...
Show More
چند نکتهی کوچک:
1- کتاب تا حدودی سخت خوان است و باید با تمرکز زیاد و حوصله و دقت آن را خواند تا بیشترین دریافت را داشت. من ابتدا به خوبی با آن ارتباط برقرار نکردم. ولی چون کتاب دارای یک مقالهی مقدمهای از دکتر صالح حسینی و دو مقالهی مؤخره از ایشان و دکتر پرویز طالب زاده است، با خواندن آنها خیلی بیشتر لذت بردم و این مقالات امتیازم به این کتاب را بالا برد. در ضمن این کتاب نقدخور خوبی هم دارد و نقدهای زیادی برایش نوشتهاند.
2- من برای مطالعهی این کتاب، به خاطر وجود لغات زیاد ناآشنا، بارها به لغتنامه رجوع کردم و البته درک میکنم که مترجم مجبور بوده است از این لغات استفاده کند. سخت خوانی کتاب را نمیتوان به گردن مترجم و ترجمهی بد گذاشت. دکتر صالح حسینی را از زمانی که در شهید چمران اهواز بودم میشناسم. میدانم که انسانی فرهیخته و اهل مطالعه و باسواد است و شاگردان ایشان خیلی دوستش داشتند و برایش احترام زیادی قائل بودند و این را به چشم دیده بودم. چند سطر از خود ایشان در مورد ترجمهی کتاب "دل تاریکی" برایتان نقل قول میکنم: "پیش از این که به ترجمهی این رمان بپردازم، هفت بار آن را درس دادهام و میتوانم بگویم که تمام مقالات انتقادی و تفسیری را دربارهی آن مطالعه کردهام. ضمن بحث هم ریزهکاریهای فراوانی بر من معلوم شده است. کار ترجمه هم با روزی هشت ساعت تأمل و نوشتن و باز نوشتن، با دشواری و رنج فراوان و در عین حال با شور و سرمستی در چند ماه به پایان رسیده است. قدر مسلم این است که انتقال زبان شاعرانهی این اثر که در عین حال تلفیقی از زبان فاخر و زبان عامیانه است، اگر نگوییم محال، بسیار دشوار است. اگر توانسته باشم پنجاه درصد چنین زبانی را به فارسی منتقل کنم، پاداش خود را گرفتهام." صفحه 26 و 27 کتاب. از طرفی کتاب برای اولین بار توسط محمدعلی صفریان (1355) ترجمه شده است که حسینی در مقالهای تحت عنوان "کشف حقیقت در عمق تاریکی" این ترجمه را نقد میکند و کتاب را نیازمند ترجمهای دوباره میداند و سپس آن را دوباره ترجمه میکند.
3- در جستجوها و مطالعات پراکنده اینترنتی فهمیدم که "فرانسیس فورد کاپولا" هم فیلم "اینک آخر الزمان" را تحت تأثیر "دل تاریکی" ساخته است و به نوعی این فیلم اقتباس آزاد از این رمان است. اگر علاقهمند بودید پس از مطالعهی کتاب این فیلم خوب را هم ببینید.
Apocalypse now (1979) 8.4 Meta:94
4- یک بررسی آکادمیک به صورت پایان نامهی کارشناسی ارشد، تحت عنوان "بازتاب ایدئولوژی در رمان دل تاریکی ترجمه صالح حسینی بر اساس مدل حتیم و میسن" توسط آقای عماد خلیلی نگاشته شده است که شاید برای مترجمان و زبان شناسان جذاب باشد.
********************************************************************************
فتح زمین که اغلب اوقات به معنای گرفتن زمین از دست کسانی است که رنگ پوستشان با رنگ پوست ما فرق دارد یا دماغشان پهنتر از دماغ ماست، چون نیک بنگریم، چندان کار خوبی نیست. چیزی که مایهی نجات آن میشود، عقیده است و بس. عقیدهای در پس آن؛ نه تظاهر احساسات گرایانه، بلکه عقیده؛ و اخلاص در عقیده- چیزی که آدم آن را برپا دارد و در برابرش سجده کند و نذر و نیاز کند...ص 36 کتاب
خودتان میدانید از دروغ بیزارم و از آن بدم میآید و خارج از تحملم است. دلیلش هم این نیست که من از شما روراستتر باشم. دلیلش این است که دروغ هراسانم میکند، همین و بس. ته رنگی از مرگ و طعمی از فنا در دروغ هست- و درست این همان چیزی است که از آن بیزارم و بدم میآید- همان چیزی که میخواهم از یاد ببرم. درمانده و ناخوشم میکند، همان بلایی که از گاز زدن چیز گندیدهای بر سر آدم میآید. ص 72 کتاب
سرنوشت. سرنوشت من! آوخ که زندگی- این ترتیب اسرار آمیز منطق بیامان برای هدفی بیهوده- چه بیمزه است. آدمی نمیتواند برای هیچ چیز به آن دل ببندد جز رسیدن به معرفتی اندک دربارهی خودش- که آن هم دیر به دست میآید- و خرمنی از حسرتهایی که آتش آن خاموش نمیشود. ص 147 کتاب
1- کتاب تا حدودی سخت خوان است و باید با تمرکز زیاد و حوصله و دقت آن را خواند تا بیشترین دریافت را داشت. من ابتدا به خوبی با آن ارتباط برقرار نکردم. ولی چون کتاب دارای یک مقالهی مقدمهای از دکتر صالح حسینی و دو مقالهی مؤخره از ایشان و دکتر پرویز طالب زاده است، با خواندن آنها خیلی بیشتر لذت بردم و این مقالات امتیازم به این کتاب را بالا برد. در ضمن این کتاب نقدخور خوبی هم دارد و نقدهای زیادی برایش نوشتهاند.
