و فرزانگان بسیاری در شرق و شرق شرق باز پرسیده ام .

اما بتدریج و با آشنایی با سایر اندیشه ها تفکر او هم دگر دیسی مییابد و از دگماتیسم ابتدایی به سمت نسبی گرایی پیش میرود .

باید اعتراف کنم که در این هفتاد سالی که از مرگ زرتشت میگذرد آنقدر ایزد های گوناگون در قسمت های مختلف این دنیای وسیع دیده ام که دیگر مطلبی را با اطمینان کامل باور ندارم . ۶۸

۲۱۸ با آنکه البته هرگز ایمان خود را نسبت به تعلیمات زرتشت از دست ندادم اما خردمندان هندی مرا متوجه این حقیقت تلخ نمودند که به تعداد ایزدان بابلی نظریه های آفرینش وجود دارد .

۲۴۱ این علامت نوجوانی است که انسان غم درست اجرا شدن شعایر مذهبی را بخورد و آسمان و جهنم و روز شمار را اختراع نمیاد.

۲۳۳ باید بگویم که تعلیمات واقعی مذهبی من در گاندهه شروع شد. در حالیکه باران بر سقف سفالی مترنم بود, مردمقدس لخت با استفاده از انواع ظرایف و بدایع به ما حالی کرد که در همه چیزها ذهن هست حتی در سنگ ها .... او همچنین برای ما تشریح کرد که هیچ چیزی واقعیت ندارد مگر از دیدگاه ویژه ای.از زاویه ای دیگر همان چیز کاملا متفاوت به نظر خواهد آمد.


۲۶۶ اکنون میتوانم بفهمم که چرا فقدان اطمینان خاطر در باره الوهیت ,ناگهان منجر به پیدایش نظریه های آفرینش شده است, اما در ابتدای امر سخت آشفته بودم .طوری تربیت شده بودم که معتقد به اهورمزدای جهان شمول باشم. و چنان آماده ام کرده بودند که حاضر بودم هر که را در بحث ها حاضر به قبول زرتشت نشود ,خرد و خمیر نمایم.


حالا میفهمم که اهورامزدا قادر است به همه زبان های دنیا صحبت کند و باز هم در تمامی زبان های جهان به ندرت کلمات اش درک و اجرا میشود .اما این کلمات با یکدیگر تفاوتی ندارند.زیرا نفس حقیقت اند. ۱۲۱

آیا تنها کار زرتشت آشکار کردن مذهبی بود که قبل از فتح ماد و پارس توسط آریاها در آن نواحی وجود داشته است ؟ ...اگر به اصطلاح رفورم مذهب زرتشت چیزی جز بازگو کردن مجدد مذهب راستین اولیه نژاد انسانی نباشد ,... ۲۳۳

۵۱۹ انسان فقط آنچه را که خود میخواهد,میپرستد. پدر بزرگم فقط تکیه گاه های برخی از اعتقادات را تغییر دادهمین و بس .

۳۷۶
وای از این ایزدان . از این کشور به آن کشور نامشان را عوض میکنند و خیال میکنند که ما نمیتوانیم آنها را بشناسیم .


۷۲۴
وقتی دیدم دارم مانند یکی از مریدان کنفسیوس حرف میزنم از خودم تعجب کردم. واقعیت آن بود که من از بی اعتنایی او به نسبت به اهورامزدا وحشت کرده بودم . او نه تنها نسبت به اعتقادهای مختلف در باره آفرینش بی اعتنا بود بلکه از قبول دوگانگی موجود در همه چیز نیز خودداری میکرد.


سپتیمه در کودکی تک خدا بود و آیین خود را درست ترین آیین میدانست , در جوانی به هند رفت و جهان خدایان هندی را شناخت . در میانسالی به چین رفت و با فلسفه معقولتر چین و کنفسیوس آشنا شد و در پیری به یونان مهد اندیشه های مادی برگشت. به نظرم همه اینها نماد تکامل و تغییر اندیشه او هم هست .اندیشه او هم با جسم اش سیر کودکی, جوانی, میانسالی و پیری را طی کرد ودر انتها به زندگی خو یش جوان اش که آ فرینش را در قالب اتم ارزیابی میکند ,پیوند خورد .

گمان من این است که ویدال عمدا آیین زرتشتی را انتخاب کرده است و انتخاب هوشمندانه ی هم بوده است .ادیان تک خدایی در قالب ادیان ابراهیمی امروز در قدرت سیاسی جهان نقش مهمی دارند و شاید همین قدرت سیاسی ,انتقاد ازخدای قادر آنها را پر حاشیه و گاهی پر هزینه میکند. اما اندیشه زرتشتی که تصویر خدا , بهشت و جهنم و... آن شباهت بسیار به این ادیان دارد براحتی میتواند مورد نقد قرار بگیرد.

