...
Show More
(Book 6 From 1001 Books) - The Sea, John Banville
The story is told by Max Morden, a self-aware, retired art historian attempting to reconcile himself to the deaths of those he loved as a child and as an adult. After the death of his wife, Max returns to the scene of his childhood, a summer in particular.
تاریخ نخستین خوانش روز پنجم ماه آگوست سال 2007میلادی
عنوان: دریا؛ اثر: جان بنویل؛ ترجمه: اسدالله امرایی؛ نشر: تهران، افق، چاپ اول و دوم 1386، در 212ص، فروست ادبیات امروز، رمان 39؛چاپ سوم 1389؛ شابک9789643693213؛ چاپ چهارم 1392؛ چاپ پنجم 1396؛ موضوع: داستانهای نویسندگان ایرلند - سده 20م
در این داستان «مکس موردون (مورخ تاریخ هنر)»، پس از مرگ همسرش، به شهری ساحلی میرود، که در کودکی تعطیلات خود را، در آنجا سپری کرده اند؛ خانواده ی «گریس»، در آن تابستان سالهای دور، گویی از جهان دیگری آمده بودند؛ فرزندان دوقلوی آنها: «مایلز، پسر لال خانواده»، و «کلوئه، دختر آتشپاره» همسن و سال «مکس» بودند، که توجه او را به خود جلب میکنند؛ رمان «دریا» آمیزه ای از یادمان و عشق است
در داستان راوی در پی پیدا کردن خود و هویتش است، همان چیزی که خیلی از ما با آن بیگانه شده ایم، از خود واقعیمان فاصله گرفته ایم اما خیال میکنیم دیگران را خوب شناخته ایم. به راستی وقتی خودمان را نمیشناسیم، چطور میتوانیم به فکر شناختن دیگری باشیم؟
ماجرا در فصل نخست از خانه ی «سدار»ها آغاز میشود؛ «سدار» همان سرو آزاد است؛ راوی داستان یک تاریخشناس هستند که همسرشان را از دست داده اند، و اکنون به روستایی در «ایرلند» برگشته اند، که سالها پیش تعطیلات خویش را آنجا سپری کرده بودند، و یادمانهای خویش را مرور میکنند؛ او دلش میخواهد در بگذشته ها سیر کند، مرگ همسر خویش را تاب نمیآورد، و از شرایط کنونی خویشتن بیزار است؛ اوراق نخستین کتاب بازنمایی بیهمانند، و خاطره انگیزی از آن خانه، ارائه میدهند؛ گویی نویسنده میخواهد خوانشگر را غرقه در داستان خویش کند، داستانی که بازگویی ساده، از یادمانهای مردی است، که در میانسالی، به محلی بازگشته اند، که روزگاری، نوجوانی و جوانی خویش را، در آنجا سپری کرده اند، و با مرور یادمانهای خویش، همه چیز برایش دوباره زنده میشوند؛ او باور نمیکند که آن خانه نسبت به بگذشته ها، تغییر چندانی نکرده است؛
فصل دوم از یادمانهای نویسنده کنار دریا آغاز میشود؛ این فصل کمی ساده تر از فصل نخست است، و نویسنده کوشش دارد، تصویر بهتری از آنچه در ذهن راوی داستان است، ارائه دهد؛ اما ذهن خوانشگر، همچنان درگیر پرسشهایی است، که از آغاز داستان بیپاسخ مانده اند؛ از آنجمله این که راوی داستان که نامش چند بار دیگر میشود، یا مرگ، که گویی در همه جای داستان کمین کرده است؛ «جان بنویل» با مهارت ویژه ای یکایک شخصیتهای آن خانه را به خوانشگرش میشناساند، ظاهر و درونشان را میشکافد؛ آنقدر دلچسب، که گاهی خود را میانشان مییابید، و میکوشید با توجه به واژه های نگارگرش، چهرههاشان را در خیالتان بیارائید
تاریخ بهنگام رسانی 19/04/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی
The story is told by Max Morden, a self-aware, retired art historian attempting to reconcile himself to the deaths of those he loved as a child and as an adult. After the death of his wife, Max returns to the scene of his childhood, a summer in particular.
