Community Reviews

Rating(3.9 / 5.0, 98 votes)
5 stars
28(29%)
4 stars
31(32%)
3 stars
39(40%)
2 stars
0(0%)
1 stars
0(0%)
98 reviews
April 26,2025
... Show More
برای اینکه بت‌پرست نباشی،کافی نیست که بت ها را شکسته باشی، باید خویِ بت‌پرستی را ترک گفته باشی.|نیچه

مکافاتِ جنایت چیست؟
مکافاتِ جنایت در بیشتر موارد قصاص است. کسی که مرتکب جنایتی می شود، خود مسئول عمل خویش است. اما پس از ارتکاب جنایت برای شخص دو حالت به وجود می آید: شخص یا دچار عذاب وجدان می شود و یا دچار عذاب وجدان نمی شود. در رمانِ جنایت و مکافات، برای قهرمانِ داستان چیزی بین این دو اتفاق می افتد. یعنی قبل از ارتکاب جنایت فکر می کرده است که کار درستی انجام خواهد داد اما پس از ارتکابِ جنایت به درست بودنِ کارش شک می کند و همین مسأله باعث ایجاد کشاکش های روانی وحشتناکی در او می شود.

برای مجرم،
عذابِ زندان دهشتناک‌تر است یا عذابِ وجدان؟

کسانی معمولاً دچار عذاب وجدان می شوند که انگیزه ی آنها برای قتل، مربوط به سائق های غریزی مانند خشم و گرسنگی و شهوت می باشد و یا زیر تأثیر مصرف مواد مخدر مرتکب جنایت می شوند. کافی است صفحه ی حوادث روزنامه ها را باز کنید تا هر روز مورد تازه ای از این نوع ارتکاب جنایت بیابید.
اما کسانی هم هستند که انگیزه ی آنها برای قتل، انگیزه ای وَرای سائق های غریزی است. آنها هدفی متعالی در سر دارند و هنگام ارتکاب جنایت بر افروخته از خشم یا شهوت یا گرسنگی نیستند. آنها معمولاً کینه ای در دل دارند که معمولاً هم از وجود آن کینه بی خبرند. مکانیزم های دفاعی شان کینه را به لایه های عمیقِ ناخودآگاه آنان رانده است. آنها معمولاً به هدفی باور دارند که استفاده از هر وسیله ای را برای رسیدن به آن موجّه می دانند. و معمولاً پس از ارتکاب جنایت نه تنها دچار عذاب وجدان نمی شوند بلکه احساس آسودگی وجدان نیز می کنند.
اما در رمان جنایت و مکافات، قهرمانِ داستان، راسکولنیکف، در کدام دسته قرار دارد؟
او گمان می کند که هدفی متعالی در سر دارد و برای انجام این کار برگزیده شده است. او می خواهد جامعه را از لوث وجود پیرزنی رباخوار پاک کند. کاری که هیچ قانون و عُرفی اجازه به انجامِ آن نمی دهد. او گمان می کند با این کار خدمتی به مردم آن جامعه خواهد کرد. و آخرسر این کار را انجام می دهد.

آیا قوانین شهروندی، نِسبی‌اند یا قطعی‌اند؟
برای جواب دادن به این سوال ابتدا باید از خود بپرسیم قوانین چگونه به وجود آمده اند؟ قوانین بر اساس انتفاع نسبی عمومی وضع شده اند و هیچ کس نیست که کاملاً از آنها راضی باشد و هیچ کس نیست که کاملاً از آنها ناراضی باشند. قوانین معمولاً برای سدّ کردنِ راهِ زیاده خواهی هایِ انسان ها وضع شده اند چرا که این زیاده خواهی ها در خیلی از موارد به ضررِ دیگر افراد جامعه تمام می شوند. و برای اینکه انسان ها بتوانند در آسایشی نسبی در کنار یکدیگر زندگی کنند، با هم قول و قرارهایی گذاشته اند که در کل، به نفعِ همه ی آنهاست. اسم آن قول و قرار ها قانون است. و اگرچه در حیز انتفاع، نسبی اند اما در اجرا باید قطعی باشند وگرنه به مرور، کارکرد خود را از دست خواهند داد.

از ناپلئون بناپارت تا راننده تاکسی.
داستایفسکی در کتاب جنایت و مکافات درباره ی نظریه ای به نام "نظریه ی مجاز شمردن همه چیز" صحبت می کند. طبق این نظریه افرادی که از حدود طبقه ی عوام و سطوح افکارِ عادی بالاتر می روند، همزمان نسبت به قوانین و عرف های اجتماعی بی اعتنا می شوند و گمان می کنند که از دیگران و حتا از قانون بیشتر می فهمند و خیر و صلاح خودشان و انسان های دیگر را می شناسند. این افراد هرگاه لازم بدانند برای اصلاحِ اجتماع، خود پیشقدم می شوند و شروع به اصلاح جامعه می کنند. راسکولنیکف نمونه ای از شخصیت های ادبی ای است که گمان می کند به آن مرحله ای رسیده که برای تشخیص گناه و صواب، هنجار و ضد هنجار، در موقع مقتضی می تواند تصمیم درست را بگیرد. از شخصیت های سینماییِ این گونه افراد می توان تراویس در فیلم "راننده تاکسی" ساخته ی مارتین اسکورسیزی را مثال زد. اما داستایفسکی در کتاب جنایت و مکافات برای اثبات صحتِ نظریه اش از استقراء استفاده می کند و تاریخ را گواه می آورد. خاصّه ناپلئون بناپارت را که گویی خدای راسکولنیکف است. مظهر شهامت و رشادت و تهور است. او هر کاری را بر ناپلئون مجاز می داند و بر همان اساس خود نیز از او تقلید می کند و برای اصلاح جامعه، می رود و رباخواری را با تبر در خانه اش می کشد. اما بر خلاف دیگران عقیده اش دچار تزلزل می شود و عاقبت به گناهش اعتراف می کند و محاکمه می شود.

متمّم
در اینکه مسایل زندگی شخصی داستایفسکی تا چه اندازه بر داستانهای وِی تأثیر گذاشته اند و شخصیت های داستانی اش را از چه کسانی گرته برداشته است، در زندگی نامه هایی که برایش نوشته اند،به وفور یاد کرده اند. اما در کتابی که چند وقت پیش مطالعه کردم، داستایفسکی: جدال شک و ایمان، مختصر و مفید در این باره سخن گفته اند.
Leave a Review
You must be logged in to rate and post a review. Register an account to get started.