به نظرمن این کتاب نبرد ویدال با اندیشه های تک خدایی و قادر متعال آنها است.کتاب پر است از مجادله برسر ایده خدا و شیطان, بهشت و جهنم, عقاب و پاداش . آسمان برای خوبها و جهنم برای بد ها که ایده مرکزی ادیان تک خدایی امروز هم هست به کرات در کتاب به نقد کشیده میشود و مغلوب استدلال های سا ده میشود :


۳۵ از او پرسیدم : اینهمه ماده بی پایان قبل از اینکه توسط عقل به حرکت در آیند کجا بودند ؟
- "همه جا "
- "جواب درستی نیست "
-" شاید سوال , سوا ل درستی نیست "




۴۳
دموکریتوس میخواهد بداند چرا اهورمزدا تاب چنین رنجی را بر خود هموار کرده است برای چه به آفرینش اهریمن رضا داده است ؟ دموکریتوس ! زیرا اهورمزدا نمیتوانست انتخاب کند .و حالا تو خواهی پرسید این ناگریزی را که بوجود آورده است. من همه زندگیم را وقف کشف این پاسخ کرده ام ,آنرا از گوسالا ,بودا , کنفسیوس و فرزانگان بسیاری در شرق و شرق شرق باز پرسیده ام .


۳۷۸
ساری پوترا :
اه عزیزم.اگر او خالق مطلق است چرا از ابتدا روح خبیث را خلق کرد ؟ فایده اینکار چه بود ؟ و حالا که آن را آفرید چرا باید به جنگ اختراع خودش برود ؟ این کار عاقلانه ای نیست , هست ؟ بعد هم این قضیه نسل بشری .که یکی دیگر از اختراعات او است -و باید مداوما با اولین آفریده او به نبرد بپردازد...خوب بدون تردید این کار مهربانانه ای نیست.

سا ری پوترا روی نقطه ضعفی که در تصور زرتشت از الوهیت وجود دارد انگشت گذا شت و شرمنده ام کرد.


۶۴۹
تو آن خدای غریبی را میپرستی که زشتی را خلق کردتا بهانه ای برای شکنجه مخلوقات دیگر خود به دست آورد .

۷۲۶
-ذکاوت راستین آن ذکاوتی است که بفهماند که زندگی نمیتواند از هیچ بوجو د بیاید . بنابر این دنیا را باید چیزی به گردش آورده باشد .دنیا باید مخلوق باشد ,که هست و اهورامزدا خالق ان است .
- اما کی او را خلق کرده است ؟
-خودش .
-از چه چیزی ؟
-از هیچ .
-اما هم اکنون خود شما گفتید که نمیتوان از هیچ چیز , چیزی را بوجود آورد .

بلی دمو کر یتوس ,من در قدیمیترین تمامی دام ها افتاده بودم .


۷۲۸ آناندا جانشین بودا و سیروس:

-اینهمه بدجنسی, اینهمه حماقت . هر چه باشد اگر او قادر مطلق چرا اجازه حیات به شیطان میدهد ؟
-برای آنکه یک یک آحاد بشر راه خود را انتخاب کنند .
-اگر من ایزدی قادر بودم به خود نه زحمت خلق انسان و نه زحمت خلق خباثت و یا زحمت خلق هیچ چیز دیگری را که منطبق با میلم نبود نمیدادم. متاسفم که وقتی نوبت توصیف ایزد قادرت میشود مجبور میشوی عقب گرد کنی . ادعا میکنی شیطانی وجود دارد ,اما نمیتوانی بگویی چرا. بنابر این خالق خود را تبدیل به نوعی پهلوان ظالم میکنی که با زندگی انسان ها بازی میکند تا ببیند آنها اطاعت میکنند یا نمیکنند . و آیا بعدا باید یا نباید آنها را مجازات کند . بچه عزیزم این حرفها خیلی مقدماتی است.بهمن دلیل است که ما از مدتها قبال حتی پندار ایزدی قادر را بکنار گذشته ا یم.

اینطور که من فهمیدم دوست تو کنفسیوس نیز مثل ما فکر میکند.او هم مانند ما فهمیده است که قبول چنان موجود وحشتناکی به معنای قبول خود خباثت است.زیرا خباثت و شیطان هم مخلوق دست خود او است......بلاخره به دلیل عملی به نظر ما انسان ها در دنیایی که در آن ایزد قادری وجود ندارد که رفتار ناشایست را تنبیه کرده و کارهای ساده را پیچیده نماید, بهتر رفتار میکنند ,همانطور که کنفسیوس دوست خردمند تو گفت" آسمان دور است و انسانها نزدیک."