تاریخ نخستین خوانش روز پنجم ماه آگوست سال 2007میلادی
عنوان: دریا؛ اثر: جان بنویل؛ ترجمه: اسدالله امرایی؛ نشر: تهران، افق، چاپ اول و دوم 1386، در 212ص، فروست ادبیات امروز، رمان 39؛چاپ سوم 1389؛ شابک9789643693213؛ چاپ چهارم 1392؛ چاپ پنجم 1396؛ موضوع: داستانهای نویسندگان ایرلند - سده 20م
در این داستان «مکس موردون (مورخ تاریخ هنر)»، پس از مرگ همسرش، به شهری ساحلی میرود، که در کودکی تعطیلات خود را، در آنجا سپری کرده اند؛ خانواده ی «گریس»، در آن تابستان سالهای دور، گویی از جهان دیگری آمده بودند؛ فرزندان دوقلوی آنها: «مایلز، پسر لال خانواده»، و «کلوئه، دختر آتشپاره» همسن و سال «مکس» بودند، که توجه او را به خود جلب میکنند؛ رمان «دریا» آمیزه ای از یادمان و عشق است
در داستان راوی در پی پیدا کردن خود و هویتش است، همان چیزی که خیلی از ما با آن بیگانه شده ایم، از خود واقعیمان فاصله گرفته ایم اما خیال میکنیم دیگران را خوب شناخته ایم. به راستی وقتی خودمان را نمیشناسیم، چطور میتوانیم به فکر شناختن دیگری باشیم؟
ماجرا در فصل نخست از خانه ی «سدار»ها آغاز میشود؛ «سدار» همان سرو آزاد است؛ راوی داستان یک تاریخشناس هستند که همسرشان را از دست داده اند، و اکنون به روستایی در «ایرلند» برگشته اند، که سالها پیش تعطیلات خویش را آنجا سپری کرده بودند، و یادمانهای خویش را مرور میکنند؛ او دلش میخواهد در بگذشته ها سیر کند، مرگ همسر خویش را تاب نمیآورد، و از شرایط کنونی خویشتن بیزار است؛ اوراق نخستین کتاب بازنمایی بیهمانند، و خاطره انگیزی از آن خانه، ارائه میدهند؛ گویی نویسنده میخواهد خوانشگر را غرقه در داستان خویش کند، داستانی که بازگویی ساده، از یادمانهای مردی است، که در میانسالی، به محلی بازگشته اند، که روزگاری، نوجوانی و جوانی خویش را، در آنجا سپری کرده اند، و با مرور یادمانهای خویش، همه چیز برایش دوباره زنده میشوند؛ او باور نمیکند که آن خانه نسبت به بگذشته ها، تغییر چندانی نکرده است؛
فصل دوم از یادمانهای نویسنده کنار دریا آغاز میشود؛ این فصل کمی ساده تر از فصل نخست است، و نویسنده کوشش دارد، تصویر بهتری از آنچه در ذهن راوی داستان است، ارائه دهد؛ اما ذهن خوانشگر، همچنان درگیر پرسشهایی است، که از آغاز داستان بیپاسخ مانده اند؛ از آنجمله این که راوی داستان که نامش چند بار دیگر میشود، یا مرگ، که گویی در همه جای داستان کمین کرده است؛ «جان بنویل» با مهارت ویژه ای یکایک شخصیتهای آن خانه را به خوانشگرش میشناساند، ظاهر و درونشان را میشکافد؛ آنقدر دلچسب، که گاهی خود را میانشان مییابید، و میکوشید با توجه به واژه های نگارگرش، چهرههاشان را در خیالتان بیارائید
تاریخ بهنگام رسانی 19/04/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی