...
Show More
ماجرا چیست؟
پاریس، شاهزادۀ زیبای تروا، حق نمک میزبان را بهجای نمیآورد و از سرزمین آخایی (یونان)، هلن، همسر زیبای منلائوس، برادرِ فرمانروای یونان، آگاممنون را اغوا میکند و با خود به تروا میآورد. آگاممنون با هزاران کشتی به سمت تروا لشکر میکشد، اما در میانه گرفتار طوفان میشود و در دریاها سرگردان. ندایی غیبی به او میرسد که چارۀ کار، قربانی کردن دخترش برای پوزئیدون، خدای دریاها است. او این کار را میکند و اینگونه دریاها را رام میکند؛ اما خشم همسرش کلوتایمنسترا را که در یونان به جای او فرمانروایی میکند برمیانگیزد. آگاممنون، پس از ده سال، پیروز از تروا بازگشته است؛ اما کلوتایمنسترا که در غیاب همسرش، آیگیستوس، پسرعموی آگاممنون و دشمن خونی او را به بستر خود راه داده است، قربانی شدن دخترش را فراموش نکرده است و سودای قتل شوهر و ستاندن انتقام دخترش را در سر میپروراند. نمایشنامۀ اول، «آگاممنون» از برگشتن آگاممنون از تروا آغاز میگردد. کلوتایمنسترا بهخوبی نقش همسری وفادار را بازی میکند؛ اما در سکوت و ترسی که وفاداران آگاممنون را فراگرفته است (درحالی که از ماجرای خیانت زن مطلع هستند) در حمام، آگاممنون را به قتل میرساند و خود با آیگیستوس دورانی شوم را در یونان آغاز میکنند. موضوع نمایش دوم، انتقام گرفتن پسر آگاممنون است از مادر خود و آیگیستوس. پسر که بهجهت دورماندن از انتقام های خانوادگی به سرزمینی دور کوچانده شده است، با کمک دوست خود و خواهرش، الکترا و البته با حمایت و تشویق «آپولون»، پسر زئوس و خدای عدالت، انتقام پدر را میگیرد. نمایش سوم، «الاهگان انتقام» ماجرای دادگاه پسر آگاممنون در پیشگاه خدایان و الاهگان است. الاهگان انتقام که بسیار زشترو هستند و موهایشان از ماران است، هرجا قتلی خانوادگی اتفاق بیفتد، قاتل را دنبال میکنند تا انتقام مقتول را بستانند. این قانونی کهن نزد خدایان است. پسر از معبد آپولون گریخته و به معبد «آتنا»، دختر زئوس و الاهۀ خرد پناه میآورد. درحالی که الاهگان انتقام درپی اجرای عدالت هستند، آپولون بهشدت از پسر دفاع میکند و او را بیگناهی میداند که انتقام پدر خود را گرفته است. درنهایت داوری را نزد آتنا میبرند. آتنا، از سویی نمیتواند پسر را به جرم بزرگ کشتن مادر بیگناه بپندارد و ازطرفی به دلیل اینکه انتقام پدرش را ستانده مستوجب عقاب نمیداند. آتنا، در نهایت تصمیم میگیرد برای اولین بار، در داوری از خود انسانها کمک بگیرد و بهاین ترتیب رسمی نو در میاندازد. این امر بر الاهگان انتقام که خدایانی قدیمیتر از آتنا و آپولون هستند گران میاید؛ چراکه رسمی کهن را برمیاندزاد. در این دادگاه که قاضیانش بزرگان یونان هستند، پسر بی گناه شناخته میشود و بر سرزمین اخایی فرمانروایی میکند.
تفسیر من
به نظر من این سه گانۀ آیسخولوس، پدر تراژدی یونان، روایت متمدن شدن اهالی یونان و آغاز حاکمیت خرد بر آن سرزمین است. این امر در تصمیم آتنا در دخالت انسانها در امر قضاوت نمادین شده است. یونانیان که تا پیش از این چیزی نبودند مگر عروسک های خیمهشببازی خدایان متعدد و گناه و بیگناهی آنان بستۀ هوس آنان بود، حال میتوانند خود بر بیگناهی یا گناهکاری یک متهم حکم صادر کنند و این یعنی حاکمیت خرد بشری بهجای حاکمیت ارادۀ خدایان. و بیهوده نیست که آتنا این تصمیم خطیر را میگیرد؛ چراکه او الهۀ «خرد» است و از نسل جدید خدایان که رسم پدران خود را منسوخ میکند و حرمت گزار خرد انسانی میگردد. از آن پس انسان بر انسان داوری خواهد کرد و مجلسی از بزرگان برای شهر تصمیم میگیرند؛ نه یک تن و نه تنها خدایان. هرچه در «ایلیاد» و «اودیسه» با تجلی ارادۀ خدایان بر انسانها روبرو هستیم، در اینجا برعکس، با روند مدنیت و در مرکزقرارگیری انسان روبرو هستیم. ازسوی دیگر، دادگاه پسر آگاممنون و حکم انسانها بر بی گناهی وی، خط پایانی است بر رشتۀ طولانی انتقامهای خانوادگی که از سر رسمی کهن قرنها است در سرزمین یونان حاکم بوده است. حال این قانون و دادگاه است که مجرم را مجازات میکند و نه انتقام شخصی. مسئلۀ جرم دیگر شخصی نیست؛ بلکه عمومی است و همه باید برای آن تصمیم بگیرند. واز این منظر نیز این سهگانه حرکت بهسمت تمدن و حاکمیت قانون در سرزمین یونان است.
عبدالله کوثری
شک ندارم که این اثر، یکی از شاهکارهای ترجمۀ این مترجم توانمند است. نثر آهنگین و گاه قافیهداری که او در ترجمۀ این سهگانه بدان دستیافته آنقدر طبیعی و روان جریان یافته است که خواندن را نهتنها دچار هیچ سکته و توقفی نمیکند، بلکه طعمی از آهنگ و وزن این آثار منظوم کهن را به خواننده میچشاند. کوثری در آهنگین و موزون کردن متن راه افراط نپیموده و هرگز طبیعی بودن کلام را فدای موسیقی کلام نکرده است؛ بلکه توانسته بر لبۀ تیغ راه برود و این از مترجمی چون او برمیآید و بس.
پاریس، شاهزادۀ زیبای تروا، حق نمک میزبان را بهجای نمیآورد و از سرزمین آخایی (یونان)، هلن، همسر زیبای منلائوس، برادرِ فرمانروای یونان، آگاممنون را اغوا میکند و با خود به تروا میآورد. آگاممنون با هزاران کشتی به سمت تروا لشکر میکشد، اما در میانه گرفتار طوفان میشود و در دریاها سرگردان. ندایی غیبی به او میرسد که چارۀ کار، قربانی کردن دخترش برای پوزئیدون، خدای دریاها است. او این کار را میکند و اینگونه دریاها را رام میکند؛ اما خشم همسرش کلوتایمنسترا را که در یونان به جای او فرمانروایی میکند برمیانگیزد. آگاممنون، پس از ده سال، پیروز از تروا بازگشته است؛ اما کلوتایمنسترا که در غیاب همسرش، آیگیستوس، پسرعموی آگاممنون و دشمن خونی او را به بستر خود راه داده است، قربانی شدن دخترش را فراموش نکرده است و سودای قتل شوهر و ستاندن انتقام دخترش را در سر میپروراند. نمایشنامۀ اول، «آگاممنون» از برگشتن آگاممنون از تروا آغاز میگردد. کلوتایمنسترا بهخوبی نقش همسری وفادار را بازی میکند؛ اما در سکوت و ترسی که وفاداران آگاممنون را فراگرفته است (درحالی که از ماجرای خیانت زن مطلع هستند) در حمام، آگاممنون را به قتل میرساند و خود با آیگیستوس دورانی شوم را در یونان آغاز میکنند. موضوع نمایش دوم، انتقام گرفتن پسر آگاممنون است از مادر خود و آیگیستوس. پسر که بهجهت دورماندن از انتقام های خانوادگی به سرزمینی دور کوچانده شده است، با کمک دوست خود و خواهرش، الکترا و البته با حمایت و تشویق «آپولون»، پسر زئوس و خدای عدالت، انتقام پدر را میگیرد. نمایش سوم، «الاهگان انتقام» ماجرای دادگاه پسر آگاممنون در پیشگاه خدایان و الاهگان است. الاهگان انتقام که بسیار زشترو هستند و موهایشان از ماران است، هرجا قتلی خانوادگی اتفاق بیفتد، قاتل را دنبال میکنند تا انتقام مقتول را بستانند. این قانونی کهن نزد خدایان است. پسر از معبد آپولون گریخته و به معبد «آتنا»، دختر زئوس و الاهۀ خرد پناه میآورد. درحالی که الاهگان انتقام درپی اجرای عدالت هستند، آپولون بهشدت از پسر دفاع میکند و او را بیگناهی میداند که انتقام پدر خود را گرفته است. درنهایت داوری را نزد آتنا میبرند. آتنا، از سویی نمیتواند پسر را به جرم بزرگ کشتن مادر بیگناه بپندارد و ازطرفی به دلیل اینکه انتقام پدرش را ستانده مستوجب عقاب نمیداند. آتنا، در نهایت تصمیم میگیرد برای اولین بار، در داوری از خود انسانها کمک بگیرد و بهاین ترتیب رسمی نو در میاندازد. این امر بر الاهگان انتقام که خدایانی قدیمیتر از آتنا و آپولون هستند گران میاید؛ چراکه رسمی کهن را برمیاندزاد. در این دادگاه که قاضیانش بزرگان یونان هستند، پسر بی گناه شناخته میشود و بر سرزمین اخایی فرمانروایی میکند.
تفسیر من
به نظر من این سه گانۀ آیسخولوس، پدر تراژدی یونان، روایت متمدن شدن اهالی یونان و آغاز حاکمیت خرد بر آن سرزمین است. این امر در تصمیم آتنا در دخالت انسانها در امر قضاوت نمادین شده است. یونانیان که تا پیش از این چیزی نبودند مگر عروسک های خیمهشببازی خدایان متعدد و گناه و بیگناهی آنان بستۀ هوس آنان بود، حال میتوانند خود بر بیگناهی یا گناهکاری یک متهم حکم صادر کنند و این یعنی حاکمیت خرد بشری بهجای حاکمیت ارادۀ خدایان. و بیهوده نیست که آتنا این تصمیم خطیر را میگیرد؛ چراکه او الهۀ «خرد» است و از نسل جدید خدایان که رسم پدران خود را منسوخ میکند و حرمت گزار خرد انسانی میگردد. از آن پس انسان بر انسان داوری خواهد کرد و مجلسی از بزرگان برای شهر تصمیم میگیرند؛ نه یک تن و نه تنها خدایان. هرچه در «ایلیاد» و «اودیسه» با تجلی ارادۀ خدایان بر انسانها روبرو هستیم، در اینجا برعکس، با روند مدنیت و در مرکزقرارگیری انسان روبرو هستیم. ازسوی دیگر، دادگاه پسر آگاممنون و حکم انسانها بر بی گناهی وی، خط پایانی است بر رشتۀ طولانی انتقامهای خانوادگی که از سر رسمی کهن قرنها است در سرزمین یونان حاکم بوده است. حال این قانون و دادگاه است که مجرم را مجازات میکند و نه انتقام شخصی. مسئلۀ جرم دیگر شخصی نیست؛ بلکه عمومی است و همه باید برای آن تصمیم بگیرند. واز این منظر نیز این سهگانه حرکت بهسمت تمدن و حاکمیت قانون در سرزمین یونان است.
عبدالله کوثری
شک ندارم که این اثر، یکی از شاهکارهای ترجمۀ این مترجم توانمند است. نثر آهنگین و گاه قافیهداری که او در ترجمۀ این سهگانه بدان دستیافته آنقدر طبیعی و روان جریان یافته است که خواندن را نهتنها دچار هیچ سکته و توقفی نمیکند، بلکه طعمی از آهنگ و وزن این آثار منظوم کهن را به خواننده میچشاند. کوثری در آهنگین و موزون کردن متن راه افراط نپیموده و هرگز طبیعی بودن کلام را فدای موسیقی کلام نکرده است؛ بلکه توانسته بر لبۀ تیغ راه برود و این از مترجمی چون او برمیآید و بس.