حرف کتاب از نگاه من :
به نظرم هدف اصلی نوشتن کتاب همان است که از زبان سیروس سپیتمه گفته میشود :

گمانم انسان دچار این وسوسه دائمی است که کسانی را که خیالپردازی میکنند و خیال میکنند که تنها آنها حقیقت را دریافته اند و یا کاشف راه صحیح اند و یا کلید رموز عالم را به دست دارند به مبارزه بطلبد. ۷۲۴

ویدال با کتاب اش حقیقتا به جنگ "صلبیت باور ها "میرود .
قهرمان ویدال ,سیروس سپیتمه در سفری دراز پخته میشود,نرم میشود, از دیگران یاد میگیرد و افق اندیشه خود را گسترده تر میکند .

سیروس سپیتمه نماد انسان است که تاریخ را آفریده , تاریخ سیاسی وتاریخ اندیشه را. او نه شرقی است نه غربی,که هم شرقی است هم غربی .او که ابتدا بی محابا به هرودت و تاریخ او میتازد ,در هنگام مرگ اش هرودت گوش میکند. او میگوید :

شرح حقیقی هیچ واقعه‌ای را آن طور که هست نمی‌توان داد. هر کس دنیا را از نظر علایق خود می‌نگرد. احتیاج به تذکر ندارد که تخت شاهی جز برای دیدن پشت مردمان در حال خضوع برای دیدن هیچ چیز دیگری متناسب نیست.


۵۶۹ من در طول زندگیم اینرا دریافتم که اگر انسان به مناطق خیلی دور دست سفر کند دست چپ, دست راست ,بالا پایین و شمال جنوب میگردد.


در روی زمین جامعه ای را نمیتوان یافت که با پیگیری در اجرای رسوم قدیمی موجب شرمساری متفکران در قید حیات اش نشود ۶۶۱

در بعد اندیشه مذهبی هم سیروس سپیتمه نماد انسان تاریخی است که کودکی, جوانی و م
انسالی و پیرسالی را پشت سر میگذرد و آرام و بدون درد ,رشته جستجو را به دموکریتوس جوان میسپارد تا ادامه دهد.


۷۸۴
-اما
April 26,2025
... Show More
Гор Видал е особен автор, някак новаторски, любим на толкова много хора по света, а в същото време не претендира да бъде колосален, общочовешки и поставящ рекорди. Причината е в това, че колкото и да е интересен, Гор Видал никога не е бил твърде комерсиален. Либерален, но никога прекален хуманист, за да гони най - лесно спряганите автори като Толстой, Стайнбек, Марио Пузо. В смисъл, тези които изброих може и да не са четени от всеки, но най - малкото всеки ги е чувал.

"Сътворението" е исторически роман, който предполага търсенето на най - значимите въпроси в човешкото битие, най - вече тези, свързани с космогенезиса. Най - коректното е, че никога не дава абсолютните отговори, защото авторът не цели да подчини и разбие автоцензурната и ценностна система на всеки читател, независимо дали е вярващ или атеист. Героят на романа е в центъра на всички пътища и кръстопътища, съвременник на последните златни години от древността, посланик и пътник, който има възможността да получи всички гледни точки от срещите си с велики личнисти, но и в същото време да предложи и своята, мнението си на зороастриец.

Точно тук идва силата на Гор Видал, защото и по подобие на друг роман като "Юлиан", разказването изглежда твърде автентично и честно, сякаш самият автор е актьор, който влиза в кожата на образа си. Тук, Кир Спитама е абсолютно сигурен в непогрешимостта на своята религия на Ахурамазда, в правотата на своите Велики царе, на които служи, докато самият Юлиан в едноименната книга е пламенен пазител на елинизма. Всяка гледна точка тежи на мястото си. Затова и 5 век пр. Хр. е времето на Гаутама Буда, на Конфуций, тези с които посланикът на Великия цар на Персия се среща и обменя своите възгледи и впечатления за началото на всичко. Кир Спитама е внук на пророка Зороастър, до известна степен идеалист и храни пренебрежение към атеистите, към варварските народи, но с интерес насочен към богатствата на изтока. Неговите мисии в Индия и Китай са описани твърде увлекателно, рационално, така както Гор Видал го може в сферата на политическите и исторически романи.
April 26,2025
... Show More
The problem with Gore Vidal and his 'historical' novels is that you can be sun dazzled by his erudition whilst failing to recognise what he said himself about his historical novels - nobody knew what it was really like so my 'interpretation' is as good as any other. Interpretation yes. Elaboration? Hmmmmm. There is of course the sense that if a story is worth telling, it's worth elaborating, but then that takes us away from the 'Historical' and puts us completely into the world of the 'Novel'.

This Vidalesque historical novel 'brick' comes in at over 650 pages and its scope is vast taking in Periclean Greece, Persia, Zoroastrianism, India, Buddhism, Confucius and China (did I leave something out....probably). The book demonstrates perfectly how an epic of this standard can be both engrossing and tedious. There are parts that I just couldn't get through and had to skip several pages. But there are also parts that are fascinating and brilliantly written. But how do you deal with it? As history?...... well hardly. As a novel?.... well not really is it, though the character development is worthy of a novel and the narrative runs on (and on and on and on.

And essentially the problem still remains - is this HISTORY or is this a NOVEL. How much is this a product of Vidal's very fertile and fevered imagination and how much is studied and researched (one might say GLOSSED given the enormous range covered by the book) before putting it into his novel context. I found it hard to jump between the two positions and one position mitigated against the other so that in the end it became a task to get through the complete book to the bitter end and the death of Cyrus Spitama.

I initially gave this a 2 start rating which was distinctly unfair. This is not to say that Gore Vidal's writing is two star just that this book left me with a two star feeling. I find his novels of which Duluth and Kalki stand as excellent examples wonderfully written and expounded. I'm not too sure about this book though and would urge people to find other examples of his work first. As it is In have reread the book and believe it warrants the 4 start rating. Vidal is a master at the novel as history and vice versa.
April 26,2025
... Show More
Una vasta novela histórica, centrada en el imperio persa de los siglos VI y V a.c., donde Vidal nos lleva a un paseo por las principales civilizaciones del Oriente, sus costumbres, líderes, guerras y sobre todo creencias, religiones y filosofías. Para ello hace desfilar por el libro a hombres notables como Buda, Confucio, Mahavira, Lao Tse, Darío, Jerjes, Temístocles, Pericles, etc.., conjunción contemporánea singular que da un barniz de pensamiento filosófico bastante amplio, induciendo a la reflexión mientras los hechos históricos van desfilando en segundo plano. Aquí creo tiene su única falla, y es que la vida de Ciro Espitama pierde protagonismo, en especial en los capítulos de India y China, donde pasa a ser un mero observador, receptor de enseñanzas, cuando el ritmo e interés estaban en las intrigas de la corte persa.

Por otra parte se aprende bastante. Además de la introducción a filosofías orientales, se aprende sobre las disputas políticas de la época en India y China, las costumbres del imperio persa, y sobre todo la situación de los griegos en esta convulsionada época. Esto último es lo que más disfruté, la otra mirada de las guerras médicas, aquella visión del griego como un bárbaro, sofista, traicionero y ambicioso en contraste con el civilizado, honrado y limpio ciudadano persa.

Notable enfoque ofrecido por la novela.
April 26,2025
... Show More
The book has great sense of humor and some rare fine discussions between characters, which I can assume they come from the author's own personality.

However, I really disliked the book. The story didn't attract me at all and I had hard time finishing it. There was absolutely no historical reference in the story plus some parts the author intended to make the book so close to hollywood movies. Sorry to who ever liked the book, it's just a personal idea.

Cheers.
April 26,2025
... Show More
This is a very long book which, because I listen to it in the audible format, is measured in hours, rather than inches! I was attracted to this book because of my appreciation for the author, Gore Vidal. I am sure it would be much more interesting if you knew anything about the period of history in which the book occurs. There are so many names of people and places in the book that are unknown or unknowable to me. One of the features of the book is that supposedly the main character has personal interactions with a number of the well known entities of the period. I don’t know much about the time of the Greeks and the Persians so I must admit that there were occasions during this 25 hour slog that I probably dozed. I heard the words passing by, but they meant little to me. Thus I have rated the book Sam Loehr, then a true believer of this period Might think reasonable. I could tell that there were numerous occasions of the notable Vidal humor, but you do have to have some understanding of the period to fully appreciate it. Much delving into the royalty of the time and the marriage of brother to sister as not at all uncommon. Just a repeat, you have to bring more knowledge to this book than I did to fully appreciate it.
April 26,2025
... Show More
In many ways, Creation can lay claim to being the motherlode of all historical fiction novels.