2- من برای مطالعهی این کتاب، به خاطر وجود لغات زیاد ناآشنا، بارها به لغتنامه رجوع کردم و البته درک میکنم که مترجم مجبور بوده است از این لغات استفاده کند. سخت خوانی کتاب را نمیتوان به گردن مترجم و ترجمهی بد گذاشت. دکتر صالح حسینی را از زمانی که در شهید چمران اهواز بودم میشناسم. میدانم که انسانی فرهیخته و اهل مطالعه و باسواد است و شاگردان ایشان خیلی دوستش داشتند و برایش احترام زیادی قائل بودند و این را به چشم دیده بودم. چند سطر از خود ایشان در مورد ترجمهی کتاب "دل تاریکی" برایتان نقل قول میکنم: "پیش از این که به ترجمهی این رمان بپردازم، هفت بار آن را درس دادهام و میتوانم بگویم که تمام مقالات انتقادی و تفسیری را دربارهی آن مطالعه کردهام. ضمن بحث هم ریزهکاریهای فراوانی بر من معلوم شده است. کار ترجمه هم با روزی هشت ساعت تأمل و نوشتن و باز نوشتن، با دشواری و رنج فراوان و در عین حال با شور و سرمستی در چند ماه به پایان رسیده است. قدر مسلم این است که انتقال زبان شاعرانهی این اثر که در عین حال تلفیقی از زبان فاخر و زبان عامیانه است، اگر نگوییم محال، بسیار دشوار است. اگر توانسته باشم پنجاه درصد چنین زبانی را به فارسی منتقل کنم، پاداش خود را گرفتهام." صفحه 26 و 27 کتاب. از طرفی کتاب برای اولین بار توسط محمدعلی صفریان (1355) ترجمه شده است که حسینی در مقالهای تحت عنوان "کشف حقیقت در عمق تاریکی" این ترجمه را نقد میکند و کتاب را نیازمند ترجمهای دوباره میداند و سپس آن را دوباره ترجمه میکند.
3- در جستجوها و مطالعات پراکنده اینترنتی فهمیدم که "فرانسیس فورد کاپولا" هم فیلم "اینک آخر الزمان" را تحت تأثیر "دل تاریکی" ساخته است و به نوعی این فیلم اقتباس آزاد از این رمان است. اگر علاقهمند بودید پس از مطالعهی کتاب این فیلم خوب را هم ببینید.
Apocalypse now (1979) 8.4 Meta:94
4- یک بررسی آکادمیک به صورت پایان نامهی کارشناسی ارشد، تحت عنوان "بازتاب ایدئولوژی در رمان دل تاریکی ترجمه صالح حسینی بر اساس مدل حتیم و میسن" توسط آقای عماد خلیلی نگاشته شده است که شاید برای مترجمان و زبان شناسان جذاب باشد.
********************************************************************************
فتح زمین که اغلب اوقات به معنای گرفتن زمین از دست کسانی است که رنگ پوستشان با رنگ پوست ما فرق دارد یا دماغشان پهنتر از دماغ ماست، چون نیک بنگریم، چندان کار خوبی نیست. چیزی که مایهی نجات آن میشود، عقیده است و بس. عقیدهای در پس آن؛ نه تظاهر احساسات گرایانه، بلکه عقیده؛ و اخلاص در عقیده- چیزی که آدم آن را برپا دارد و در برابرش سجده کند و نذر و نیاز کند...ص 36 کتاب
خودتان میدانید از دروغ بیزارم و از آن بدم میآید و خارج از تحملم است. دلیلش هم این نیست که من از شما روراستتر باشم. دلیلش این است که دروغ هراسانم میکند، همین و بس. ته رنگی از مرگ و طعمی از فنا در دروغ هست- و درست این همان چیزی است که از آن بیزارم و بدم میآید- همان چیزی که میخواهم از یاد ببرم. درمانده و ناخوشم میکند، همان بلایی که از گاز زدن چیز گندیدهای بر سر آدم میآید. ص 72 کتاب
سرنوشت. سرنوشت من! آوخ که زندگی- این ترتیب اسرار آمیز منطق بیامان برای هدفی بیهوده- چه بیمزه است. آدمی نمیتواند برای هیچ چیز به آن دل ببندد جز رسیدن به معرفتی اندک دربارهی خودش- که آن هم دیر به دست میآید- و خرمنی از حسرتهایی که آتش آن خاموش نمیشود. ص 147 کتاب