...
Show More
فوکو در این کتاب سعی داره بعضی از باورهای اشتباه ما در مورد سامانهي سکسوالیته رو اصلاح کنه و از خواننده میپرسه چرا فکر میکنه امیال جنسیاش سرکوب شده یا در گذشته سرکوب میشده و چرا انسانِ امروز احساس میکنه هر چه بیشتر امیال جنسیاش رو بروز بده و ب گفتمان تبدیل کنه، آزادی بیشتری داره.
بنابر نظر فوکو این بخش از خواستههای انسان بهشدت به نهادهای قدرت و سیاست روز وابسته است و نه فقط مثل باقی بخشهای زندگی یک انسان به سیاست وابسته که اصلاً کاملاً زیر سلطهی آن است و حتی ظهور شخصی مثل فروید نه صرفا به خاطر نبوغ شخص او، که لازمهی دوران سیاسی خاص خود اوست. نهادهای قدرت بدنهی اجتماع را به سمت این دیدگاه یا دیدگاه دیگر سوق میدهند و باورهای ما بیش از آنکه به اخلاق، مذهب یا نگرش خودمان مرتبط باشد کاملاً در دست قدرت است که در عصر ما به جای دراختیار داشتن حق مرگ، مدیریت حق زندگی اجتماع را به عهده گرفته و به خاطر آنکه نقش خود را بهخوبی ایفا کند، فرد فرد ما را به سمت این دیدگاه سوق داده که سکسوالیتهی ما بخش بسیار گستردهای از هویتمان را تشکیل میدهد و در تمامی رفتارها و افکار ما ردی از آن را پیدا میکند و آن را به گفتمان میگذارد و ما را به اعتراف وامیدارد تا حدی که حس میکنیم حتی باید دربارهی ریزترین افکار جنسیمان به بحث بنشینیم و در کتابها، فیلمها و هر اثر دیگری به آن رجوع کنیم. فوکو میگوید دلیل اینهمه پرحرفی نه سرکوب پیشین انسان که کاملاً خواست قدرت موجود است و مثالهای تاریخی میآورد و بسیاری از نگرشهایمان را زیرورو میکند و در آخر حدس میزند هیچ بعید نیست آیندگان به نسل کنونی بخندند و از خود بپرسند چرا این نسل از انسانها اعتقاد داشتند در هر چیز ردی جنسی بهجاست و ما برای آنها همانقدر عجیب خواهیم بود که انسان قرون وسطی برای ما.
بنابر نظر فوکو این بخش از خواستههای انسان بهشدت به نهادهای قدرت و سیاست روز وابسته است و نه فقط مثل باقی بخشهای زندگی یک انسان به سیاست وابسته که اصلاً کاملاً زیر سلطهی آن است و حتی ظهور شخصی مثل فروید نه صرفا به خاطر نبوغ شخص او، که لازمهی دوران سیاسی خاص خود اوست. نهادهای قدرت بدنهی اجتماع را به سمت این دیدگاه یا دیدگاه دیگر سوق میدهند و باورهای ما بیش از آنکه به اخلاق، مذهب یا نگرش خودمان مرتبط باشد کاملاً در دست قدرت است که در عصر ما به جای دراختیار داشتن حق مرگ، مدیریت حق زندگی اجتماع را به عهده گرفته و به خاطر آنکه نقش خود را بهخوبی ایفا کند، فرد فرد ما را به سمت این دیدگاه سوق داده که سکسوالیتهی ما بخش بسیار گستردهای از هویتمان را تشکیل میدهد و در تمامی رفتارها و افکار ما ردی از آن را پیدا میکند و آن را به گفتمان میگذارد و ما را به اعتراف وامیدارد تا حدی که حس میکنیم حتی باید دربارهی ریزترین افکار جنسیمان به بحث بنشینیم و در کتابها، فیلمها و هر اثر دیگری به آن رجوع کنیم. فوکو میگوید دلیل اینهمه پرحرفی نه سرکوب پیشین انسان که کاملاً خواست قدرت موجود است و مثالهای تاریخی میآورد و بسیاری از نگرشهایمان را زیرورو میکند و در آخر حدس میزند هیچ بعید نیست آیندگان به نسل کنونی بخندند و از خود بپرسند چرا این نسل از انسانها اعتقاد داشتند در هر چیز ردی جنسی بهجاست و ما برای آنها همانقدر عجیب خواهیم بود که انسان قرون وسطی برای ما.