What a period Vidal chose to write about! He simpky couldn't have picked a more fertile time. Requiring only a little elasticity with regards to the accepted dates, the roll call of historical heavyweights making an appearance in this book is simply astonishing.

Pericles, Xerxes, Buddha, Confucius, Socrates, Zoroaster - names to conjure with one and all.

Persian diplomat Cyrus Spitama, grandson of Zoroaster and childhood friend of Xerxes, is our guide as he journeys across the ancient world, from Babylon to Athens, across India and China and back again.

He meets all those luminaries mentioned above and many others, allowing Vidal to examine the actions and beliefs of each. It's like skim-reading a joint honours degree in religion and philosophy.

You have to admire the immense ambition, aligned to a vaulting self-confidence necessary to take all these giants of world history on in turn, and in the same book too.

Vidal does it his own wsy. The Greeks in particular take something of a pasting, as Vidal shows them how they must have looked to the Persians, little more than pesky flies buzzing around the foot of an elephant.

I love the Anciebt Greeks, so this was a tough pill for me to swallow. Most recyclers of history tend to present the Persians from the Greek perspective, as uncouth hoards of barbarians and fanatics.

Add to the epic scope of the narrative the fact that it's written by Gore Vidal, so every sentence is sinuous, every line of dialogue full of sly intelligence, and what more could you want?

Nothing more. This is an essential novel.
April 26,2025
... Show More
Interesting book, life of the fictional Cyrus Spitama, grandson of Zoroaster, the religious teacher, as told to his grandson. Set in Persia right before, during and after the Greco-Persian War. Cyrus gives a completely different version of that war than we're used to and describes his boyhood years growing up with Xerxes, who later becomes Great King. Then Cyrus is appointed ambassador to several countries, most notably India and Cathay. Darius, then king, wants to invade India. Much of the book recounts Cyrus' travels, customs of people he meets and always the religious Cyrus is searching for alternate theories of Creation and the problem of evil. We get a quick overview of Eastern religions, of course, through Cyrus' eyes, always comparing with Zoroastrianism. Cyrus meets such figures as Socrates, Buddha, Confucius, famous Greeks of that period. Cyrus finally dies, but his grandson, after many years of travel and living in many countries, finally figures out what he feels must be the answer to Cyrus' questions. The book was quite witty, sometimes even 'snarky'. The politics bored me.
April 26,2025
... Show More
Non sarà proprio rispettoso di una certa etichetta del recensore cominciare una recensione ripercorrendo la storia editoriale di un romanzo, ma in questo caso la dovuta premessa, vi assicurò, avrà il gusto di un piacevole antipasto in attesa della portata principale.

Tutto inizia dalle esigenze del Gore Vidal lettore, piuttosto che scrittore: il che, almeno a mio avviso, segna già un punto a favore. In un paese, quale l'Italia (ma in larga compagnia), in cui tutti si sentono scrittori senza mai esser stati lettori, l'esperienza d Gore Vidal ha una sua certa valenza. L'autore, che tra i suoi variopinti gusti annovera anche la passione per il mondo antico, confessò di aver sempre voluto leggere un romanzo con Zoroastro, Buddha e Confucio: tre personaggi che tendiamo a credere distanti nel tempo e nello spazio, per non parlare poi del profilo ideologico. Eppure ci dimentichiamo che questi tre personaggi erano stati contemporanei, e avevano vissuto in un'ampia fascia del pianeta che brulicante di civiltà e di contatti interculturali, oltre che commerciali, molto più di quanto tendiamo a immaginare. Poiché, disse Vidal, un simile romanzo sembrava non esistere, dovette scriverlo lui stesso in prima persona. Nacque così Creazione: un romanzo già abbastanza immenso nelle sue prime edizioni, che incastonava nell'arco della vita di un solo uomo, il protagonista Ciro Spatama, tre civiltà, tre filosofie e visioni religiose e tre grandi personaggi. Come accade spesso, il romanzo finito, edito e stampato non coincide con la prima bozza: vent'anni dopo Vidal riuscirà a rieditare il romanzo, ripristinando in lunghezza la bozza originaria, che includeva una lunga sezione preliminare dedicata alla giovinezza di Ciro Spatama. Non dico che il romanzo, senza quella parte, era tutt'altra cosa, ma quasi. Tutta questa storia rende comunque l'idea del grande affresco che l'autore voleva realizzare. Il risultato? Per non sbagliare, mi affido alle ben pesate parole di Anthony Burgess: "un'ispirata reinvenzione del nostro passato remoto".

Continua su:
http://www.lastambergadeilettori.com/...
Leave a Review
You must be logged in to rate and post a review. Register an account to get started.